محسن عباسپور: بسياري از اشخاصي كه اسفند 86 پاي صندوق رأي رفتند و اسم غلامرضا دهقان ناصرآبادي را درون صندوق انداختند، شايد فكرش را هم نمي كردند يك سال بعد منتخب آنها به عنوان يكي از اصليترين حاميان ساخت جاده بر روي درياچه پريشان باشد. بنابراين خيليها از آقاي دهقان يك ته زمينه منفي در ذهنشان ايجاد شده، شما در اين زمينه چه صحبتي داريد؟
در زمان انتخابات هر كانديدايي براي خودش يك شعار انتخاباتي داشت. شعار ما هم «صداقت بالاترين سياست است» تعريف شد، كه از فرمايشات مولي متقيان علي (ع) است.
بنابراين از همان ابتدا هم سعي كردم به همين گونه در صحبت ها و عملكرد اثبات كنم. بعد از ديدارهايي كه با مردم داشتيم، مشكلات را شناسايي و آنها را اولويتبندي كرديم و سعي كرديم تا آنجا كه امكان دارد با رعايت ضوابط و قوانين و مقرارت حاكم در جهت برطرف كردن مشكلات مردم گام موثري برداريم. براساس بررسيهايي كه صورت گرفت يكي از مشكلات عمده شهرستان كازرون مهجور ماندن اماكن تفريحي و تاريخي بود.
با شناخت اين مشكل سعي كرديم از پتانسيل هاي موجود بيشترين بهرهبرداري را داشته باشيم. بنابراين فعاليتهايي را براي منطقه تاريخي بيشاپور و منطقهي طبيعي پريشان آغاز كرديم.
در ارتباط با درياچه پريشان مستحضريد كه اين درياچه به عنوان يكي از بزرگترين درياچههاي آب شيرين دنيا از مواهب الهي است كه در كازرون وجود دارد. اما حقيقتاً و انصافاً تاكنون استفاده خوبي از اين درياچه نشده است .
در جلسه با آقاي مشايي اين بحث مطرح شد و با توجه به مصوبه هيئت محترم دولت كه اين منطقه را به عنوان منطقهي نمونه گردشگري مصوب كردند، پيگير اين موضوع بوديم كه مصوبهي هيئت محترم دولت اجرايي شود .
يك منطقهي نمونهي گردشگري نياز به زيرساختهايي دارد و از جمله اين زيرساختها، جاده است و امكاناتي همچون برق، تلفن و گاز و ساير وسايلي كه بتواند خدماتي را جهت توريستها و جهانگردان ارائه نمايد. از طرفي هم ما در زمان انتخابات و سركشي بعد از انتخابات به حوزههاي انتخابيه و مخصوصاً دهستان فامور و روستاهاي همجوار درياچه پريشان متوجه شديم كه همواره مطالبات مردم، احداث جادهاي از حدفاصل روستاي پريشان تا روستاي شهرنجان، جهت دسترسي آسان به مركز شهرستان و استفاده از خدمات شهري، از قبيل خدمات بهداشتي و درماني و ساير خدمات رفاهي است.
با توجه به اين دو موضوع جلسهاي را در فرمانداري با حضور فرماندار برگزار كرديم. طي اين جلسه ضرورت احداث جاده بر اساس سه محور عنوان گرديد . يكي براساس ضرورت امنيتي كه اين جاده داشت. با توجه به اينكه تنها راه ارتباطي بخش جره و بالاده به عنوان يكي از بخشهاي گسترده شهرستان كازرون همين راه ارتباطي موجود است كه از بين برخي روستاها عبور ميكند و نياز بود كه در موارد ضروري از راه ارتباطي به موازي اين راه به بخش جره و بالاده دسترسي داشته باشيم.
دومين محور، بحث اقتصادي آن منطقه است . باتوجه به اينكه بخش فامور و پريشان به عنوان يكي از قطبهاي كشاورزي شهرستان كه سالانه حدود 2ميليون تن محصول كشاورزي توليد ميكند و بايستي اين توليدات به ميادين ميوه و ترهبار منتقل شود، بنابراين بايستي راهي ايجاد نمود تا در كمترين زمان ممكن و با كمترين هزينه، محصولات كشاورزي به ميادين ميوه و تره بار منتقل شود.
موضوع سوم هم اين بود كه در زمان خشك شدن درياچه، افراد با استفاده از خودروهاي سنگين و نيمه سنگين از بستر درياچه عبور ميكردند و با ريختن زباله و آتشزدن نيزارها و شكار گونههاي گياهي و جانوري صدمات جبرانناپذيري را برتالاب وارد ميكردند.
بنابراين مقرر گرديد كار احداث جاده در حدفاصل روستاي پريشان تا شهرنجان دنبال شود. طبيعتاً كارهاي كلان در سطح كلان و ملي توسط بنده به عنوان نماينده مردم شريف شهرستان كازرون انجام گرفت.
با توجه به اينكه اين منطقه از جمله مناطق حفاظت شده تحت امر سازمان حفاظت محيط زيست بود، سعي كرديم از ابتدا راه قانوني را طي نماييم. در تاريخ 29 مهر 87 موضوع ضرورت احداث اين جاده را به عرض خانم جوادي رييس سازمان حفاظت محيط زيست كشور رسانديم و تأكيد كرديم با توجه به حساسيت و اهميت موضوع و درخواستهاي مكرر اهالي محترم مناطق حوالي درياچه پريشان، اداره كل راه و ترابري فارس آغاز به كار و نقشه برداري از مسير موجود و انتخاب مناسبترين مسير با رعايت فاصله از درياچه پريشان تا جايي كه موانع طبيعي اجازه دهد را شروع نمايد.
بنابراين صدور دستور مقتضي مورد استدعا قرار گرفت كه خانم جوادي موضوع را به مديركل حفاظت محيط زيست استان ارجاع دادند.
اعتبار اين مسير را از چه محلي تأمين كرديد؟
در اين زمينه بنده طي جلساتي كه با رياست دفتر مناطق محروم معاونت رييس جمهور آقاي بشارتي داشتيم سعي كردم اعتباراتي را جهت احداث اين جاده جذب نمايم.
بعد از اينكه اعتبارات مورد موافقت مسوولين امر قرار گرفت در خصوص احداث جاده همواره سعي كرديم با رعايت كليهي ضوابط مسير از منطقيترين قسمت و رعايت فاصله قانوني از درياچه پريشان انتخاب شود كه كمترين صدمه را بر محيط زيست وارد آورد .
در جلسهاي كه با آقاي خانبازي رييس محيط زيست كازرون داشتيم، نقشههايي كه از ابتدا طراحي و ترسيم شده بود را ديدم و با توجه به اينكه جاده مالرويي از مسير روستاي پريشان به روستاي شهرنجان منتهي ميشد سعي كرديم نسبت به بهينه سازي اين مسير اقدام شود.
بعد از آن هم اقداماتي از سوي اداره راه و ترابري مبني بر نقشهبرداري از مسير صورت گرفت و پس از آن آقاي فرماندار طي مكاتبهاي به سازمان محيط زيست اعلام كرد كه مقدمات احداث جاده انجام گرديده و مطالعات آن به اتمام رسيده فلذا ضروري است كه اين سازمان همكاريهاي لازم را با اداره راه و ترابري داشته باشد كه رونوشت هم براي بنده ارسال كردند و بنده هم از اين قضيه خيلي خوشحال شدم كه از طرفي مطالبات به حق مردم منطقه لحاظ شده و از طرفي هم مطالعات اين جاده با رعايت ضوابط و قوانين و مقرارت انجام شده است.
اما بعد از آن موضوع مورد اعتراض بسياري از دوستان حافظ محيط زيست قرار گرفت و بعضي از مسوولين اجرايي شهرستان هم در اين خصوص كم لطفي كردند.
با اينكه تمامي اقداماتي كه انجام گرفته بود با هماهنگي آنها و بعضاً هم بر اساس اطلاعاتي كه آنها داده بودند، صورت پذيرفته بود، اما اعلام كردند كه ما اطلاعي از موضوع نداريم.
اواخر مهرماه شما درخواست مطالعات را به خانم جوادي رييس سازمان حفاظت محيط زيست ارسال كرديد، ظرف يك ماه و نيم به شما اعلام شد كه مطالعات انجام شده و حتي كار نقشهبرداري و تعيين مسير صورت گرفته و عمليات اجرايي هم شروع شده است. با توجه به سابقهاي كه ما از ساير پروژههاي راهسازي مثل كمربندي كازرون و تونل بناف و حتي ساير پروژهها در ديگر نقاط كشور داريم، فكر كنم ثبت اين بازهي زماني در نوع خود يك ركورد قلمداد شود. شما به اين روند اخذ مجوز شك نكرديد كه ممكن است زمان سپري شده جهت انجام روند قانوني كمي بعيد باشد؟
با توجه به اينكه مسير، مسير كوتاهي بود و از طرفي هم مورد تأكيد مسوولين اجرايي كشور بود و حتي در قالب طرح منطقهي نمونهي گردشگري به عنوان يكي از مصوبات سفر هيئت دولت بود، موردي نداشت. البته اين قضيه، قضيه تازهاي هم نيست. مصوبهي سفر هيئت دولت به استان فارس در سال 86 صورت گرفته بود.
يكي از دلايل ساخت اين جاده را ايجاد زيرساخت براي اين منطقهي نمونهي گردشگري عنوان نموديد. اگر به سايتهاي اينترنتي گردشگران خارجي مراجعه كنيم متوجه ميشويم كه تمامي عكسهايي كه اين گردشگران از درياچهي پريشان ثبت كردهاند مربوط به قسمتهاي بكر درياچه بوده است. در واقع بسياري از گردشگران و توريستها به دنبال نقاط بكر و زيبا هستند.
در تعريف جديد گردشگري هم لزومي براي احداث جاده در همهي قسمتها نيست. آيا به اعتقاد شما براي فراهم ساختن زيرساختها جاده بايد به هر قيمتي و از هر مسيري عبور كند؟
ما در مكاتباتمان متذكر شديم كه كارشناسان حفاظت محيط زيست منطقيترين مسير را كه كمترين عوارض زيست محيطي به همراه داشته باشد تعيين كنند تا علاوه بر حفظ حرمت مناطق، با صدور مجوز، بهسازي مسير مورد نظر اهالي روستاهاي اطراف درياچه را فراهم آورند.
ما اگر احساس كنيم كه احداث جاده در آن منطقه باعث تخريب محيط زيست و صدمه به تالاب ميشود به هيچ وجه با اين كار موافق نيستيم . آنچه كه مد نظر ما بوده و صراحتاً و موكداً اعلام كردهايم احداث جاده در مسيري است كه تخريبي را براي محيط زيست به دنبال نداشته باشد.
كار ساخت جاده جديد درياچه پريشان درصورتي شروع شد كه هيچگونه مجوزي از سازمان محيط زيست اخذ نشده بود.
فرماندار كازرون در نامهشان اعلام كردهاند كه مطالعات انجام شده است. وقتي كه اولين مقام اجرايي شهرستان صراحتاً اعلام ميكنند كه مطالعات انجام شده، باتوجه به اينكه ساير نهادهاي اجرايي تحت امر ايشان هستند، طبيعي است كه بنده هم بنا را بر طي مراحل معمول قرار دهم.
طول مسيري كه به شما اعلام شد چند متر بود؟
چيزي كه به ما اعلام شده 2 كيلومتر بوده. ولي اين مسير دقيقاً چهار و نيم كيلومتر است كه فقط حدود 2 كيلومتر از آن آب درياچه مستقيم به كوه وصل ميشده است، يعني دقيقاً در بستر درياچه.
در ضمن شما اشاره كرديد به بهسازي يك مسير مالرو، اين مسير از كدام قسمت عبور ميكرده؟
بر اساس نقشهاي كه در محيط زيست وجود دارد، توافقي در اين خصوص بين سازمان محيط زيست و عوامل اجرايي نقشه برداري صورت گرفت. من در اين خصوص اطلاعات دقيقي ندارم.
