هر روز شاهد رفت و آمد صدها اتومبيل و خودروي شخصي در معابر مركزي شهر هستيم كه در كنار عابرين پياده به گونهي زنبورهاي كندو، بدون نظم و انضباط در ميان يكديگر ميلولند!! بوقهاي ممتد، دور زدنها، توقفهاي دو رديفي و سه رديفي، صدور صدها برگه جريمه، عصبانيتها و غرولند كردنها، داد زدن و بد و بيراه گفتنها، همه و همه نمودي از شلوغي و عدم گنجايش معابر و خيابانهاي مركزي شهر ميباشد! بيان اينكه تعداد زياد اتومبيل، معلول يا علت شلوغيها و ترافيك است، بارها مورد بحث و جدل قرار گرفتهاست. نگارنده معتقد است مجموعهاي از عوامل در كنار هم موجب و موجد اين معضل ترافيكي شده است. لذا تجزيه عوامل و پردازش تفكيكي هر يك، راهگشا نخواهد بود چنانچه اجراي كارت پارك و حضور مستمر پليس و جريمههاي مكرر تاكنون كارساز نبوده و گرهاي از معضل ترافيك و شلوغي آن ناحيه از شهر را نگشوده است! اگر اراده و جرأت در مسئولين حوزههاي ذيربط شهر و شهرستان وجود داشته باشد معضلات ترافيكي ذكر شده، آسان خواهد بود! لذا به نظر ميرسد اگر برداشتها و تحليل هاي ذيل مورد دقت و امعان نظر و كارشناسي قرار گيرد، انشاءالله چارهساز خواهد بود:
1- وقتي در خيابان سلمان فارسي دهها بنكدار فعال هستند كه همه انبارهاي چند صد متري و چند هزار متري در جوار خود دارند و كالاهاي غذايي و بهداشتي مغازههاي سطح شهر و شهرستان و حتي برخي شهرهاي مجاور را تامين ميكنند و دهها و صدها كاميون كوچك و بزرگ براي خريد و تخليه و بارگيري كالاها به خيابان مذكور مراجعه ميكنند، چگونه ميتوان توقع داشت با امر و نهي و جريمه و تذكر از توقفهاي بيجا و تكراري كاميونها جلوگيري به عمل آورد؟ كاميون براي تخليه يا بارگيري آمده و سود و درآمد خود را در همين كار جستجو ميكند لذا حتي حاضر است به قيمت جريمه شدن، به هر شكلي توقف كند تا كارش رواج يابد.
اما راه حل؛ از قرار معلوم شهرداري كازرون، چندين هكتار زمين در شرق شهر خريداري و تملك كرده تا براي ساماندهي مشاغل مزاحم در اختيار مردم و صاحبان حِرَف و استادكاران قرار هد. به همين منظور ميبايست از شهرداري خواسته شود و البته موانع اجرايي طرح از پيش پاي آن برداشته شود تا هر چه زودتر مكان مزبور آماده گردد سپس با هماهنگي و دستور مديريت سياسي شهرستان، ادارات ذيمدخل موظف گردند تا امكانات لازم براي راهاندازي اين سامانه فراهم كنند و از طرف ديگر تمام بنكداران، توجيه و سپس موظف گردند در يك بازهي زماني منطقي نسبت به تعطيلي انبارهاي مركز شهر و انتقال آنها به خارج از شهر، اقدام عاجل به عمل آورند. تصور كنيد اگر بنكداران از مركز شهر دور شوند چقدر آنجا خلوت ميگردد!!
