اول:
کتاب "ه دوچشم" سروده آقای قاسم صرافان از انتشاراتی "فصل پنجم" با 1100 نسخه در سال 91 اگر چه برای دوستان نزدیکش غافلگیر کننده نبود و تنها انتظار آنان را جهت تسریع در چاپ برآورده کرد ولی برای کسانی که قاسم صرافان را پیش از این کتاب از طریق سروده های آیینی در کتابهای "از آهو تا کبوتر"چاپ 89 و مولای گندمگون چاپ 90 می شناسند قطعا غافلگیر کننده بود.
قاسم صرافان که در فضای آیینی و مذهبی برای شعرهایش جایی باز کرده و با این گونه شعرها در آمیخته بود به یکباره از عاشقانه های عرشی نگاهی به معشوقه های فرشی می اندازد و نیمه پنهان متعلقین این مقال را با نگاه شاعرانه در گردشی از آسمان به سمت زمین درگیر می سازد و مخاطب مذهبیش را غافلگیر می کند.
در این کتاب 31 شعر را مرور می کنیم که جدا از چند شعر تقدیمی، همچنان جغرافیای فضای مذهبی بر آنها سایه افکنده است.ولی نقطه قوت آن با حفظ اصالت روح شرقی و مراقبت در مسیرپرهیزگاری، در سایه روشن احساسهای عاشقانه و چالشگرانه یک بچه مذهبی، آرام آرام به پیش می رود.
از چشم من تکی تو، ولی خوش قیا فه اند
این دختران سبزه هم از چشم خواهری
اشعار "عشق هیاتی"، "دختر خان"، "روح قبرستان" و "کاردستی" نمایانگر این احساس پرهیزگارانه است.
دوم:
بعضا محتوا و تصاویر در اشعار قاسم صرافان از مرز پرداختن به زیبایی صورت معشوق فراتر نمی رود و معشوق در روسری و چادر خود را می نمایاند و شاعر دوست دارد محتاطانه به معشوقش بنگرد نه چون برخی شعرهای امروزی در فضایی اروتیک که عاشق و معشوق در موج بستر می لولند تا عشق را ترجمه گر باشند.
قطار خط لبت راهی سمرقند است
بلیت یک سره از اصفهان بگو چند است
یا در شعر "شوری در اصفهان" بنگرید:
"خواجو" گذشته بودی و مبهوت مانده بود
پل خیره در تقارن ابروت مانده بود
از عکس خوش تراش لبان تو روی آب
در ذهن "زنده رود" دو یاقوت مانده بود
در چشم مات، سبزی باغات اصفهان
بر گونه هات سرخی شاتوت مانده بود
یا در این شعر:
روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی
زلف بر صورت بیافشانی،نیافشانی قشنگی
یا:
رد نشو از میان قبرستان خون به دلهای بی قرار نکن
چادرت را به روی خاک نکش روحشان را جریحه دار نکن
يا:
خرمني در زير چادر داشت خاموش و معطر
راز داري كه فقط با يار محرم حرف مي زد
سوم:
در کتاب "ه دو چشم" شاعر با آگاهی از موسیقی و وزن، از میان 31 شعر 13 وزن افاعیل را اختیار کرده که نسبتا پیوند شعر و موسیقی در آنها حفظ شده است ولی رد چشمگیری از تناسبهای لفظی، مراعات النظیرها و واج آرایی ها را نمی توان به تناسب مشاهده کرد و جای خالی آنها احساس می شود و بی شک با حضور این عناصر، موسیقی شعر مسحور کنندگی خود را دو چندان خواهد کرد.
در یکی دو نمونه از کارهای قاسم صرافان این توفیق را مشاهده کنید:
تعبیر شد در آینه ات عکس آه من
خالت ثواب خلوت بودای خسته بود
يا:
"ه دو چشم" پلاك ماشينت
شيطنت در تلفظ شينت
یا:
دختر خانی ولی خانم مگر ما دل نداریم؟
و نیز می توان گفت اکثر اشعار، از طولانی شدن رنج می برند و کوششی بودن برخی بیتها برای رساندن شعر به 8 یا 10 بیت به خوبی مشهود است.
مثلا در شعر "بانوی قشم" ببینید که این غزل چه زجری می کشد تا به پایان برسد.