خب مقداري جلوتر بياييم. 14بهمن دادستان كل كشور دستور توقف كار ساخت جاده و برخورد با متخلفان را داد. پس از آن يكي از معاونان مرتبط در سازمان حفاظت محيط زيست پيمانكار جاده را به عنوان متخلف شناسايي و اعلام نمود كه بايستي 400ميليون تومان بپردازد. شما به عنوان يك قانونگذار كه وظيفهي نظارت بر اجراي قانون را هم داريد، براي احقاق حقوق قانوني مردم و لحاظ كردن قانون و برخورد با متخلفاني كه در حوزهي انتخابيه شما قوانين را زير پا گذاشتند چه اقدامي انجام داديد؟
اگر نظر كارشناسان محيط زيست بر اين باشد كه اين امر تعرض و تخلف نسبت به قوانين محيط زيست است من هم به عنوان قانونگذار كه ناظر بر اجراي قوانين هستم، با شما موافقم. اما معتقدم كه اين امر تخريب نيست. معتقدم آن چيزي كه مورد خواست و نظر ما بوده احداث مسيري منطقي در حاشيه درياچه پريشان بوده است. اما آن چيزي كه بعد از آن اتفاق افتاد و اعتراضات بعضي از مسوولين، سرپوشي بود بر تخلفات و بيتوجهي آنها در گذشته نسبت به درياچه پريشان و از ترس اينكه بعد از احداث اين جاده مردم آنها را زير سوال ببرند، سعي كردند با تقويت اين اعتراضات دست به اقدامي پيشگيرانه در برابر رسوايي خودشان بزنند.
اگر به درياچه برويد خواهيد ديد درياچه پريشان آنچيزي كه در عكسها و فيلمها نشان داده ميشود، نيست.
درياچه پريشان سه سال است كه دچار خشك سالي شده و تالاب از بين رفته است. درياچه اي كه روزي با قايق از اين سمت به آن سمتش ميرفتند امروز با پاي پياده ميتوانيد عرض آن را طي كنيد.
امروز بايستي كساني كه بيتوجهي كردند پاسخگوي اعمال خودشان باشند. كساني كه چشمشان را بستند تا تلمبههاي غيرمجاز و پمپهاي غيرمجاز را بر درياچه گذاشتند. كساني كه چشمشان را بستند و آنجا جاده كشيده شد و اسكله صيادي ساخته شد.
من متاسفم امروز كه درياچه بعد از سه سال خشكسالي، خشك شده و نيزارهايي كه روزي به عنوان زيستگاه پرندگان و جانوران بود، دچار آتشسوزي شده و اين امر را منتصب ميكنند به احداث جاده.
خواهش ميكنم كه بررسي دقيق داشته باشند نسبت به موضوع و علت اصلي تخريب تالاب را خواستار شوند.
بنده به عنوان نماينده مردم فهيم شهرستان كازرون مدعي اين امر هستم كه كساني كه باعث تخريب تالاب پريشان شدند بايستي مورد مواخذه و بازخواست قرار گيرند.
اعتبارتي كه از طريق سازمان هاي بين المللي پيشبيني شد كجا هزينه شد؟ چه استفادهاي از آن شده؟ آيا راهي براي جلوگيري از خشك شدن تالاب و مبارزه با خشكسالي از طرف مسوولين امر پيشبيني شده بود؟ واقعاً اين موضوع را شما تيتر كنيد كه آيا با شعار ميتوان درياچه پريشان را حفظ كرد يا به دوران قبل برگرداند؟
آنهايي كه امروز اين شعار را ميدهند چرا ديروز متوجه قضيه نبودند تا امروز شاهد اين تخريبها نباشند؟ آيا مطالعاتي كه انجام شده بود تا در سالهاي خشكسالي بتوانند با جايگزين كردن رودخانههاي فصلي يا رودخانه جره، آب درياچه را تأمين كنند دو سال پيش چه اقداماتي را جهت اجراي اين امر انجام دادند؟
بحثهاي خوبي را اشاره كرديد. اما در ارتباط با جاده دقيقاً شاهد بوديم كه ماشينآلات راهسازي خاكسترهاي موجود از نيزارهاي واقع در مسير جاده را از مسير جمع ميكردند و مسير را تسطيح مينمودند. بنابراين مشخصاً اين احتمال به ذهن ميآيد كه حداقل بخش عمدهاي از نيزارهاي آتش گرفته توسط گروههاي راهسازي تخريب شدهاند . طبق برآوردها حدود 800 متر زيرسازي جاده در بستر درياچه بدون اخذ مجوز از محيط زيست انجام دادهاند. براي اين موارد تخلف كه در حال حاضر هم در جريان است اقدامي انجام داده ايد؟
من تأييد نميكنم كه توسط راهسازان اين آتشسوزي صورت گرفته باشد. ضرورتي هم نداشته است، چراكه با وجود دستگاههاي راهسازي پيشرفته نيازي نبوده كه نيزارها آتش زده شود و بعداً راهسازي صورت گرفته باشد.
شايد توسط افراد ديگري چنين اقدامي صورت گرفته باشد. ولي اگر اين كار توسط راهسازان انجام شده باشد، با توجه به اينكه نظر بنده احداث مسير از منطقيترين راه بوده، مورد تأييد بنده نيست.
دوستاني هم كه عمليات اجرايي را انجام دادند، بر اساس مكاتباتي بوده كه توسط فرماندار محترم مبني بر اينكه مطالعات انجام شده صورت پذيرفته است.
در حال حاضر وضعيت ساخت اين جاده در چه وضعيتي قرار دارد؟
ما اعتقاد قلبي داريم كه بايستي جادهاي در آن منطقه با رعايت قوانين و ضوابط زيست محيطي تا آنجايي كه كمترين خسارت به محيط زيست منطقه وارد آيد، ساخته شود.
طي جلسهاي كه هفتهي پيش در فرمانداري با حضور رييس اداره حفاظت محيط زيست و رييس اداره راه و فرماندار برگزار شده، مسير دومي در دستور كار قرار گرفته است. قرار بر اين است كه مسير دومي تعريف شود كه كمترين صدمه و خسارت را به درياچه وارد آورد و بتوانند از آن مسير هم مطالبات مردم دهستان فامور را پاسخ دهند و هم مردم كازرون بتوانند از منطقهي پريشان نهايت استفاده را ببرند.
اين جاده جديد در چه مرحلهاي است؟
مسير در حال مطالعه است.
فكر مي كنيد كار مطالعه آن چه زماني تمام شود؟
دقيقاً معلوم نيست.
ميتوانيد اين قول را به حافظان محيط زيست و عموم مردم كازرون بدهيد كه پس از پايان مطالعات مربوط به مسير جديد و قبل از اجراي هرگونه عمليات اجرايي در اين مسير، نقشه آن از طريق رسانه ها منتشر شود.
نقشه اين مسير حتماً بعد از طي مراحل قانوني به عرض شما خواهد رسيد.
در لابلاي مناقشات مربوط به ساخت جاده در درياچه پريشان شايع شد كه گروه راهسازي چراغ سبزي را از طرف آقاي دهقان دريافت كرده اند و قول مساعد مربوط به مجوز و تأمين هزينه را از جانب شما دريافت كردند. شما اين مورد را تأييد ميكنيد.
شما كه خودتان ميفرماييد شايعه است . [خنده ] با توجه به اعتقاد قلبي كه به اقدامات مسوولين اجرايي شهرستان داشتم، وقتي كه مسئله مورد اعتراض قرار گرفت، من عرض كردم بر اساس مكاتبه فرماندار و مطالعات صورت گرفته، شما مشكلي در اين خصوص نداريد. اما بعد از اينكه موضوع را بررسي كرديم و ديديم كه موضوع مورد تأييد سازمان حفاظت محيط زيست نيست، ما هم گفتيم تا جلب نظر كارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست صورت نگيرد، عمليات اجرايي راهسازي متوقف شود.
گفته ميشود شما بعد از توقف عمليات راهسازي رايزنيهايي را شروع كرده و فشارهايي را بر بدنهي سازمان حفاظت محيط زيست وارد كرده ايد تا سريعاً كار احداث جاده رفع توقيف شده و عمليات راهسازي ادامه يابد. اين مورد را تأييد ميكنيد؟
بنده مكاتبهي ديگري در تاريخ 9 بهمن ماه 87 با رياست سازمان محيط زيست داشته و مجدداً درخواست كردهام كه: دستور فرمايند كارشناسان مربوطه به همراه اعضا شوراي اسلامي و معتمدين روستاهاي همجوار درياچه پريشان به عنوان حافظان واقعي محيط زيست، پس از حضور در منطقه، منطقيترين مسير كه كمترين عوارض زيست محيطي را به همراه داشته باشد، تعيين تا علاوه بر صدور مجوز مورد نظر جهت بهسازي مسير، اهالي روستاهاي مذكور را در حراست از مناطق حفاظت شده فوق بيش از پيش تشويق و ترغيب نماييد.
اين امر هم تأكيد بر اجرايي شدن مسير اول نبوده، تأكيد بنده بر اين بوده كه ضرورت احداث اين جاده را به عرض مسوولين محترم كشور برسانم و تأكيدم بر مسير منطقي با نظر كارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست بوده است.
اگر زماني كارشناسان محيط زيست اعلام كنند كه هيچ راهي براي احداث جاده در حاشيه تالاب وجود ندارد و احداث هر مسيري باعث تخريب تالاب و اكوسيستم آن ميشود، واكنش شما چه خواهد بود؟
ما تابع قوانين و مقررات حاكم هستيم. هيچوقت امري را برخلاف قانون مطالبه نكردم. اما باتوجه به پيشرفت علوم و فنوني كه صورت گرفته و نياز جامعهي بشري امروز، من فكر نميكنم چنين پاسخ منفي صادر شود . درياچه پريشان به عنوان يك منطقهي توريستي و جهانگردي كه مورد تصويب هيئت دولت است نياز به زيرساختي مانند جاده دارد.
در پايان اگر صحبت خاصي باقي مانده بفرماييد.
بنده چند تقاضا از چند گروه دارم. درخواست و توقع من از روزنامهها و مطبوعات و اصحاب رسانه اين است كه در اين خصوص همواره سعي كنند مطالب را بر اساس واقعيتها منعكس كنند. اگر امروز تخريبي در درياچه پريشان صورت گرفته، اين تخريب را صددرصد منتهي به احداث اين جاده نكنند.
اين جاده در ابتداي كار بوده و اگر تخريبي صورت گرفته، علتيابي كنند و بر اساس واقعيتهاي موجود اخبار را انعكاس دهند.
دومين درخواست را از مسوولين اجرايي شهرستان و مسوولين فرهنگي شهرستان دارم كه موضوع درياچه را با توجه به اهميت اين منطقه در جذب توريست، مورد توجه جدي قرار بدهند و تلاش كنند تا انشاءالله اين منطقه به عنوان يك منطقه حفاظت شده و پايدار باقي بماند و اعتبارتي كه از طريق سازمانهاي ملل و نهادهاي مردمي بينالمللي به اين منطقه تخصص يافته جذب كنند و زمينه اجرايي شدن مصوبه هيئت محترم دولت را در اين منطقه فراهم كنند تا به عنوان يك منبع درآمد در شهرستان مورد استفاده قرار گيرد.
ويژهنامهي هفته نامه بيشاپور، 5 اسفند 1387. ش 153.
