روز چهارشنبه 14 ارديبهشت 1391 پيش همايش پاسداشت سلمان فارسي، صحابي پاك رسول مكرم اسلام، در شهر كازرون برگزار گرديد كه ميهماناني از شهرهاي مختلف تهران، اصفهان، قم و شيراز در آن مشاركت داشتند. اين همايش به همت مركز فارس شناسي، دانشگاه آزاد اسلامي و برخي نهادهاي محلي پا گرفت و قرار است در مهر ماه همايش اصلي آن كه صفت بين المللي دارد در همان مكان منعقد شود. سلمان كه بعد از اسلام آوردن يكي از اركان جامعه اسلامي گرديد در اين همايش از خلال برخي روايات ضعيف به نسل جوان عرضه شد كه بيش از آنكه بر اجر و قرب او بيفزايد و بارقهاي از اميد بر قلب هاي تشنه مردمي بتاباند كه از خرافات خسته شده و در جستجوي حقيقت هستند، چهرهاي خرافي و اسطورهاي از او تصويرمي نمود.
در اين همايش كتابي
نيز در باره شخصيت سلمان به شركت كنندگان هديه شد كه آن هم بر مبناي
بسياري روايات پالايش نشده شكل گرفته بود. در اين كتاب فضايل و مناقبي به
سلمان نسبت داده شده كه با قرآن و عقل فاصله بسيار دارند. البته اين مطالب
در متون روايي ما موجود است كه در خلال اعصار شكل گرفته و جزئي از ميراث
اسلامي است كه هنوز از پالايشگاه عبور نكرده و التزام عملي آنها با دو اصل،
عدم مخالفت با روح حاكم بر قرآن و عقل گرائي– به جا و يا در كنار– نقل
گرائي ثابت نشده است.
در همايش تعدادي از سلمان دوستان سخن راندند كه متاسفانه حافظه بنده اسامي برخي از ايشان را به خاطر ندارد. در اينجا به اهم مطالب ايشان اشاره مي شود:
- سلمان بسيار والا مقام است، زيرا خداوند علم اول و آخر را كه به پيامبرانش داده بود، به ايشان عطا كرد.
- برخي از آيات قرآن در شان سلمان نازل شده است.
- سلمان چون اسم اعظم ميدانست، بر اسرار غيب آشنا بود و لذا پيشگوئي مي كرد.
البته موارد ياد شده با آب و تاب فراوان بيان گرديد كه روح خشك حاكم بر اين قلم توان شرح آنها را ندارد. در كنار اين مسائل كراماتي از اين دست به برخي شخصيت هاي معاصر نيز نسبت داده شد كه عقل ناپسند، اما شنيدني است و مي ترسم كه با نقل نارساي بنده، لذت ظاهري و زود گذر و اعجاز آنها خدشه دار شود!
طُرفه اينكه در ميان روحانيون عاليمقداري كه در باب سلمان سخن راندند دو ديدگاه متضاد خودنمايي مي¬كرد. آخرين سخنران، آيت الله شاه¬آبادي، بخشي از گفته هاي ضعيف پيش از خود را مورد ترديد و انكار قرار داد و با شوخ طبعي و شجاعتي در خور تحسين كه تشويق حضار را نيز برانگيخت، خط بطلان بر بسياري از مطالب ناصواب كشيد و گفت: اين سخنان بي منطق و ادعاهاي غير مستند مورد قبول نميتواند باشد. آنچه در باب طي الارض كردن پدرم گفته شد، درست است با اين توضيح كه من از ايشان تندتر راه مي رفتم. غيب گوئي و .. اساسي ندارد. كراماتي مثل اينكه سلمان به جاي آتش با سنگ آب را جوش مي آورد و يا اينكه دست خود را در داخل آب جوش ميكرد بدون آنكه سوخته شود و.. دروغ است. سلمان به مرحله خداباوري رسيده بود. آرزوي او دستيابي به حقيقت بود كه خدايش به او نايل كرد.
در پايان اين گزارش بايد به دو نكته ديگر اشاره كرد كه موجب تنوع در برنامه همايش شد. اول شعري كه توسط سركار خانم نوبهار شاعره معاصر خوانده شد. دوم آواز خواني هنرمند ارزنده كشورمان جناب آقاي حسام الدين سراج كه خستگي را از تن حضار بدر آورد.
