نشاط يكي از نيازهاي ما انسانها و زمينه و پيش نياز آرامش است. بدون نشاط و شادابي فرد و جامعه از تحرك و پويايي باز ميماند و هر تلاش و حركتي نياز به آن دارد. هر چقدر بر نشاط روحي و رواني فرد و جامعه افزوده گردد بر تلاش و حركت به سوي كمال افزوده ميشود و راه به سوي سعادت باز ميشود. نشاط هم بر فعاليتهاي اجتماعي تأثير ميگذارد و هم زمينهي كسب معنويت را در فرد و جامعه به وجود ميآورد.
اما آيا هر عامل نشاط انگيز و شاديآوري، نشاط واقعي را به ما ميدهد؟ و چه تفاوتي بين نشاط صادق و نشاط دروغين وجود دارد؟ عوامل ايجاد نشاط واقعي چيست؟
بين نشاط صادق و واقعي و نشاط كاذب و ظاهري تفاوتهاي مشخصي وجود دارد كه هر فرد با توجه به تجربياتي كه دارد تا اندازهاي آن را حس كرده است. تداوم يكي از مهمترين معيارهاي سنجش واقعي نشاط است. نشاطي واقعي است كه تداوم داشته باشد و محدود به يك لحظه و ساعت نشود. دومين معيار واقعي بودن نشاط عميق بودن آن است. نشاطي كه در ظاهر وجود دارد ولي اعماق وجود فرد را در برنميگيرد يك نشاط دروغين است. نشاط صادق پشيماني و اندوه به بار نميآورد و به فرد رضايت و خشنودي ميبخشد.
بندگي وعبوديت اولين و مهمترين عامل ايجاد نشاط واقعي در فرد و جامعه است. وقتي بندگي در همهي اعمال و افكار فرد رسوخ ميكند و زندگي حول بندگي ميچرخد، نشاطي عميق بر روح و جسم فرد سايه ميافكند و زمينهي آرامش مادي و معنوي او را فراهم ميآورد. فراموش كردن خود و كوچكيهاي خود و پيوستن به ذات نامحدود الهي و مدد گرفتن از توانايي بياندازهي او، چنان قدرتي را به فرد ميبخشد كه نميشود و نميتوانم از قاموس لغات او پاك ميشود.
استاد بزرگوار حاج آقا اسماعيل دولابي ميفرمايند:« دل مؤمن آنقدر وسيع است كه آسمان و زمين و عرش و كرسي و خود خدا در آن جا ميگيرند. ولي وقتي غمناك شود كوچك ميشود و ديگر نميشود چيزي در آن ريخت.»
ايشان در جاي ديگري ميفرمايند:«مؤمن مثل گل است. وقتي آب ذكر خدا و خوبان خدا به دوست اهل بيت نرسد پژمرده ميشود و سرش پايين ميافتد و التماس ميكند. وقتي آب به او رسيد شاداب ميشود و سرش را رو به آسمان ميكند و تشكر ميكند.»1
و چه زيبا ايشان ذكر و ياد خدا را موجب نشاط فرد معرفي كردهاند. نظم و ترتيب و برنامهريزي در كارها دومين عامل ايجاد نشاط و شادابي در فرد و جامعه است و زندگي بيبرنامه و نامنظم باعث سردرگمي و فشار و اندوه ميشود. ورزش و تحرك سومين عامل ايجاد نشاط واقعي است و عدم تحرك جسمي رابطهي مستقيمي با افسردگي روحي افراد قرار دارد. خواب منظم و به اندازه عامل ديگري براي نشاط واقعي است. ارتباط خوب و سالم با افراد جامعه نيز سبب نشاط واقعي ميشود. هر فردي در برخورد قلق خاص خود را دارد. بايد آن قلق را پيدا كرد و رابطهي خوبي با او برقرار نمود. علاوه بر ارتباط خوب با افراد جامعه، انتخاب دوست و ارتباط با دوستان واقعي نيز موجب انبساط خاطر و شادابيروحوجسمميگردد.صميميترين دوستانسانهمسرانساناستوهمسر خوبيكيازنعمتهايزيباي الهياست و آرامشجسميوروحيانسانراسبب ميشود.
يكي ديگري از عوامل نشاط، حسن ظن داشتن به خدا و خلق خداست. خدا را به چشم خالقي مهربان و دوستي صميمي ديدن و هر اتفاق در زندگي را خوب تعبير كردن يكي از راههاي ايجاد نشاط عميق و با دوام در زندگي است. زندگي را به رنگ سفيد ديدن و زيبا با مشكلات برخورد كردن به معني زندگي بدون مشكل نيست، بلكه مشكل را به چشم نردبان ترقي ديدن است. در اين صورت راه حل، پاك كردن صورت مسأله مشكل نيست، بلكه خوب ديدن آن و حل كردن آن است و اين هم به نشاط و شادابي و پويايي نياز دارد.2
سخن آخر از كلام اميرالمؤمنين علي(ع):
«مؤمن شاديش در چهره، اندوهش در سينه، سينهاش از هر چيز گشادهتر و هواي نفسش از هر چيز خوارتر است. بلند پروازي را ناپسند و رياكاري را دشمن ميدارد. اندوهش طولاني، همتش بلند، سكوتش فراوان و تمام وقتش مشغول است. شكرگزار، صبور و ژرفانديش است.
رشتهي دوستي را محترم ميشمارد ولي به زودي با كسي پيوند برقرار نميكند، اخلاقش ملايم، برخوردش توأم با نرمش، دلش از سنگ خارا محكمتر، در پيشگاه خدا از هر برده ذليلتر است.»3
منابع:
1- مصباحالهدي، مهدي طيب، برگرفته از سخنان عارف بزرگوار حاج اسماعيل دولابي
2- استاد ماندگاري، همايشهاي معنوي جوان امروز و جهان فردا