باید به این دوست حقوقدانمان که اتفاقا کاملا بی طرف از آقای فرماندار حمایت می کند ! بگویم : دست از سر کچل این مردم بردارید. بزودی تکلیف این جریان را خود مردم مشخص خواهند کرد. از طرفی حال که این جاده تعطیل شد به فرماندارتان بگوئید جلوی خشکی در یاچه رابگیرد مگر نه این است که این جاده باعث از بین رفتن دریاچه شده است حال که تعطیل شد این شما واین دریاچه ! مسیر دوم تعریف شده به هیچ وجه ضرری برای دریاچه ندارد وحتی از نزدیک آنهم عبور نخواهد کرد ومسیر تعریف شده ودنبال شده توسط آقای دهقان هم همین مسیر بود ولا غیر اینکه چرا جاده مسیرش تغییر کرد واز کنار زمین برخی آقایان رد شد خود مسئولین شهرستان بهتر می دانند پس از آنها بپرسید. از طرفی به این آقایان بگوئید بودجه چند 10 میلیارد تومانی دریاچه و رفع خشکسالی و نگداشت آن را شما کجا خرج کرده اید؟ حداقل مطمئنیم خرج انتخابات آقای دهقان نشده است پس خودتان بگوئید چه خبر است !
برآن دوست عزيزي كه خود را دانشجوي حقوق ميخوانند.
معتقدم براي ورودبه حوزه سياست كمي هم حقوق اساسي را مطالعه كنيدواندكي هم بيشتر حقوق اداري را بخوانيدتا بذانيدكارها واعمال عمال دولت درامرملك داري برحسب تقسيم وظايف است . آن هم دراجرانه وظيقه هايي كه شما آنرا يا منحصر بفردميدانيد يا تعميم به عموم ميدهيد.نمايندگان جان برادرناظرند ومستمع وترازداركارهاي مملكت ازحيث وضع قوانين عام الشمولند دركل مملكت.
نماينده وظيفه اي داردوآن هم قانونگذاري ازبعدخاص آن وظيقه است ونظارت براجراي قوانين ازبعد عام.لذادراجراهرآنچه كه پيش آيدمتوجه مجري است نه ناظر.بايذ بدانيدكه نماينده ناظر است ونه مجري
حال بنده نميدانم شما كه دانشجوي خقوق هستيدچرا تحت تاثيراحساسات واقع شده ايدوبه اين نماينده كه فقط حرف خودش را با مستندات ميزندخمله ور شده ايدوبه علم حقوق توجهي نكرده اي فقط از جايگاه يك دانشجوي حقوق حرفهاي خودت را زده اي ونه حرف حق را كه مناسب شان يك دانشجوي حقوق است.
يادتان باشداگرخوب به حقوق فكر كني به اين نتيجه هم خواهي رسيدكه سخنان شما كمتر از تهمت وافترا نيست.ما وشما را چه به اين اظهار نظرات برادر گرامي.براي يك اظهار نظرآن هم از جايگاه حقوق خيلي بايد دقت نمود كه اول از همه چيزبا ارايه كليات بايدوارد جزئيات شد.يعني ابتدا بايد راه درست را ارايه نموذبعدراه غلط حودش حودش را نشان ميدهد.واين مردمند كه قضاوت ميكنندكدام درست است وكدام نادرست زيرا حق انتخاب با آنهاست نه من ونه شما!!!
حاليه در اين مقوله شماصداقت را برجسته نموده ايدواز حرف خود اين بنده خدا(نماينده)ماده اصلي كلام را تحصيل ميكني آنگاه براي دفاع ازشخص مورد نظرتان اقدام به تفسير به راي نموده اي اين نوع برداشت از سحن ديگران وبرعليه همان شخص جفايي است كه نسبت يه معنا ومفهوم صداقت آن هم توسط شما ميشود.
چون يا اطلاع از نظرات نداريديا هم نميدانيدصذاقت دهقان را در همين سايتهااكثر گواهي داده اندحتي مخالفان وي.شما بعنوان يك دانشجوي حقوق اگر بر اساس ادله اثبات دعوابخواهي ثابت كني وجودحداقل دوشاهد عادل براي احراز يك امركفايت مينمايدكه درميان اينهمه نظر بايد دونظرش مربوط يه دوعادل تلقي شود دررد نظر شما نظر حقير سومين يا چهارمين نظر تنهااين پست است.ولي با وجود نظرات متفق نسبت يه صذاقت ايشان هنوز شمانسبت به اين امر درانكار وترديدبسر مي بريدوميپرسيد.اين چه صداقتي است كه شبانه جاده ميكشيد؟
آيافكر نميكنيد در بين اين همه نظر دونظرمربوط در پایان شما اشاره نموده اید به صداقت این به دوعادل باشدوسكوت را اختيار كنيم.
شمااگر خط ومشي سياسي داريدبهتر است از همان خط ومشي حودتان دفاع كنيد.اين معني صداقت است واگرحقوق خوان هستي بايدحرف وعمل تو منطبق برحق باشداگر هم كامل منطبق نيست حداقل بعيد نباشد.چرا؟
چون دوست عزيز مردم از حقوقدان انتظار حرف حق دارند.حتي اگر حقوقدان سياسي باشد بايد سياستش هم در جهت احقاق حق باشدچون اصل براين است كه او حق را مي شناسد.
فلذاتا رسيدن به بلوغ حقوقي حق نداريدقانونگذاررا پند واندرز دهيدزيرا اگر به سلسله مراتب تحصيلي خودتان ارج نهي قانوتگذاراجل از يك دانشجوي حقوق است واين سخن آخر نيست زيرا نوشته شما عاري از آنچيزي است كه حقير ازحقوق ميدانداميدوارم براي شناخت حق ودريافت مطلب حقوقي وگام نهادن دركار حقوقي خداوند همه ما را هدايت كندزيرا كسي كه از حقوق مردم دفاع مي كند نيازمند حكايت است ونه تضعيف وتخريب.
براذر گرامي شما اگر جانب مردم را داشته باشي وحرف مردم را بزني يا مشكلي مواجه نميشوي اما همينكه از صاخب منصبان حمايت كني اين شائبه پديد مي آيد كه درپي منصب هستي.دهقان مورد تاييد هزاران نفر است زيرا با راي هزاران نقر آمده است اما فرمانداريا بخشداريادهداربا يك نامه پست ميگيرد وبا يك نامه هم ميرود.لذا بر انتخاب مردم خدشه وارد نمودن صحيح نيست هرچه كه باشداگر حتي بفرض اينكه بدتر ازآنچه كه شما دراين نظر آورده ايد هم باشد او منتخب مردم است.شما بعنوان يك حقوق خوان به خقوق مردم احترام بايد بگذاريدويك تعادل منطقي ميان نظر شخصي ونظر خقوقي تان برقرار نماييد
درخصوص دانشجوی عزیز عرض میشودکه:منظور از صرف وقت دراین مرقومه همان وعظ ونصیحت بود که این موضوع را خوب درک نمودید بنده هم خوش ندارم این مبحث را بطول وتفصیل کشم امادوست گرامی شما برای ÷ذیرش یا ردیک سخن حق، حقیقت راهرگزفدای خواسته خودت نکن(بازهم وعظ بود)لازم نیست بدنبال شناخت صاحب نظر باشید زیراباید درزمره الَّذینَ یَستَمِعُونَ القَولَ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَهُ قرارگیرید وبقول اندیشه کن نه به صاحب قول چه بسا کسی همه حرفهایش ناصحیح بوده ودرخصوص یک موضوع حسب مورد عدالت را رعایت نماید÷س نمیشود آن سره را هم ناسره کرد.
اصولاحرف حق ملازمه ای باشناخت گوینده اش ندارد وآن تاکید بر عدالت شاهدرا هم شما با همه دانایی که نسبت به شرایط احراز عدالت میدانید خواهشا اینجا نیاورید که ما محکمه تشکیل نداده ایم .
اما فراموش نکنید که شرعا وعرفا ما ملزم به رعایت اصل صحت هستیم وهمه این گفته ها ونظرات را باید بقول محمد بروجردی عبده استاد العلمای حقوق حمل بر گویندگان عاقل کردواز تشکیک بیرون شویم .
دوست گرامی بنظر میرسد سطح علمی شما بالاتر از کارشناسی حقوق است انتظار بیشتری از شما هست که به احکام شرعی وقوف کامل داشته باشیدهیچکدام از ما درمقام دفاع از کسی نباید برآییم علی الخصوص صاحبان مناصب سیاسی !!!
من نمیدانم بعضی ازماها چرا وقتی حرف کم می آوریم فورا بسراغ کارنامه درسی میرویم این یعنی خواندن شب امتحان که هر کسی بجز شما هم اگر کمی از نبوغ برخوردار باشد برای یک شب ودوشب نمره 8 را میگیردبرعکس نمره من خیلی کمتر از شماست این دلیل دانایی یا نادانی وعلم وجهل ما نیست درعوض بر چارت اداری یک شهر یا یک استان یا کشور هم ازحیث وظایف وهم از حیث اداره واقفم.با وجود نمره صفر این وقوف را ادعا میکنم که دارم آن وقت نمره 8 شمابا نمره صفر بنده ممکن است کمی هم کمتر ازوزن باشد.
شما باید یادبگیرید استدلال کنیدنه استنادزیرا استدلال پایه اش عقل است ومتکی برخردولی سند ممکن است متکی بر جعل هم باشدممکن است متکی برعدم واقعیت هم باشد.اینها اساس حقوق است که شما در نظر قبلی همگی را رد کردید
پس بگذار تا شفاف بگویم این قوم باید کارها واعمالشان برای دفاع ازآنان به میدان آیند نه داعیه دارانی چون من یا شما.
فرماندار وکیل وزیر کسانی هستند که نقص کارشان باید برجسته شودچرا که درصورت حسن کارشان که شق القمری نکرده اند اصلا برای همین است که طرف به سوی قدرت رفته است تا کارها را به نحو احسن پیش ببرد بدون به به وچه چه !!!زیرااین شخص هرکه باشد دارد مزد کارش را ازبیت المال مسلمین میگیردوباید بی نیاز از تعریف وتمجید باشداین تعاریف وتماجیدخودش درمحل خودش کمتر از تملق نیست.
شماکه خوب میدانیدکه اصل بر دارا بودن صلاحیت های عمومی وشخصی درتصدی منصب است وهیچکس را نباید ازنقطه نظر اخلاقی وشخصی زیرا سئوال برد مگر اینکه رفتارش متناسب با شئونات شغلی یا اجتماعی نباشد زیرا شرعا مسئولیم ودرحال حاضرمشکل ما صلاحیتهای تخصصی است که مشکل سازی میکندوهمچنین به تبع آن دربرخی موارد عدم وجود انگیزه خدمت.
با این توصیفات منظور همه ما ازنوشتن یک چیز باید باشدوآن هم روشنگری بدون غرض ورزیست حال بایداین موضوع را درنوشته شما هم جستجو کنیم اگر چنین چیزی وجود داشت که فبهاالمراد واگر نیست که مجکوم به تحت تاثیر واقع شدن احساسات پاک هستید که این احساس پاک بعضی جاها پرده وستری بر کارگاه تعقل وتفکر است.
دوست گرامی بنده مثل حضرتعالی با دیگران دست اندرکار سیاست ومنصب نیستم.این خواسته شما یعنی اینکه یا همه دزدندیا شما صالح منحصر بفرد.
من کاری به این موضوعات ندارم هدف بنده انتظاری است که از یک دانشجوی حقوق میرفت مثل اینکه نمی خواهید به این موضوع فکر کنید.درضمن اگر دفاع قبلی آخرین دفاع بود این سخن بعدتان چیست؟
شما هنوز به مفهوم آخرین دفاع هم فکر نمیکنیدمن دیگر چه توقعی از شما داشته باشم.درضمن اگر به این بحث علاقه نداریددراین محل در÷ی چه چیزی هستید.
این هم یک حرفی است که من اسم فعل شما را برای رعایت حرمت خودتان نمی آورم تا به همه چیز فراگیر فکر کنید.شما هم اگر خیلی صداقت دارید این مدرک را ارائه دهید تا حالا که دادگاه بر÷ا شده است علنی شود یادتان نرود با ذکر نام نظر بدهید تا شجاعتتان هم برای مردم کازرون در راه حق برهمگان محرز شود من هم با ذکر نام دفاع خواهم کرد.
