يوسفعلي ميرشکاک کسي است که به گفته خود با اشعار محسن پزشکيان دو سال پس از درگذشت او آشنا شده است. او حساسيت بالاي خانواده پزشکيان و شرايط خاص آنها را که در اثر شوک حاصل از مرگ ناگهاني وي ايجاد شده بود، عامل مهمي در ناشناخته ماندن جايگاه ادبي اين شاعر گرانقدر انقلاب دانسته است. ميرشکاک هميشه در عرصه نقد شعر، بياني صريح و منحصر به فرد داشته است.
مرحوم محسن پزشکيان، که مجموعه آثارش بعد از سي و چند سال منتشر شد و به دست اهل شعر و ادب رسيد، يکي از استوانههاي شعر جنوب است. در کنار مرحوم استاد منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتيزاده و ديگر شعراي جنوب، مرحوم پزشکيان امروزه ميتواند جايگاه خودش را در تاريخ شعر معاصر پيدا کند. جا دارد زحمات فرهنگستان زبان و ادب فارسي و تمام عزيزاني که زحمت کشيدند و آثار ايشان را گردآوري و منتشر کردند، را ستود.
شعرهاي مرحوم پزشکيان چند وجه
مختلف دارد. دوره اول دورهاي است که شاعر هنوز منش
مشخصي پيدا نکرده است. هم در شعر کلاسيک و هم در شعر نيمايي، هنوز هويت ويژهاي
از آنِ خودش ندارد. اما اندکاندک با نگاهِ به شعر مرحوم
آتشي و کلا ادب جنوب، بوميگرايي در شعر ايشان آغاز ميشود
و آثار ايشان شکل هويتمندانه به خودش ميگيرد.
در اين دوره غزلهاي ايشان قابل اشاره است و
آثار نيماييشان. در دوره سوم ايشان به
شعر آزاد بهويژه شعر کلاسيک توجه بيشتري
ميکند
و رويکردش رويکرد شعاري ميشود. با عشق و علاقهاي
که به امام و انقلاب داشت، آن وجه ستيزنده و مبارزهجويانه جناب پزشکيان در
آثارش بهقدري منعکس ميشود که زبان شعرش را تحتتأثير
قرار ميدهد. براي برخي از آثار ايشان، بهويژه
آثار مربوط به سالهاي 56، 57 و 58، نميشود،
از حيث ادبي تراز بالايي قائل شد. ورود پزشکيان به عرصه سياست و در افتادنش با
نظام پهلوي، باعث شد در دورهاي از زمان شعر او بوي شعار
بگيرد و تأثير بيشتري بر روي مخاطب زمان خودش بگذارد؛ اما همانطور
که ميدانيد شعر شعارگونه داراي تأثير موقتي
است و به دهههاي بعد منتقل نخواهد شد.
در واقع آن حالت انقلابيگري باعث شده که شعر ايشان
صورت تقويمي پيدا کند.
شعرهاي فارسي پزشکيان با آنکه
حاصل بيش از يک دهه شاعري است در سالهاي اوليه چهره آشکاري
ندارد. تأثيرپذيري از شاعراني مانند سپهري، اخوان، شاملو و نيما در آثار او مشهود
است. اما آشنايي پزشکيان با مرحوم نعمتي و آتشي باعث شد که اندک اندک، حالوهواي بومي و استفاده از
واژههاي محلي برشعرهايش چيره شود و بتوان به
او براي چهره شاخص ادبي شدن اميد بست.
پزشکيان به يقين در
برانگيختن احساس شاعران جنوب به سرايش اشعاري به لهجه کازروني، بوشهري، برازجاني و
ديگر لهجهها که فاصله چنداني با يکديگر ندارند،
تأثير بهسزايي داشت و موجي بهراه
انداخت که تا خوزستان هم کشيده شد. از اين نظر ما هنوز شاعري نداريم که با مرحوم
پزشکيان قابل مقايسه باشد.
لذا مهمترين
آثار پزشکيان را بايدغزلهايي دانست که به زبان
کازروني گفته است. يعني اگر روزي همه آثار
ايشان هم فراموش شود، غزلهاي ايشان و بوميسرودههاي
ايشان محال است که فراموش بشود. يکي به اين خاطر که در حوزه خردهفرهنگ
است و حوزه خردهفرهنگ، دستکم
در آن دايره، هنوز شاعر اولش محسن پزشکيان است. چون مرحوم مرداني هم که از همدورهايهاي
ايشان و دوست ايشان بود، يا مثلا حسين عسگري عزيز و ديگران، هيچکدام
از حيث غزل بومي به اقتدار مرحوم پزشکيان نيستند. درخشش او در اين زمينه به شدت
محسوس است. لحن سخن او در اين اشعار حيرتانگيز است و البته کساني که
با اين لهجه آشنا باشند از اين اشعار لذتي دو چندان ميبرند. در رتبه دوم، غزلها
و آثار نيمايي پزشکيان قرار ميگيرد.
اگر مخاطب پيشاپيش الفتي با
فضاي شعر جنوب که خواسته و ناخواسته با جهان پيرامون شاعر عجين شده است، نداشته
باشد، ممکن است لحن پزشکيان اندکي او را برنجاند. اما بايد دانست که هر شعر متناسب
با همان فضا سروده شده و براي درک بهتر بايد در همان محيط خوانده شود. محسن
پزشکيان در حالي از دنيا رفت که همکلام با انقلاب، زبان مردم و امام خميني بود و
به يقين پزشکيان اگر ميماند، يکي از درخشانترين
شاعران فارسي لقب ميگرفت.
گذشته از آثار، زندگي ايشان
نيز زندگي بسيار شگرف و شگفتي بود که بهتر است راجع به آن سخني نگفت. همسر ايشان
که يکي از مظاهر حيرتانگيز عشق و وفاداري است،
بهتر ميتواند راجع به منش، بينش و شخصيت مرحوم
پزشکيان سخن بگويد. او عشق و علاقهاي بسيار به شخصيت امام
راحل داشت و جزو اولين کساني هم شد که در اين راه جانباخت. او در راه نيل به ديدار
اسطورهاي که مورد ستايش قرار ميداد
جان به جان آفرين تسليم کرد.