2- اكثريت قريب به اتفاق پزشكان شهر اعم از عمومي و متخصص و دندانپزشك و مشاورين درماني در چند كلينيك و مجتمع ساختماني مجاور هم در مركز شهر(و بعضاً در ميدان شهدا و ابتداي خيابان سلمان فارسي) مستقر هستند كه تعداد مطبهاي آنها به پنجاه و شصت مورد ميرسد! كلينيك امام سجاد(ع) متعلق به سپاه پاسداران كه ويزيت ارزاني دارد و بيماران زيادي را پذيرش ميكند در همين نقطهي شهر قرار دارد. چندين آزمايشگاه پاتولوژي و بخشهاي ارتوپدي و راديوگرافي و سونوگرافي و... موجود در شهر در همين محدوده و خيابانهاي مجاور آن قرار دارند. از پانزده داروخانهي موجود در شهر، حدود هشت مورد در مدخل خيابان سلمان فارسي و بقيه در خيابانهاي مجاور ميدان شهدا مستقر هستند. لذا هزاران بيمار و مشتري مراكز درماني توسط وسايط نقليه شخصي و عمومي به مركز شهر مراجعه ميكنند! آيا با اين وضعيت منطقي است كه از توقف خودروي حامل مريض و همراهان كه نيازمند پزشك و پيراپزشك هستند ممانعت به عمل آورد؟
خوب، چاره چيست؟! پزشكاني هستند كه سرمايه خود را در ساختوسازها و انبوهسازي به كار انداختهاند كه نمونههاي آن در مركز شهر هم موجود است. اداره مسكن و شهرسازي به كمك شهرداري ميتوانند زمينهاي دولتي موجود در حاشيه شهر و يا در معابر وسيع و خلوت (مانند زمينهاي حاشيهي شمالي بلوار جمهوري) با هر نوع كاربري خاص، رايگان يا با قيمت نازل در اختيار پزشكان مذكور صاحب سرمايه قرار دهند تا مجتمعهاي چند طبقه با كاربري درماني و خدمات پزشكي بسازند و در اختيار پزشكان و پيراپزشكان قرار دهند و سپس اداره بهداشت و درمان با هماهنگي نهادهاي ديگر، تمام مطبهاي پزشكان و پيراپزشكان مركز شهر را به مجتمعهاي ساخته شده هدايت كنند.
3- حدود 30 دستگاه اتوبرسهاي واحد شهري كه از بيرون و درون شهر اقدام به جابجايي مسافر ميكنند، همگي مقصد و توقفگاههاي ابتدا و انتهاي آنها محدودهي ميدان شهدا است كه توقف و تردد آنها، شلوغي و ترافيكي سنگين در مركز شهر ايجاد ميكند و لذا ميبايست تغيير و انتقال توقفگاهها از مركز شهر به خيابانهاي اطراف در اولويت تصميم مديريت شهري قرار گيرد اين كار توسط اداره راهنمايي و رانندگي و شوراي شهر و شهرداري و سازمان اتوبوسراني و ديگران، كاملاً شدني و امكان پذير است.
4- شهر كازرون از ديرباز محل رفت و آمد و توقف مسافريني بوده كه از روستاها و بخشهاي دور و نزديك و حتي شهرستانهاي اطراف به اينجا مسافرت ميكردهاند و در گاراژها و تيمچهها و كاروان سراهايي كه در چند گوشهي شهر موجود بود، اتراق ميكردهاند. متأسفانه امروزه كه حضور اين مسافرين و وسائط نقليه آنها، بيشتر و چشمگيرتر شده است هيچ مكاني نيست كه از آنها پذيرايي به عمل آيد. لذا ساعاتي كه در شهر هستند، حاشيهي خيابانها و پيادهروها سپري ميكنند كه علاوه بر ايجاد شلوغي و راهبندان و ترافيك معابر، به جايگاهشان و شخصيت آنها آسيب ميرساند! به نظر ميآيد اگر در حاشيه برخي بوستانها، مكانهايي با امكانات نسبي و اوليه تأسيس گردد و يا ساختمان برخي گاراژهاي قديم (توسط بخش خصوصي) بازسازي و احيا گردد ميتواند توقفگاههاي خوبي براي مسافرين جاري و هر روزهي شهر باشد.
* همكاري قانوني و مالي نهادهايي مثل فرمانداري، شهرداري، مسكن و شهرسازي، راهنمايي و رانندگي، شوراي شهرستان و نمايندهي شهرستان در مجلس، در عملي و اجرايي شدن پيشنهادهاي فوق يا راهحلهاي ديگر، كارساز و حلال مسئله است.
با تشكر