دوست دانشجوی بزرگواری که حقوق همگان را از همه طرف موردهجوم قرار داده اند باید بدانند که در نظرات این حقیرسخنی راجع به موضوعات خواسته شده شان بیان نشده است وصاحب نظر بعد از نظر ایشان مشخصاتش درنزدمدیران کازرون نما موجود است هیچ صحبتی از مبلغ یاد شده درهیچکدام از نظرات بنده یاد نشده وصرفا ما میخواهیم از آن نظراولی شما که احساسیب بوده تاحقوقی ایراد اتی را وارد کنیم که وارد هم هست.این موضوع برای مدیران کازرون نما روشن است که این نظر مربوط به نویسنده این اوعاظ نیست.نمیدانم چرا بنده را بیان کننده آن معرفی می کنیددرحالیکه نام هر صاحب نظری درنزد مدیران هست چنانچه برای صحت وسقم این موضوع تشکیک میکنیدبا مدیر یا مدیران کازرون نما تماس بگیرید شاید حقیقت برشما معلوم شود واز سر خضوعی که در نوشته شما نیست یک معذرت خواهی بدهکار میشویدوهمچنین مشغول ذمه بیشتر ازاین خودتان را نکنیدکه این باقیمانده ایمانتان هم برباد میرود.
اصل سخنم این است که وقتی میخواهی ازجایگاه دانشجوی حقوق حرف بزنی حقوقی فکر کن.
با تشکر از شما در رابطه با تحمل همه نظرات خواهشمند است در صورت امکان با بیانی قصاربه برادر محترممان دانشجوی حقوق بفرمایید که نظری که در خصوص مبلغ داده شده است با نظری که سعی داردایشان راوعظ کندمتفاوت از هم بوده تا بیش ازاین سوءتفاهم برای این عزیزایجاد نشود.زیراهمه نظرات داده شده از سوی این حقیر مبتنی برارائه فکر حقوقی بوده وایشان با دیدن نظری که مربوط به این جانب نیست خواهان مدرک وسندی شده اند که خبری ازآن ندارم.البته ریاست این دادگاه را بر عهده ایشان می گذاریم که در نظرات بعدی بدون مطالعه حرفی برزبان نیاورندواگر نظر اولشان هم بر همین منوال است که خدا به فریاد همه ما برسد.البته انحراف ایشان در ادامه بحث برای سایر نظر دهندگان هم شائبه ایجاد نموده است که مسئول این شوائب بطریق اولی دیگر ما نمی باشیم .
با سپاس از شما
----------------------------------------------------
كازرون نما: ايميل و ip دو نظر مذكور يكي نيست.
جناب آقاي وحيد
اگر ممكن است دراين قضيه طلبگي كه درصرف نحوطرف فكر ميكند خدا ست ودر سطح فكر ميكندپيامبرودرخارج فقه به امامت روي مي آورد ما گواهي دهيم كه شما خداييدهم فكر ميكنم باز درپي پله اي بالاتر ازخدايي هستيد.
دوست گرامي دادسرا ودادستاني درهيچكدام از نظامهاي حقوقي محل اثبات واحرازوصدور حكم نيستنداين يك اشتباهي كه شما داريدودعوت طبق احضار هم دليل مجرميت نيست.اين يعني همان جنجال آفريني مدنظر شماست.ماهم تاصدور راي بايد ازپيشدواري بپرهيزيم زيراممكن است از آن دايره شرعي كه شما خودتان را كاملا درآن منطبق ديده ايدخروج كنيم وبه كفر بپيونديم.
خال روي سخن من باشما اين است كه چرا هنوز بدون قيد مجرميت وراي فطعي محكوميت اين بنده خدارابفرض مجرم بودن شما محكوم نموده ايد؟
درضمن فكر نمي كنم دادستان محترم ازنظر شما متابعت نموده باشد!!!
اينگونه تصورات يعني اوهام وخيالاتي كه يك دانشجوي خقوق بدون كارحقوقي با آن مواجه است وشما هم گرفتار چنين توهمي شده ايد كه بنده برخق خدا فقط خودتان هستيد.اگرفكر ميكنيداين تفكر فايدهاي داردكه ادامه بدهيد اما اگر كمي بنظر خودتان توجه كنيدخواهيد فهميد كه نه تنها شما بنده برخق عصر حاضريدونه هم اينكه خداوند ازخلقت بندگان خودستاخشنوداست
زيرا هيچ فرد فخوري را دوست ندارد.
با كمي دقت درنظرت متوجه اين موضوع شدم كه دوست داري بخث كني اما اهل منطق نيستيدازاين بابت خوشحال شدم كه اهل بخث هستي اما دوصدچندان متاسف ازآن خوشحالي شدم كه چرا به منطق روي نمي آوري وبيشترازآنكه زميني فكر كني هوايي شده ايد.
حال بازهم بيا وبرادرانه پند اين كوچك خودت را بپذيركه تصوربرآن دارمكه علم خصوصا علم حقوق دريايي است كه همه آن نزد من وشماودادستان محترم نيست علماي حقوق اجل واشرف ازبنده وشمايند
آنان تئوري پرداز نيستندوكاري هم به حقي كه موردنظر شماست ندارندبيشتردرفكرآنند كه نحوه رسيدن بخق مشروع ومنطقي باشد.
ازسوي ديگر چراعلم حضرتعالي همه اش متكي به فرماندار ودادستان است؟
اين قوم هم بندگان خداينداين سخن شما تداعي كننده لوخ زرين آن پاهزاه ايست كه ازخودعلمي نداشت ومستندش يك لوح زرين موجود درخانه اش بود.ين كه نميشوددوكلام هم خرف خقوقي بزن تاما هم از منبع لايزال خدايي ات جوي مستفيض شويم.
درپايان ازاين بابت كه بدون توضيح مديران كازرون نما متوجه اين موضوع هم شده ايدكه نظر مبلغ دارمربوط به بنده نيست بسي خوشحالم ومسرورم.وازمصاحبت با شخصي چون شما بطوركلي بعنوان يك انساني كه از اعتماد به نفس بالايي برخوردار است لذت بردم.
في امان ا... اين همان دفاع آخرآخر است
السلام علیکم علی استادنا وحید
سفیرآ وررحیلاً الی بلادالاجانب
سفرت بخیروراهتان مملو ازرهروباد.
چه خوب شد که درتهران وچه بهترکه درکافی نت شروع به تدریس آیین دادرسی ولو ناقص نمودید.
اینگونه فکر میکنم که درانتظار محکومیت یک بنده خدایی نشسته ایدواین نوع تفکر را با عرض کمی معذرت خواهی از محضر آن استادبه تقکرکفن فروشان که درانتظارموت خلایق از بهر فروش کفن خود نشسته اند میدانم.
شباهت تامی دارد به همین فرمایش شما که انتظار محکومیت آن نگون بخت دارید(پیمانکار).بیا تا بفکرآزادی باشیم ونه زندان ومحکومیت این طرز فکر صحیح ومعقول یک حقوقدان است.
حال از بابت همین نظراخیرسحن بیش از سخن شمادارم.
اولا-مجددااز صبر وحوصله ای که بخرج میدهی تقدیر میکنم اما نسبت به فرمایشاتت که متکی برعلم وعمل نیست هنوز هم دوصدچندان درحیرتی عجیب بسر میبرم که با آن دعاهایتان هم درحق این حقیراین حیرت زوالی ندارد.هرچه پیش میروم این حیرت را درخویش روبه صعود می بینم .ازسر بدر نمیشود مگرآنکه با منطق وعقل وعلم وعمل کسی همراهم شودحتی محالفاین حقیر.
دوست گرامی بنده هم حقوق خوان هستم ونه حقوقدان ونامم را هم از کوچکی مسعود نهاده انداما درصورت عدم پذیرش سحنانم از سوی شما ممکن است این نام راتغییر دهم وبه مفهومی محالف از آنچه در نام ابتدایی است تبدیل شود.
حال اگر بر سخنان خود هستید وقول میدهیداز این شاح به آن شاح نرویدتا دست از دفاعیات آخر(به کسر حرف خ)بداریم وبنوعی که دیگران را بر این مناظره تمن وشماحنده نایدبیشتربا هم باشیم.
چه بهتر برویم وابتدا تایید سخن را ازخودتان بگیریم تا برای استخراج نکات حقوقی که بصورت وعظ برایتان آوردم از همان نظرات اول شروع کنیم.
آیااین سخنان درنظر اول شما مریوط به شما هست یانه؟
1-جناب آقای دهقان مردم ملعبه بازیهای سیاسی نیستندآنقدراین مردم هشیارندکه تناقض گویی های جنابعالی را دررسانه های محتلف میدانند وبه آن واقفند ...2-پس بهتر است صادقانه با مردم سخن بگوییم آرامش وامنیت را از مردم جامعه سلب نکنیم 3-شما به روستاییان شرق دریاچه پریشان قول کشیدن جاده داده اید در زمان انتخابات آیا فقط به رای فکر کردید؟
4-؟آیا جاده باید به قیمت تخریب دریاچه وبر هم زدن زیستگاه طبیعی پرندگان مهاجر وسوزاندن لاکپشت ها باشد 3:شما مرتبا فرماندار محترم را متهم به انجام این کار میدانید در صورتی که واقعیتی که خود از آن آگاهید را انکار نموده وندانم کاری خود را به حساب خدمتگزاری صدیق می گذارید ومرتبا نامه فرماندار محترم را به محیط زیست ملاک قرار داده وبر روی همان نامه مانور میدهید
دوست دانشجوی حقوق آیاتایید میکنید که این مقدمه بحث ویا نظر یک حقوقدان است یا خیر؟
البته درصورت عدم تایید هم چون درنظر اولتان آمده است خوانندگان فهیم وعاقل خود بهتر از هرکسی میدانند که این نوشته اقتباسی از همان نظرشماست.
اولا-شماازنقطه نظر حقوقی چه سمتی در دفاع از مردمی داریدکه با رای اکثریت همان مردم این شخص بعنوان نماینده برگزیده شده است؟آیااین سخن شما نقض غرض نمیکند؟آیا میشود مردم را درنظر گرفت ولی به رای مردم بی حرمتی کرد؟آیا حقوق مردم را اینگونه حقوقدانی چون شماپاس میداردکه با عنوان نمودن سخنی فاقد مصداق عینی به درون اذهان عمومی برای هدفی نامعلوم نقب بزند.
بقول شماوبه زعم واقعی حقیرمرئم هشیارندودرخصوص همین نظر شما هم بی نظر نیستند.
نظر شحصی بنده این است که: برای منتخبین مردم هرکسی که باشد حتی فرماندار که بالواسطه از مقامات سیاسی منتحب مردم کسب ابلاغ تصدی پست میکندبایدبا رعایت ادب وجوانب شرعی عدم اشتغال ذمه واز لحاظ حقوقی عدم تشویش اذهان عمومی سحن گفت تا چه رسد به نماینده که برگزیده مستقیم مردم است که مطابق یا اصل که 62که گفته است:مجلس شوراي اسلامي از نمايندگان ملت که به طور مستقيم و با راي مخفي انتخاب مي
شوند تشكيل مي گردد. شرايط انتخاب کنندگان و انتخا ب شوندگان و کيفيت انتخابات را
قانون معين خواهد آرد.
ولازم است از شما یپرسم چگونه با ایننوع سفسطه میخواهید در مقابل این حق قانونی نماینده که یر اساس ومبنای قانون اساسی که دراصل هشتاد ششم آمده است ومیگوید: نمايندگان مجلس در مقام ايفاي وظايف نمايندگي در اظهار نظر و را ي خود کاملا آزادند و نمي
توان آنها را به سبب نظراتي که در مجلس اظهار کرده اند يا آرايي که در مقام ايفاي وظايف
نمايندگي خود داده اند تعقيب يا توقف کرد.
مگر نه این است که در همان قانون اساسی بموجب اصل هشتاد وچهارم آمده است هر نماينده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسايل داخلي و خارجي كشور اظهار نظر نمايد.