یا در این بیت:
در نگاهت غرور میبینم این قدر بد نباش شیرینم
سوی فرهاد هم نگاهی کن خسروان را فقط شکار نکن
یا در شعر زیبای "قطار" ببینید که این بیت چقدر اضافه است:
عجب گلی زده ای باز گوشه مویت
تو ای همیشه برنده ! شماره ات چند است
یا در شعر خوب "تبانی" این بیت را مشاهده کنید:
گاه میخواهد قلم در شعر تصویرت کند
عفو کن او را اگر گاهی جوانی می کند
ولی با همه این وجود نقطه قوت همه اشعار ایهام و تناسب میان کلمات و مضمون پردازي يك دست مي باشد یعنی تناسب در مثلا اصطلاحات دینی یا حتی یکپارچگی جغرافیای شعر و معماری تصویرها و ترکیبها و تلمیحها در حرکت موفق طولی و عرضی اشعار.
به شعر "شوری در اصفهان" که نمونه ارزشمندی از این دست می باشد مراجعه کنید. یا مثلا در اینجا ببينيد:
حرکت آن خال مشکی با تکانهای لبت
تا که شفع و وتر می خوانی چه می آید به تو
یا در شعر "عشق هیاتی" کلمات و اشارات مذهبی را مشاهده کنید. این شعر نماینده خوبی برای این ادعاست.
اول روضه می رسد از راه
قد بلند است و پرده ها کوتاه
چای دارم می آورم آن ور
خواهران عزیز یا ا...
به ولا الضالین دلم خوش بود
با دو نخ موی تو شدم گمراه
یا مثلا در شعر "دختر خان" که در اینجا می بینیم:
هر کسی یک حاجتی دارد کنار آش نذری
بخت من بسته است می آیی مفاتیح هم بیاور
پشت سقا خانه ام چشم انتظار استجابت
از زیارت آمدی آب فراتی هم بیاور
چهارم:
علیرغم تنوع گویی های عاشقانه ي شاعر در این کتاب، در شعر"یکی بود یکی نبود" که شعر بسیار زیبایی است صداقت وتعلق خاطر به هسته خانواده به خوبی مشخص است این احساس لطیف انسانی در شعر "پرواز پدر" و شعر "دور از مادر" نيز قابل درک است و این جاست که شخصیت شاعرنیز تجلی ویژه ای را می نمایاند که شایسته تکریم است و آفرین را به لبهای مخاطب می نشاند.
پنجم:
آنچه در گذار غزل امروز شاهدیم با تمام فراز و فرودها و ساختار شکنی ها و آشنایی زدایی ها و تنه زدن به برخی "ایسم ها" با رویکرد مدرن، اگر چه بعضی فضاهای خالی ادبیات را پر کرده است و اگر چه بعضی از این تولیدات، قابل تحسین و تقدیر هستند اما هیچگاه نتوانسته است مخاطبان را بی نیاز از لذت بردن از فضا های شعر کلاسیک با دقایق و ظرایف آن کند و امروز نيز می توان دوندگان موفقي را وسط این دو طیف پیدا نمود و دستان آنها را بر سکوی برندگان بالا برد.
قاسم صرافان از این گروه است که مسیر رو به موفقيت او را با کمی دقت می توان مشاهده کرد و جایگاه او را با ارزیابی دقیق میتوان رو به پیشرفت دانست.
مجموعه اول کتاب قاسم صرافان " از آهو تا کبوتر" تا مجموعه بعدی "مولای گندمگون" و هم اکنون مجموعه عاشقانه "ه دو چشم"هر کدام برنده جوایزی و شایستگی تقدیری را در کارنامه خود ثبت کرده است. ایشان به خاطر آگاهی و باورمندی در حوزه مذهبی، امروز جایگاه خویش را در شعر آیینی به ثبت رسانیده است که البته باعث افتخار می باشد.
ملاحت شعرهای شاعر در برخورد با وقایع و تعابیر و تصاویر، نقطه قوتی است که با تاکید می توان بر آن پای فشرد و از همین زاویه به شکلی ویژه به او نگریست.
اما پرهیز از سرودن شعر های درخواستی ، چکش کاری و قیچی کاری در جهت پرداخت و خوش ساختی اشعار، غنا بخشیدن به قافیه و ردیف، طنز و" شعر کردن روز مرگی ها" نیاز امروز شعرهای قاسم صرافان است. نیازی که اگر مرتفع شود می توانیم جایگاه حقیقی این شاعر توانمند و این همشهری عزيز و دوست دیرینه را در موقعیتهای بالاتر با افتخار به نظاره بنشینیم.