اشکان صفری: نگارش اولیهی این متن به زمان پیش از انتخابات مجلس برمیگردد اما به دلایلی انتشار آن به اکنون موکول شد.
بحث رشد و توسعه امروزه از جمله موارد به اصطلاح "مبتلا به" کشور،
استان و شهرستان میباشد. طبیعتا در بین افراد و خصوصن مسئولان شهرستان کسی پیدا
نمیشود که با این موضوع و ضرورت و اهمیت آن مشکلی داشته باشد. خب توسعه ابعاد و
اضلاعی هم دارد _چون اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،علمی و ..._ که در جای خود حائز اهمیت
است. مهمتر از اینها مسالهی معنا و مفهوم توسعه است که باز هم مجالی مفصل و
جداگانه برای بررسی میطلبد؛ اولین موضوعی که در پیشرفت
مطرح میشود، بحث زیرساختها و زیربناها است. نکتهی واضحی است که بحث از رشد و
توسعه بدون توجه به زیرساختهای لازم آن تقریبن بیهوده است. مثال اینکه شما
بیایید و از توسعهی صنعت حمل و نقل سخن برانید ولی توجهی به مسالهی جادهها
نداشته باشید.
در حوزهی مربوط به زیرساختها، توسعهی انسانی از جدیدترین مفاهیمی است که
امروزه در ادبیات توسعه مطرح میشود و منظور از آن یک
شاخص ترکیبی است و از ۴ شاخص امید به زندگی در هنگام تولد، درآمد سرانه کشور، میانگین تعداد سالهای تحصیل کشور و امید به تعداد سالهای تحصیل کشور تشکیل میشود؛ که به ترتیب معیارهای سلامت، سطح زندگی و آموزش را تشکیل میدهند. همانطور که در تعریف مشاهده شد،از 4شاخص اساسی توسعهی
انسانی، 2مورد آن به بحث علمی و آموزشی برمیگردد. نتیجه اینکه امروزه توسعه و
گسترش در مسائل علمی و آکادمیک از شاخصهای بسیار مهم و تاثیرگذار در پروژهی پیشرفت
جوامع میباشد.
با یک بررسی مختصر در تاریخ تمدن، چه در غرب و چه در شرق و در دورهی اسلامی،
میتوان دریافت که زمانه اوج و فراز هر تمدنی از نظر سیر تاریخی، تقریبا منطبق با
دورهای است که آن تمدن از لحاظ علمی و اندیشهای در صعود قرار داشته و علمانیت و
تفکر در آن از جایگاه رفیعی برخوردار بوده است. نمونهی اخیر آن را میتوان در
دورهی نوزایی(رنسانس) در غرب –به مهنای فلسفی- ورشد تحولات منجر به
نوگرایی(مدرنسیم) مشاهده کرد. در این دوره با کنار گذاشته شدن آنچه به عنوان
اوهام و خرافات خوانده میشد، منطق، تفکر و استدلال جایگزین شد. چیزی که ما از آن
به تحصلگرایی یا اثباتگرایی یاد میکنیم. آنچه ما امروزه تحت عنوان رشد و توسعهی
مادی در غرب میبینیم، در نتیجهی ترتیب و توالی چنین روندهایی بود.
با ذکر مقدمهی بالا،اگر اکنون بخواهیم به این حوزه در شهرستان خودمان نگاهی
بیاندازیم، با اندکی تساحل و گذشت، شاید توسعهی مراکز علمی-دانشگاهی و توجه بیش
از پیش به آنها، از ضروریات کار باشد. قطعا منظور رشد فیزیکی محض نیست، اما تا
کمیتی هم نباشد، صحبت از پیشرفت کیفی آنچنان مقرون به واقع نیست. بدون ایجاد زیر
ساختهای لازم، که مبحث علمی و انسانی یکی از مهمترین موارد آن است، صحبت از پیشرفت
و توسعه در آینده چیزی جز شعار و غوغا نیست. آنچه خصوصن در فضای انتخابات به
دفعات شاهد آن هستیم. از خصوصیات اساسی توسعهی فضای علمی این است که ایجاد رشد در
این حوزه قائم به ذات نیست، یعنی به تنهایی محقق نشده و در صورت ایجاد نیز یکجانبه
نیست، از طرفی تحقق آن ملزم به ایجاد تغییراتی در دیگر ساختهاست که خود مفید
فایده است و از طرفی هم با رشد این حوزه، دیگر عرصهها نیز اعم از اقتصادی،
اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رشد و تعالی مییابند.
نوشتهی بالا صرفن یادآوری کوتاهی بود در نعت و منقبت و اهمیت رشد علمی و
آکادمیکی به عنوان پیشنیاز، محور و به عبارتی همآن شاهکلید پیشرفت جامعه و در
اینجا شهرستان. سبب نگارش این یادداشت، مصاحبهای بود که بادکتر خرمایی، رئیس
محترم دانشگاه سلمان فارسی و به دنبال آن دیگر روسای دانشگاههای شهرستان
داشتیم. در خلال مصاحبهها بسیاری از نکاتی که قصد نگارش آن را داشتم، مورد بحث و
اشاره قرار گرفته است که از آنها عبور میکنم.
امید که انشالله مفید واقع شود.
توضیح:
- در این نوشته بحث تمایز واژهگانی و مفهومی میان توسعه و پیشرفت مطرح نیست
و این دو به جای هم به کار رفتهاند. بحث میان این دو، یادداشتی جداگانه میطلبد.
- توسعهی علمی هم در این نوشته در معنای فارغ از ارزش آن به کار رفته است و
بحث ارزشی آن نوشتهای در جای خود نیاز دارد.