پس چرا شما همه این قوانین اظهر من الشمس را خمل بر نظرات شخصی خودت کرده ای وبه نصیحت مقام مافوق شان خود میپردازی وافترا وتهمت هم به منتخب مردم میزنی؟
مگر این نظر نظر شما نبوده است جناب استاد وحیدحقوقی؟
استدلال شما چیست؟میخواهید همه این قوانین وآنها را که نیاوردم تفسیر به رای خودتان کنید؟یا قصداجتهاددرمقابل نص صریح قانون دارید؟
شما نمره 8 را از حقوق اساسی چگونه گرفته ایدکه این حقوق نماینده را هنوز نشناخته اید؟ برایم توضیح بدهید؟هرچند میدانم این نوع درس خواندنهابرای شی امتحان بوده است نه برای کسی علمی که ذاتا باید بتدریج وتدرج کسیش کردنه یکشبه!!!
دوست گرامی اگر تاکنون نمیدانید بهتر است بدانیدکه اگر حقوق را برای نماینده برسمیت بشناسیدهیچکدام از حرفهایتان از منظر حقوقی دارای وجاهت قانونی لازم وکافی نیست.من این حرفها را ازخودم وبرای دفاع از دهقان نمیگویم بلکه برای حفظ حرمتها وحقوقی که یک نماینده داردعرض نمودم زیرا شما قصد آنرا داریدکه نماینده را واداربه سکوت کنیدواین رسم حقوق دانی ویا حقوق خوانی تیست که ما حق مسلم وکیل مردم رااز او بگیریم .
اقسوس که اصل 85 این اجازه را نمیدهدوالا کسی بهتر ازشما برای نمایندگی با این نوع نظرات هوایی نیست ویافت هم نخواهد شد.
دیگر چه بگویم اگر اجازه میدهید تاهمان حرف بعدی شما را هم که اصل تناقض گویی ومادر عموم نقیضات است کمی بشکافم تا بدانید که نقض وتناقض نزدکی ودررکجاست؟
میفرماییدکه:شما به روستاییان شرق دریاچه پریشان قول کشیدن جاده داده اید در زمان انتخابات آیا فقط به رای فکر کردید؟
این قول با این کاری که صورت گرفت نه تنهامغایرتی ندارد بلکه اصل ایفای تعهد ومبین صداقت کسی است که قول میدهدهرچند شما به نامه آقای دهقان اگر توجه کنیدنکات حقوقی درخصوص تاجاییکه موانع طبیعی اجازه میدهدنشان از حرمت حقوق سازمان پریشان وتخلف مجریان امررا داردکه این موضوع غیر مرتبط با وظایف نماینده است اگر شما اصل وظایف را درتفکیک قوای همان حقوق اساسی بیادداشته باشیدکه فکر نمیکنم برای این موضوعات اهمیتی قایل باشیدوگرنه اینگونه خلاف قانون آن هم قانون اساسی سخن برزبان نمی آوردید .
حال بگو ببینم سلب آرامش وامنیت را من وشما از جامعه میکنیم یا کسی که موظف به انجام تکلیف است؟
اگر باور راستینی از قانون داشته باشیدومنصفانه بخواهید نظر بدهیدجناب استاد وحیدبگمان حقیر همه راه را تا اینجا بخطا رفته اید.
چرا که خودت گفته ای قول کشیدن راه را داده ای وحودت هم نمایندایفای عهدرا با توجه به نظر خودت متهم به عدم رعایت صداقت کرده ای که این از عدم رعایت اصل انصاف است که در تمام ملل حتی بی تمدن دنیاپذیرفته شده است.اگر او به وعده اش عمل تکرده بودچه میکردید وچه می گفتید؟
یادت نرودکه درحقوق واصل تقسیم وظایف امور کارشناسی درزمره اجراست ونه نظارت که وظیفه نماینده است.
باز هم اگر صلاح میدانید تا دفاع آخر را بشکنم ومستند قانونی ارایه کنم ولی بنظرم کخ گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من...همین جا مصداق واقعی خودش را یافته است.
اگر واقعا اینطوری میخواهیم ادعای حقوق دانی کنیم که وحیدجان واسفابرپدیده حق ولی اگر برمنوال قانون وحق مردم حضور دارید باز هم حاضریم از این سخنان پر عطر بویت بشنویم وگل بگویی وگل بشنویم.ولی بیاد داشته باش که همه علم حقوق درحول وهوش اصالت عمل است نه حرف وحدیث.
بازهم مراببخشیداگر سخنی گزاف گفتم من شما را به استادی قبول کرده ام خصوص اینکه دارید میروید فرانسه که مهد حقوق است اگر افتحار هم بدهیددرتهران خدمتگزار باشم که کرم نموده ای وبا جاهلان شبی را بسر بردن استادهزارشب نمیشود
مسعود مغضوب
با ورود آن معلم عزیزکه ازچنته دربیان ایراد خوداستفاده نمودمیشوددونتیجه حاصل شد.
1- اینکه آستانه تحملشان پایین ترازآن میزانی است که شایسته معلمی است ودیگر اینکه بحث ما حقانیتی داردکه یک وحید از عهده آن بر نمی آیید و2 وحیدلازم است.
آن هم وحیدی که آمده تا وحید دیگر را فراری دهدواز بحث ومباحثه دست بکشد.
باعث تاسف است که حقوق را باسیاست جدا میکنیدزیرا حقوق اساسی ستد فصل الخطاب سیاست وحق است واین ادعای شما که نمیدانید سیاست خای کلی موجد حقند وهر حقی هم قابل دفاع حکایت از نم کشیدگی سواد ها دارد.
نمره 18 را هم ما عیتا20 حساب می کنیم تا با صدق اسم ولی بدون دارا بودن محتواوحید راضی شود.
نه خیردوستان دانشگاهی بارها عرض کردم علم همه اش نزد ما نیست ومعلمی هم حجت اتمام بحث نیست.نوع نوشته شما نشان میدهدکه آقای اسماعیلی ازدانشگاه آزادخیلی راضی هستندحالا باید عرض کنم واحدآن هم برای ادامه بحث با ایشان نیازمند استعلام است.
وحیدجان مارا از کنفرانس ونمره 18 وسفر بفرانسه نترسان که جان خودت بااین واژه های عوام پسندماراه خود را ترک نمی کنیم.چگونه این همه جاهای خوب خوب میروی ونمره های بالا بالا را میگیری ولی حرف خوب برای زدن نداری تا آقای اسمائیلی به کمکت بیاید.آقای اسمائیلی که هیچ اگر همان اساتید دانشگاه سوربن را هم با خودت بیاوری این سخنان شمارا هیچ اوستایی برمنطق منطبق نمیکندزیرا متن دروستان را خوب تخوانده اید.
برادرجان اگر آن یکی معلم است بایدبیایدشیوه مباحثه را آموزش بدهدمعلوم است توهم معلم نبودی وگرنه کو اسم ونشان ودانشگاهت وکو رسم تعلیم وآموزشت .فکر میکنم حرفهای بنده گلوی شما را هم سوخته زیرا اگر چنین نبود به اصل تفکیک قوا که برای رعایت نظم وحفظ حقوق وضع شده توجه میکردی تا گاف به این بزرگی ندهید.
از همه مهمتر نامه فرماندار محترم مبین امر پایان مطالعات است وبعنوان عالیترین مقام وفردیکه نماینده سیاسی دولت است برای دیگران حود حجت است وبهتر است دراین خصوص توضیح دهید شورای برنامه ریزی شهرستان متشکل از چه کسانی است تا به عمق معلومات شما هم کمی پی ببریم.
درضمن آیا شما که معلم ما هستید واستاد بزرگواری هم هستیداین موضوع را که بیان نموده ایداقرار است این اقرار دامن نماینده را میگیرد؟
آحر شما فرموده ایدکه:
آنچه که مهم است معرفی عامل یا عواملی است که باعث شده اند تالاب پریشان در معرض نا بودی باشد .ابنیه کافی کاملا معرف این مطلب است که جناب به پیمانکار چنین دستوری را صادر نموده این گفته خود پیمانکار است در دادسرای کازرون .آیا شما که استاد حقوق خوانها هستیدید بالاتر از اقرار چیزی دیگری هم می دانید ؟بنده فقط در انتظار این هستم که دادگاه رای نهایی را صادر کند وحق مشخص شود.
آخر این تعریف اقرار استکه تو ومن میدانیم که عبارت است از اِخبار به حقى براي ديگري به زيان خودکه اقرار كننده خبر مىدهد كه حقى براي ديگري برعهدة وي ثابت است اقرار با دعوي و شهادت (بينه) تفاوت دارد، زيرا دعوي عبارت است از «اخبار به حقى به سود خبر دهنده و به ضرر ديگري» و شهادت «اخبار به حقى به نفع ديگري و بر ضرر شخص ثالث»،است.
حال بفرماییداین گفته شما درحق نماینده اقرار است یا شهادت ویا ادعا؟
بنده که هرچه وارد حقوق میشوم شما میخواهید فرار کنید.وارد نصیحت میشوم شما باز هم فرار میکنید.وارد استتناد که قول وبیان خودت میشوم باز هم فرار میکنید.
تازه این یک آخرین دفاع بود که اینقدر من شمارا دنبال خودم کشاندم وهر لحظه خرف خودت را بدون منطق میزنی وادعا های پرستیز مابانه را با خود به صحنه می آوری گاهی تهرانم وگاهی فرانسه وگاهی ...
ما شما هرجای دنیا هستید قدمتان را برچشم اهالی آنجا میکذاریم ولی اگر اهل دیالکتیک نیستیدجمعش کنیدکه اگر شما شیرعلی هستید ما شیر علی پلنگ هم زیاد دیده ایم.
دوست داشتم با اسمائیلی بحث کنم ولی حدس میزنم استاد ومعلم نیست وگرنه ادامه میدادم چون نوع سحنش بدور از معلمی بود.تازه دانشگاهش هم جای سئوال است که کجا واقع شده است.زیرا ما کمتر از فرانسه نشین ها را با همین نمره صفر در مجلسمان نمی پذریم. با کمی معذرت برای آحرین دفاع هم اگر ازاین اساتیدقدمی در میدان بنهند بیشتربرکیفیت بحث خواهد افزود.
الهی مرا به 18 قانع نکن وبه جایی بیش ازفرانسه بر وسلاحی به از آخرین دفاع بده که دیگران را با این سلاح مغلوب کنم وخویش فاتخ ازمیدان بدرآیم.
درپایان وحید جان باید این را بدانی که حقوق عالم نظرونعدیل نظر است این موضوع را با همان تصویر میزان بر همه کتب حقوقی روزی فرا خواهی گرفت اما حقوقدان در احقاق حق کوشش منطقی ومشروعش موثر است ما میدانیم که سازمان پریشان نیاز به دفاع دارداما این موضوع دامن مباشر را میگیرد یا آمران قانونی، خود یک بحث است واز آمران قانونی هم میان قوای اجرایی تا نظارتی کدام مسئول است وبارمسئولیت که نیازمند تعیین نوع است مدنی یا کیفری ؟ هم یک بحث دیگر .
این موضوعات چون به مدرک ومدارک استنادی نیاز داردبگذاریم همان دادگاه تصمیم بگیردکه صاحب نظران قضایی به از من وتو شاید عمل کنند.
ولی یلدت نرود نامه دهقان نوشته بود که تا جایی کخ موانع طبیعی اجازخ میدهد حالا هم که این اجازه را اهالی مجری تشخیص نداده اندوعمل نموده اندربطی به وی ندارد زیرا نکات حقوقی این نامه ازلحاظ حقوقی نسبت به دیگر نامه نوشته شده باری بیش از گزارش رسمی اتمام مطالعات دارد.