بعد از همايش، در جمع
اساتيد ميهمان، موضوعات مطرح شده مورد بحث و بررسي قرار گرفت و هر كس از
زاويه ديد خود نكاتي را بيان نمود. اهم مطالب مطروحه به قرار زير است:
-
آيا خداوند در قرآن از ما خواسته است اسم اعظم را به عنوان شاه كليد فرا
بگيريم؟ اگر جواب مثبت است، كيفيت كسب اين دانش چيست؟ آيا قرآن نقشي در اين
آموزش ايفا ميكند؟
- چرا خداوند به حضرت رسول توصيه ميكند كه به
مسلمانان بگو: قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا
أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ
إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ
أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ. قرآن كريم، سوره انعام، آيه 50. و نيز قُل لاَّ
أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ
كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ
السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.
قرآن كريم، سوره اعراف، آيه 188. و نيز وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ
عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ
فَانْتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ. قرآن كريم، سوره
يونس، آيه 20.
- چرا در قرآن تاكيد شده كه وظيفه مومنان ايمان آوردن به غيب است و نه علم غيب دانستن. ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ. الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ. قرآن كريم، سوره بقره، آيات 2-3.
- در بين عرفاي اسلامي دو موضوع كرامت و استدراج رايج بود. اين دو نقيض همديگر هستند. يعني اگر عارفي به گونهاي رفتار مي كرد كه ديگران پي به كرامات او ببرند، به استدراج ميافتاد، يعني از مقام خود نزول مي كرد. لذا عارفان واقعي از اين مسائل بيزار بودند و تن به كارهاي عوام پسند نمي دادند.
- هدف دين كشاندن انسانها به اين وادي موهوم نيست، قرآن مردم را
به تدبر، تفكر، تعقل و تفقه (ژرف انديشي) دعوت كرده و از آنها خواسته تا به
جاي طي الارض نمودن، سير في الارض كرده و عاقبت گذشتگان را به نظاره
بنشينند. همه اين موارد از آن جهت است تا مردم از گروه لايعلمون (نادانان)
بيرون آمده و در زمره يعلمون (دانايان) درآيند. زيرا خداوند از انسانها
خواسته است تا از آنچه بدان علم ندارند، پيروي نكنند. وَلاَ تَقْفُ مَا
لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ
أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً. قرآن كريم، سوره اسراء، آيه 36.
چيست دين برخاستن از روي خاك تا كه آگه گردد از خود جان پاك
- اين مشكلات ناشي از روش اخباري و تن دادن به منويات راوياني است كه ميراث مغشوشي به جا نهاده اند و گاهي اين ميراث با روح حاكم بر قرآن، اهداف دين و عقل گرائي تضاد دارد. طبيعي است هر آنچه با اين سه گزينه همسو نباشد، اعتماد بدان نشايد.
اميد است مسئولان محترم همايش كه دلسوزانه زحمت رساندن پيام سلمان فارسي را بر دوش ميكشند و در اينجا بايد از ايشان تشكر نمود، عرصه را بر اسلام پژوهان عاقل و نيك انديش بگشايند تا در همايش مهر ماه شاهد مقالات زيبنده اي در خصوص فرزند ايران و اسلام باشيم. طبیعی است که برگزاری همایش و یا نگارش کتاب و مقاله،هدف نیست. همه اینها وسیله است، حتی دین هم وسیله ای الهی برای تحقق اهداف خداوند بوده و همان گونه که در قرآن تصریح گردیده، تکریم انسان، برقراری قسط و عدالت، آزادی انسان از جهل، بیرون آوردن او از ظلمات و هدایتش به سوی نور، آموزش کتاب و حکمت و تزکیه (پاک نهاد سازی انسان)، از میان برداشتن فاصله گفتار و کردار انسان، رساندن او به مقام عبداللهی (یعنی آزادی انسان از قید و بند دیگران) و.. از جمله اهداف دین بوده تا انسان بتواند در این دنیا که مزرعه آخرت به حساب می آید، با اندیشه و عمل خود بهشتی بسازد تا شایسته ورود به بهشت ابدی خداوند شود. لذا اگر انسان تابع آموزه هائی گردد که دست و پای او را می بندد و او را اسیر موهومات میسازد، هرگز قادر نخواهد بود به مقام خلیفة اللهي نايل آيد.
*رايزن سابق فرهنگي ايران در مصر و پژوهشگر تاريخ