حال برویم همان نوشیدنی را نوش جانت کنیم که معلوم شدتوبیشتراهل نوشی وما مزاحم نمیشویم
نقطه قوتیک سرقضیه همین جاست که اینحاست که دهقان برگزیده مردم است وبی نیازازدفاع وما هم چنین قصدی را ازاول نداشته ایم خواستیم این دوستمان وحید را ازتندرویهایش بازداریم غرض از نوشتن ومنظور اصلی بنده این بود که بحمدا...تاحدی هم موفق شدم چون با هربارخداخافظی اش میبینم باز دوباره سلامش داغ است.
این نشان از فایده مند بودن خرف های خقیر هم داردوالا اگر این بخث بی فایده بود وحید همان دفاع آخرش آخر بوددرضمن برای حقیرنیازی به تایید وتصدیق دیگران نیست زیرا چیزهایی را که میگوییم ازمحضربزرگانی کسب کرده ام که برای اثبات خلاف این حرفهادلیل قانع کننده باید ارایه شود متاسفانه این تحصیل دلیل هم تاکنون بدلیل ازخود گفتن های وحیدجان ممکن نشده است.
دهقان را که همه میدانند بارای این یک نفر به مجلس نرفته است اوبرگزیده همان مردمی است که همشهریان شما هستند واورا بعنوان مدافع حقشان وبا عنوان وکیل مجاس ونماینده مردم برگزیدندلذا بنظر بنده مردم نشان دادند که او خود مدافع حقوقی ازآنان است واین شخص ومدافع حقشان بی نیاز ازمدافع دیگری است درعجبم که چرا شما وحیداهل علم ودانش وفن وسفر وبلاغت که دانشجوی حقوق نمره 18 هستید چرا تا کنون (یعنی بعداز ماهیانی که ازانتخابات گذشته وسالیانی که انتخابات برگزار میشودهنوزپیام انتخابات مجلس شورای اسلامی را بعد از 8 دوره برگزاری انتخابات نگرفته اید.
دوست عزیز این نوشته ها اول برای تعدیل نظرات یکسونگرانه شماست که قرار نبود درفضای فعلی دوباره حرفی بزنیدودنظر آخر قول دادید دریک فضای دیگری درخدمتم باشید نمیدانم چرا هردفعه پشیمان از تصمیم وگفته وعزم خودت میشوی بنظرم خودت هم میدانی که حرفهایت قانع کننده وجدانها نیست وآن ملکه خصالی که دروجود هرانسانی است هی بتومیگوید وحید برگرد که گاف دادی !!
توهم آدم خوبی هستی که با نحوه رفتارت نشان میدهی تابع خصال نیکویی هستی که زیبنده هرانسان با وجدانی است بارک ا...
وامابنده بحث را تا کنون چندین مرتبه با اعلامهایی که ازسوی شمادرذیل اکثر نظراتتان درج شده ازقبیل دفاع آخر وغیره تمام شده تلقی نموده ام اما مثل اینکه شما برحرف خودتان هم نیستید ولی تازه دست بفرافکنی هایی میزنی که من جمله مدعی کم گویی وگزیده گویی ماهم شده ای.این درست نیست شما کمی بخودتان مراجعه کنید ببینید از من چه میخواهیدکه ترکم نمیکنی؟حتما یک جذابیتی نزد من هست که شما را هرباره برزمیگرداند والا نمی آمدیداینها همه حرف خق بودند کمه رفتار شما بیانگر این موضوعات است.
این نوشته ها هم وحیدجان دفاعیه نیستند وبیشتر بوی اندرزنامه های حقوق یرا میدهدحال نمیدانم دراین حال ووضعی که ما منبر میرویم شمای مستمع چرا بیش از حدواندازه پیگیر ودنبال یک حریف برای خودت هستیید.میدانید که مستمع با کشتی گیر تفاوتهایی دارداگر گوش میکنید وخوب به این سخن پیانی گوش میدهی که دیگر نیاز به ادامه نداشته باشداول از هرچیز جان برادر:دروستان را به اتمام برسانید درمرحله دوم مدتی دوره های کارآموزی را مثل حقیردروزارت خانه های بزرگ ودادگاههای عام وخاص به پایان ببریدوبکارگاههای خقوق ازحیث کاربرد سری بزنیدآنگاه مدارک مستند مقبولیت درمحل کارتان را ارائه بدهید(گواهیهای لازم)تا بنده هم این موضوعات را که شما فرموده اید رعایت کنم یعنی بعد از کسب بسیاری تجارب دوباره نمیتوانم به حرفی گوش بدهم که لاطائل است ودوباره برسر اول کارآیم وحرف شما را که تازه به میدان آمده ای بکارگیرم.این نیازبه دوره کردن عمراست فرزندم.
علی کل حالٍ ین نوشته هابمنزله حمایت ازبرگزیده مردم است وریشه درمردمی بودن فکر خقیر داردچون ممکن است افرادی چون حضرتعالی به آنچه میگویی کم کم باوری پیدا کنی که پاک کردن آن باور با هیچ تخته پاک کنی نشایدواینگونه فکر کنی همه افکارت درست است آنوقت دیگر ازخرشیطان رجیم پیاده نشوی وخدای ناکرده درمجلسی ازاین حرفها بزنید که موجب ... شود.
پس حال که منظور مرا فهمیدید ازدهقان وفرماندار بگذریم که این دورا بنده بعنوان دوانسان شریف ونجیب و با انگیزه خدمت بمردم میشناسم .
متاسفانه بنده تاکنون با ادعاهاوفخرفروشی های کثیرالتکرارتان نتوانستم به نتیجه قابل قبول برسم که شما حقوق دانید یا سیاستمدار یا سیاستمدار حقوق دان یا هم یک ئانشجوی بمعنای واقعی زیراشما اصلا حاضر به درس پس دادن نیستید.
بنده ادعا نکردم سندی ازکسی دارم نظرات بنده همه اش متوجه شماست تا دیگران شما هم با خواسته نامعقول این سند را به دامان ما نیندازیدآنگونه که از یکی ازنظرات با روشن شدن مشخصات صاخب نظر واعلام مدیران کازرون نما هنوز قبول نداری که آن نظر مربوط به بنده نیست ومیگویی:"سلام خدمت دوست بزرگوار :همانطور که می بینید کازرونما اعلام نموده که ایمیل و:اp یکی نیست ما هم دنبال نمی کنیم چون جنابعالی این مطلب را به غیر خود منتصب نمودید."
درصورتی بنده منتصب ننمودم من از کازرون نما خواستم شما را روشن کند.ولی درباره استناد من مخالف استناد وطرفدار استدلال برای محک زدن عقل شما بودم که هیچگونه استدلالی تا کنون ننموده ایدولی آن
مستندات من اصولی ازقانون اساسی همراه با استدلال برای آگاهی شما بود که بازهم متاسفانه شما به محض ورود به مباحث قانونی تا فرانسه گریختیدوبا پیش کشیدن آن موضوع چنین وانمود کردید که چون من به فرانسه میروم پس شما بدانید که حقوق اساسی را بهتر ازشما میدانم.درحالیکه فکر نمیکنم حتی بخواب هم فرانسه را دیده باشیداگر میخواهی ثابت کنی باید یک عکس ازکناربرج ایفل ارایه دهی زیرا غیر ممکن است که کسی بفرزانسه برود ودکنار این برج عکس نگیرد.
حالا بگوبینم برای اثبات این ادعا عکس داری یا نه؟اگر با فتوشاپ هم بتوانی بسازی قبول دارم.
درضمن قصد دارم این سئوال را هم از شما بکنم که چرا به سئوالهای حقوقی پاسخ ندادی مثلا نحوه تشکیل واعضای شرکت کننده در شورای برنامه ریزی شهرستان را چرا توضیح ندادی؟
این شما هستید که خوشبختانه چیزی در چنته ندارید وبجای مباحثه بیشتر بخودت مینازی واین نازیدن نشانه جهل است .مثل اینکه اسمائیلی ترا بستاید وتو اسمائیلی رادرحالیکه همه حرفها بنظر میرسد از یک منبع است.
من آنم که رستم بود پهلوان
بفرض اینکه از دومنبع است چرا درحوزه قانون وتفسیر قانون حرف نمیزنی که هی برای خودت کلاس میگذارید؟
من از شما چند چیز را تا خال خواسته ام که اگر افراد مومن ومنصف به نوشته های من وشما نگاه کنند بیشتر متوجه اصل موضوع یعنی از مرحله خقوق ÷رت بودنتان گواهی میدهد.
مهم نیست حقوقدان باشیم ویا نباشیم زیرا علم هرکس مربوط به خودش است من برای افراد غیر عالم ولی علم دوست بیشتر احترام قایلم تا کسی که خود را عالم معرفی کند اما نباشد.
بقول سعدی:
خجالت نبرد آۀنکه ننمود وبود
حال از این ستیزه بچگانه کمی فاصله میگیرم زیرا رغبتی به تفاخر ندارم ولی چه کنم که شاعر میگوید:
چون که با کودک سروکارت فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد
اگر اینجا یک کمی کودکانه خرف زدم خجل از عرایضم اما خواستم به گفته شاعر عمل کنم.
البته این بحث برای تو سودمند است چون ورزیده میشوی ودوباره درسهایت را بامید خدا برای دانایی خواهی خواند نه برای نمره!!!!!!!!!!!
حال چه میگویی حاضری با اصول قانون اساسی بیشتر کار کنی وحاضر شرایط اقرار ودامنه اقرار را توضیح دهی وحاضری بروی حتی با دوباره خواندن کار وظیفه ونحوه تشکیل شورای برنامه ریزی را درآورید یا میخواهی دوباره به اسمائیلی وفرماندار ونماینده ودادستان تکیه کنی ومارا گرفتار خودت کنی واین نظردهندگان با منبع مشترک.؟
جناب وحیداگر از فرانسه برگشتی وبعد ازآن خداخافظی اول دوباره کیف حرف شما را گرفته من برای اینکه تنها نباشی باز هم از دانش کم خودم حاضر به انتقال به شما هستم.ولی این را هم میگویم که از نوع نوشته ولحن بیان وفحوای کلام واگر مدیران محترم کازرون نما کمی همکاری کنند چیزهایی کشف کرده ام قریب به یک حدس که این نظرات مربوط به اشخاص متفاوت از هم نمیباشدواین مجادله صرفا مربوط به من وشماست.یعنی نظر دهنده ای جزمن وشمابجزآن چند نفراول دراین وادی نباید باشد.اگر زمان ارسال این دونظر بالایی را یا سه نظر را مدیران محترم کازرون نما اعلام نماینداین کشف یا عدم کشف بر من وشما معلوم میشود.اگر مقارنه زمانی داشتندکه حرف دارم اگر نداشتند دیگر حرفی ندارم.
امیدوارم نرنجی وبازهم ببخشی که من به تکلیف عمل کردم تا دوستمن بیشتر بداند.قصد زیاده گویی نسیت.وهرگز هم نگفتم نوشیدنی حرام خوردی گفتم شما اهل نوش هستی چون خودتان فرمودید به سلامتی شما که این تکیه کلام مومن دروقت نوشیدن نیست وتکیه کلام یک گروه خاصی است که درفیلمها این نوع اداها را درمی آورندما هم قصدی نداشتیم اگر توی سرخودت درسفر فرانسه اندیشه ای داشته اید بما نسبت ندهید.
(برداشتي ازنظرات حقوقي استاد وحيدحق شناس)
وحيدجان سلام
من تاين نقطه ازسخنان شما راكه وارد بحث منطقي شديدوشروع به بحث نموديد ازحيث كليت موضوع ميپذيرم كه مباحث شما نزديك به حقوق است اما ببينيد دوست عزيز:
اولا همه سئوالات را پاسخ نداديد وگزينشي عمل كرديد ولي همينكه متقاعد شديد بايد روند بحث حقوقي باشدبازهم جاي اميدواري است.ولي چرا از همان شوراي برنامه ريزي شهرستان حرفي به ميان نياورديد؟عكستان بعنوان يك سند بايد ارائه ميشدكه نكرديدزيرا من فكر ميكنم يك كمي دلت خواسته كلاس بگذاري براي خودت كه اين هم عيبي نداردولي درجاي خودش عيب هم هست.ضمنا براي آشنايي زود است كمي صبر كن چون حقيقت امر من موبايل ندارم.اگر با بيسيم ممكن است تا كانال بي سيم را با بي سيم محل كارتان رله كنم وگرنه معذورم.
با نگاهي به بالاي اين سطور خواهي ديد كه پيرامون اقراراشتباهي صورت گرفته استو مقدمه كلام ما عين گفته شماست.مگر اين نوشته عين سخن شما درنظرداده شده نيست؟
دوست گرامي هرگز ادله قانوني را با مبحث طويل اقرارخلط نكنيد وسندي كه در دست كسي ميباشدهمان سند است كه تعريف سند را داردودررديف دوم ادله آيين دادرسي مدني وقانون مدني ما آورده شده استولاغير.
حالا چگونه من به علم شما ايمان بياورم كه حقوق را خوب خوانده اي بيني وبين ا...شما خودتان قضاوت كنيد اين تعريف شما از اقرار وذكر مصداق باسنداز زمين تاآسمان تفاوت نميكند؟
دوست عزيزبرسنداقراركتبي موضوعي ديگر است واقرار عندالحاكم امر جداگانه اي واقرارخارج از دادگاه هم متفاوت از هردوميباشد.
خيلي خوب شد كه به اين سئوال پاسخ داديدتا به ميزان معلوماتت پي ببرم وروش بحث را تغيير بدهم زيرا ديگر از اين ببعد احساس مي كنم مسئوليت در قبال وحيد خان سنگين تر است.
اگر تا كنون جدل بود واز جدل به آموزش رسيديم يعني همان وعظي كه قبول نداشتيد من از همان ابتدا هم همين موضوع را فهميدم كه شما ب حقوق به شوه كاربردي آشنا نيستيدوآيين دارسي را كه بمن درس دادي وگفتم ناقص براي همين بود هيچ عيبي هم ندارد شايد ميزان ناداني من نسبت به حقوق با احتساب سن ونسبت به زمان كارهاي حقوق همان اندازه باشد كه شما درحال حاضر باآن مواجه هستي.
من فكر ميكنم آن آقاي اسمائيلي خيرخواه شما نبودوبا آن تشويقها داشت شما را به جهلتان مغرور مينمودبراي همين ب رايشان تاختم.
اقرار را خوب تعريف كردي ولي سنددين وحيدجان ازمصاديق اقرارخارج است ونميشود گفت"اقرارممكن است شفاهي ياكتبي باشد "آنوقت نمونه اش رااز سند دين كه مبحث جداگانه اي دارد ذكر نمود.
چرا چون تازه اگر مديون نسبت به سند دين خود هم اقرار نكند كه مديونم سند از اعتبار كافي برخوردار نيست و محتاج به دو موضوع ديگر است.
1- درصورت رسمي بودن سند ادعاي جعل
2- درصورت عادي بودن سند ترديد وانكار وجعل هرسه
كه دچنين وضعيتي يعني درصورت انكار سند عادي بينه بايد ضميمه سند شود ونظر كارشناسي هم.
حالا يك كمي حقوقي تر وارد ميشوم تا بدانيد ايراد اين فرمايش شما دركجاست.
ازقانون مدني جلدسوم - در ادله اثبات دعوي
مصوب 13 مهرماه و 8 آبان ماه 1314
ماده 1257 - هركس مدعي حقي باشدبايدآن رااثبات كندومدعي عليه هر گاه درمقام دفاع مدعي امري شودكه محتاج به دليل باشداثبات امربرعهده او است .
ماده 1258 - دلائل اثبات دعوي ازقرارذيل است -
1 - اقرار
2 - اسنادكتبي
3 - شهادت
4 - امارات
5 - قسم
تا اينجا مشخص است كه سند بعد از اقرار بوده واقرار بعنوان سيدالدلايل درراس همه قرار دارد وهمينگونه ازجايگاه ويه اي نزد قانونگذار محترم برخوردار بوده واما سند موضوع كتاب دوم استكه تعاريف قانوني مشروحا تقديم حضور ميشود:
كتاب دوم - در اسناد
ماده 1284 - سند عبارت است از هر نوشته كه در مقام دعوي يا دفاع قابل استناد باشد .
ماده 1285 - شهادتنامه سند محسوب نمي شود و فقط اعتبار شهادت را خواهد داشت .
ماده 1286 - سند بردو نوع است - رسمي و عادي
ماده 1287 - اسنادي كه در اداره ثبت اسناد و املاك و يا دفاتر اسناد رسمي يا در نزد ساير مامورين رسمي در حدود صلاحيت آنها و برطبق مقررات قانوني تنظيم شده باشند رسمي است .
ماده 1288 - مفاد سند در صورتي معتبر است كه مخالف قوانين نباشد .
ماده 1289 - غير از اسناد مذكور در ماده 1287ساير اسناد عادي است .
ماده 1290 - اسناد رسمي درباره طرفين و وراث و قائم مقام آنان معتبر است و اعتبارآنها نسبت به اشخاص ثالث در صورتي است كه قانون تصريح كرده باشد .
ماده 1291 - اسناد عادي در دو مورد اعتبار اسناد رسمي را داشته درباره طرفين و وراث و قائم مقام آنان معتبراست :
1 - اگر طرفي كه سند برعليه او اقامه شده است صدورآنرا از منتسب اليه تصديق نمايد .
2 - هرگاه در محكمه ثابت شودكه سند مزبور را طرفي كه آن را تكذيب يا ترديدكرده في الواقع امضاء يا مهركرده است .
ماده 1292 - در مقابل اسناد رسمي يا اسنادي كه اعتبار اسناد رسمي را دارد انكار و ترديد مسموع نيست و طرف مي تواند ادعاي جعليت به اسناد مزبور كند يا ثابت نمايدكه اسناد مزبور به جهتي از جهات قانوني از اعتبار افتاده است .
ماده 1293 - هرگاه سند بوسيله يكي از مامورين رسمي تنظيم اسناد تهيه شده ليكن مامور صلاحيت تنظيم آن سند را نداشته و يا رعايت ترتيبات مقرره قانوني را در تنظيم سند نكرده باشد سند مزبور در صورتيكه داراي امضاء يا مهر طرف باشد عادي است .
ماده 1294 - عدم رعايت مقررات راجعه به حق تمبركه به اسناد تعلق مي گيرد سند را از رسميت خارج نمي كند .
ماده 1295 - محاكم ايران به اسناد تنظيم شده دركشورهاي خارجه همان اعتباري را خواهند دادكه آن اسناد مطابق قوانين كشوري كه درآنجا تنظيم شده دارا مي باشد مشروط براينكه :
اولا - اسناد مزبوره بعلتي از علل قانوني از اعتبار نيفتاده باشد .
ثانيا - مفادآنها مخالف با قوانين مربوط بنظم عمومي يا اخلاق حسنه ايران نباشد .
ثالثا - كشوري كه اسناد در آنجا تنظيم شده بموجب قوانين خود يا عهود اسناد تنظيم شده در ايران را نيز معتبر بشناسد .
رابعا - نماينده سياسي يا قنسولي ايران دركشوري كه سند درآنجا تنظيم شده يا نماينده سياسي و قنسولي كشور مزبور در ايران تصديق كرده باشدكه سند موافق قوانين محل تنظيم يافته است .
ماده 1296 - هرگاه موافقت اسناد مزبوره در ماده قبل با قوانين محل تنظيم خود به توسط نماينده سياسي يا قنسولي خارجه درايران تصديق شده باشد قبول شدن سند در محاكم ايران متوقف بر اين است كه وزارت امورخارجه و يا در خارج تهران حكام ايالات و ولايات امضاء نماينده خارجه را تصديق كرده باشند .
ماده 1297 - دفاترتجارتي در موارد دعواي تاجري برتاجر ديگر در صورتي كه دعوي از محاسبات و مطالبات تجارتي حاصل شده باشد دليل محسوب مي شود مشروط براينكه دفاترمزبوره مطابق قانون تجارت تنظيم شده باشند .
ماده 1298 - دفتر تاجر در مقابل غيرتاجر سنديت ندارد فقط ممكن است جزء قرائن و امارات قبول شود ليكن اگركسي به دفتر تاجر استنادكرد نمي تواند تفكيك كرده آنچه را كه بر نفع او است قبول وآنچه كه بر ضرر او است ردكند مگر آنكه بي اعتباري آنچه را كه برضرر اوست ثابت كند .
ماده 1299 - دفتر تجارتي در موارد مفصله ذيل دليل محسوب نمي شود :
1 - در صورتي كه مدلل شود اوراق جديدي به دفتر داخل كرده اند يا دفتر تراشيدگي دارد .
2 - وقتي كه در دفتر بي ترتيبي و اغتشاشي كشف شودكه برنفع صاحب دفتر باشد .
3 - وقتي كه بي اعتباري دفترسابقا به جهتي از جهات در محكمه مدلل شده باشد .
ماده 1300 - در مواردي كه دفترتجارتي برنفع صاحب آن دليل نيست بر ضرر او سنديت دارد .
ماده 1301 - امضائي كه در روي نوشته يا سندي باشد بر ضرر امضاءكننده دليل است .
ماده 1302 - هرگاه در ذيل يا حاشيه يا ظهرسندي كه در دست ابرازكننده بوده مندرجاتي باشدكه حكايت از بي اعتباري يا از اعتبار افتادن تمام يا قسمتي از مفاد سند نمايد مندرجات مزبوره معتبر محسوب است اگرچه تاريخ و امضاء نداشته و يا بوسيله خط كشيدن و يا نحو ديگر باطل شده باشد .
ماده 1303 - در صورتيكه بطلان مندرجات مذكوره در ماده قبل ممضي به امضاء طرف بوده و يا طرف بطلان آن را قبول كند و يا آنكه بطلان آن در محكمه ثابت شود مندرجات مزبوره بلااثرخواهد بود .
ماده 1304 - هرگاه امضاي تعهدي در خود تعهدنامه نشده و در نوشته عليحده شده باشدآن تعهدنامه بر عليه امضاءكننده دليل است در صورتي كه در نوشته مصرح باشدكه به كدام تعهد يا معامله مربوط است .
ماده 1305 - در اسنادرسمي تاريخ تنظيم معتبر است حتي برعليه اشخاص ثالث ولي در اسناد عادي فقط درباره اشخاصي كه شركت در تنظيم آنها داشته و ورثه آنان وكسي كه بنفع او وصيت شده معتبراست.
حال با كمي تامل بايد تفاوت سند واقرار را بدانيدزيرا اقراربا آن شرايطي كه شما ذكر كرديدخدشه ناپذير است تازماني كه خلاف آن ثابت نشده يعني منطبق بر امر خارجي نبودن اقرار مكره وغيره .ولي سند درهرآن خدشه پذير است ممكن است ادعاهاي متفاوتي از نوع انكار وجعل وترديد برآن وارد شود.
سند دين را باز هم درقانون تجارت مبحث اسناد بخوانيدآنجاقاننگذار با حساسيت بيشتري به آن پرداخته.
شما به بنده حق بدهيدكه نسبت به معلومات شما شك كنم ومرا مورد نكوهش هاي خود قرار ندهيدتا حداقل اگر چيزي را درست گفتم ديگران ازآن بهره ببرند.البته ازاينكه انساني با تحمل هستي سپاسگزاري ميكنم ولي از انكه خودت را معلم معرفي ميكني ويك مرتبه گاف ميدهي قربانت بگردم ببخش كه اين سوتي هاي حقوقي را از يك حقوقدان بايد بعيد دانست.
مثلا اقرار را تعريف كردن ودر معرفي مصداق سند دين را ملاك قرار دادن نعوذ بالله مثل آنست كه بگويي مايعات حلالند ومصداقش را هم شراب قرار دهي آنوقت با اين فتوا برويد درب جهنم ببيند اولين وارد شونده به جهنم چه كسي است.
لاجرم همان مفتي بي دقتي است كه مايعات را تخصيص نداد ومصاديق را ازهم بازنشناخت.
نسبت به آن فرمايش كبيره ات كه مرا ازتفسير قانون اساسي منع كرده اي باز سكوت ميكنم تا بداني كه مداخله دراجرا با توجه به رونوشت نامه فرماندار محترم به نماينده شهرستان وايفاي وظفه نمايندگي درجهت وصول به حق موكلين موضوعا اين دخالت محسوب نميشودچراكه اين حق از حقوق مشروع نماينده با توجه به همان اصول است ليكن مصداق واقعي دخالت را درجايي ميتوان ذكر كرد كه مثلا نماينده بجاي فرماندار تصميم بگيردحال شما كه ميبينيد نهمه فرمانداربا همان متن كامل د سايت نماينده ذكر شده است.
واين نامه با توجه به همان تصميمي كه مي بايست در شوراي برنامه ريزي تحت نظر فرماندارمحترم گرفته ميشد مغايرت داردولي فرماندار محترم به نماينده اعلام مينمايد كه امر مطالعات تمام است.
اين ديگر با آن نوع سفسطه اي كه شما مينماييد درتعارض كامل است زيرا معني اين نامه اين است كه اي نماينده مردم:
موضوع كارشناسي شده است ومطالعات هم از هرحيث پايان گرفته شده است حالا شما كه در مجلس هستيد به نمايندگي از مردم ودرجهت احياي يك حقي كه از حقوق ممتازه اين شهرستان است درجايگاه خودت حمايت كن وبنده را دراين موضوع كه ميخواهم مجري باشم ازحيث اخذ بودجه ياري بنما تا خدمتي بكنم.
اين تفسير آن نامه است كه عينا آقاي دهققان دست بكار شده وازمحيط زيست ورياست اين سازمان طلب همكاري نموده است كه شما هم فرماندار شهرستان مرا ياري كنيد.
از ظاهر اين نامه ها چنين چيزي برداشت ميشود.يعني برداشت حقوقي از حيث:
1-سلسله مراتب(يعني انجام مطالعات وكارشناسي هاي لازم در شهرستان)
2-رسميت داشتن سند
3-خدمت رساني براي مردم
4- ايفاي وظيفه نمايندگي درجهت همكاري با فرماندار محترم
هيچگونه نقصي نداشته است ليكن اينجا تنها موضوعي كه باعث مشكل شده است عدم رعايت حقوق محيط زيست بوده كه اين موضوع نه گريبانگير فرماندار است نه نماينده بلكه آن كساني كه درامر مطالعات نظرات كارشناسي غلط داده اند من جمله خود اداره راه است.كه مسئول اصلي ومباشر اين موضوع درهمه امورات بوده.ما نميدانيم شما چرا درچنين موضوعاتي دقت نميكنيد چرا كه صورت ظاهر درست است فرماندار هم كار خودش را ممكن است براساس همان گزارش غلط انجام داده است ولي درجنجال آفريني هميشه متوجه باشيد عده اي خواهان ماهي گرفتن از آب گل آلود هستند.اين عده ممكن است رقباي فرماندار يا رقباي نماينده باشند ودنبال فرصت طلبي هاي سياسي خود باشند ويا هم ممكن است واقعا دلسوز باشند مانند همان دكتر محترمي كه اظهار نظر كارشناسي شده نمودند.
اما بدور از انصاف است كه من وشما بعنوان يك آشناي بحقوق وارد چنين جنجالهايي شويم ازاينكه حوصله بخرج داديد بسي ممنونم واميدوارم نسبت به هرگونه اشتباهي كه از اين حقير صادر شد مرا مورد عفو قرار دهيدزيرا هدف اصلي بنده علاوه بر آگاهي دادن به حضرتعالي دعوت به مطالعه بيشتر هم بوده است.
اميدوارم با عكسي كه كنار برج ايفل گرفته ايد ما را بيش از پيش خوشحال نماييددر ضمن بنده تا مردم فرانسه يادنگيرند حجاب اسلامي را بطور كامل رعايت كننددراين ديار قدمي نخواهم گذاشت تا درحسرت ديداربميرند(شوخي)
ازقصارات شیخ العلما وحید دریکی از افاضات آخرش(دفاع آخر)
این هم یک حرف دیگر درابطه با رفتار ودهنیت وحیدلطفا بخوانید:
جناب مغضوب عزیز :در مورد عکس با آن حالتی که من در کنار برج گرفته ام صحیح به نظر نمی رسد که بصورت علنی باشد چون عکسهای کاملا جالبی است که انسان مجردی چون من واحتمالا شما را به سکر آورد .اگر بدانم سن جنابعالی چقدر است هم عکس وهم فیلمهای آنچنانی گرفته شده را برایتان ارسال خواهم کرد.
سلام
جناب وحیدخان
مانند شما مقدس نما نیستم اما چنان شناختی ازخود دارم که اگر درمیان حوریانم هم ببرند بخدا می اندیشم مگر اینکه کسی چون شما بخواهد درجلدم برودودعوتم به فسق وفجور نمایدکه آنجا هم ازشر شیطان پناه بخدا میبرم
العجب آنهمه مقدس نمایی کجا واین همه به دره جیمبو زدن کجاشما که آرزوی قرارگرفتن در زمره صالحان را داشتیدچه شد که با دوتا حرف حساب یک مرتبه ازجاده بدر شدید.
این تفکر شما را نهیلیستی گویندیعنی فکری که منطبق برواقعیات نیست وامور منفی را بهتر از امور مثبت میداند.
ازهمین جاهم متوجه شدم که درسها را نیمه تمام گذاشته ای وعزم سفرفرانسه کردی تا باین فرهنگ دلبری وسکرآوری برگردی.
راستی خوشا برتو که وحیدجان اینگونه سست عهدی با خدای خودت ومارا هم که ادعایی نسبت به سواد نداریم درخیال باطل خودت نسبت به اقرار میخواهی معلم باشی.
برادرجان واضح وروشن است که درحقوق ازتوانایی لازم برخوردار نبودی والا اینهمه هزلیات را دربیان شورای برنامه ریزی شهرستان که موضوع درس حقوق اداری شما بودنمی سرودی.
ناتوانی درتفکیک اقرار وسندازسوی شما با وجودآن همه قانون هایی که ارایه نمودم برهیچ حقوقدانی پوشیده نماند.
وحیدجان دستتان مریزاد ازاین درسها بخورد ماندهید که هیچ حقوق خوانی رامثل شما ندیدم بر اشتباه خودش اینقدر مصر باشد وقصد تدریس را هم درسرداشته باشدآرزوی فراگرفتن یک حرف جدیدازشما داشتم که این آرزو را هم تااین لحظه برآورده ننمودید.
من از همان اول عرض کردم این درسها را چون شب امتحان خوانده ای مغز وهسته علمی ندارند.
اقراربرادرجان این چیزی که شما گفتید نیست زیرا همان نامه دوستانه ای که شمااقرارکتبی اش میخوانی ازحیث فیزیک وشکل وشمایل خارجی که درحقوق واقعیت ملموس آنرا باعتبار وجود خوانندباز هم سند است.نه اقرار!!!
این را به هرکوروکری هم بگویی مییداند که جنس سند واقرار دوتاست
خوشا بحالت که اینگونه درس میدهی .
حالا بگو ببینم این قانونگذار مادرمرده اینقدر مثل بعضی ها یاوه گوست که به عبث اقرار را ازادله اثبات دعوی بشمارد ودوباره سندراهم بعدازاقرار بجای اقراربیاورد ؟پس مبحث اسناد را چرا تعطیل نکردو اقرار کتبی راتعریف کند.
برادرمحترم اینقدر باید دروادی اقرار بمانید تا یادبگیرید که سند بمنزله سند است وباقابلیت های خاص خودش مورد رسیدگی قرار می گیرد واقرار بمعنی اقرار است ودرجایگاه قانونی خودش به اعتبار اتکای بر ملکات نفسانی که شخص را وادار به بیان حقیقت می نمایدمورد بررسی قرار میگیرد.
جان من بیادراین سفرهایت یکی دوتا کتاب بنویس تا باشراکت یکی از این ناشران فرانسوی برای دانشکده های ایتالیا وفرانسه مجانی بفرستیم تا بدانند ما چه حقوقدانانی داریم.
بازهم شما بجای شنیدن این لاطائلات من در معنی اقرارتلاش کن وکتاب فرهنگ عناصر شناسی دکترلنگرودی را ازحیث معنی حقوقی وفرهنگ لغات را ازحیث معنای تحت الفظی مطالعه کنیدتابیشتر به تفاوت اقرار وسند پی ببری.اگرچه مبسوط هم کتاب خوبی است.
از این نوشته های آخری شما معلوم شدسررشته سخن را ازدست داده ای وازهردری سخنی می آوری تا مارا هم مثل خودت آواره کوه بیابان کنی وپوششی بر آن همه خطا نهی ولی همینکه نظرات بنده وشما بعنوان دو همشهری دراین محل قرار گرفت حقوقدانان با تلاشهای خودبه این موضوع گواهی خواهند دادکه کدام نظر مبتنی بر منطق وعقل است وکدام نظر از روی هوا وهوس جوانی.
ضمن سپاس از همه زحمت ووقتی که مصروف داشتیدبنده دیگر حرفی ندارم واستدلال پایانی ام این است که ای برادر عزیزوحید خوبم.
دربحث ونظر همیشه واقع بینانه وهمراه با مطالعه قبلی پیش بیاوهرگز بر اشتباهی که کرده ای تکیه مکن تا راه پذیرش حقیقت وحق رابرخود نبندی.
نمیدانم چگونه این کلمات را کنار همدیگر بگذارم که این وحید همان شخصی بود که درابتدای سخن این حرفها را میزد:
ازقصارات وحید:بر هر فرد مسلمان واجب است از حق وحقیقت دفاع کند من هم به این سفارش مهم معصوم عمل نمودم .نه من بلکه هر انسان منصفی باید از حقیقت دفاع کند. ازقصارات وحیددرنظر دومشان:باشماره 4-الناس قدر عقولهم با جوابهای شما بنده وقت خود را تلف می کنم چون با فردی که از راویه عدالت به جوانب بنگرد روبرو نیستم شما باید با یک فرد سیاسی بر پای میز مذاکره بنشینید .چون بنده سراپا تقصیر در این پرونده (تالاب پریشان )بدنبال عدالت بودم :خداحافظ دوست عزیز
دیگر خودت بخوان وبخند تا ببینی که چه گفتی وچه کردی؟
درهمینجا لازم میدانم از مدیران کازرون نمامجدداتشکر کنم وازاینکه وحید عزیزصادقانه همه ضمیر خود را براین صفحه آوردم جای تبریک دارد اما وحید جان این برادرت میخواست با حقوق بیشتر آشنا شوی قصد اصلی من تشویق شما بود هرچند لازم بود دریک مواردی هم سخن سردی برزبان بیاورم تا دست به آخرین دفاع نزنیدچون دفاعیات آخر اصولا انتحاری اند.
در مباحث علمی هم نیازی به شماره دادن نیست ولی اگر شما همان عکسها رادریک وبلاگ ارائه بدهید وازشورای برنامه ریزی شهرستان بیشتر بگویی زمینه دوستی ما فراهم خواهد شد.زیرا دراین موضوعات اگرچه همه اش ناقص بود اما برایم انسان جالبی بنظر رسیدی. فی امان ا...مغضوب امضا ندارد
تقوا و صداقت سخت است....سخت
البته اينهمه كه گفتيم وحيدجان دفاع آخر نبودتشكري بود ازمديران محترم كازرون نما وهمچنين نسبت به سعه صدر خودت كه دوست داري مرا تحريك به گفتن كني درحاليكه من از گفتن برخلاف آن فرمايش شما واستاد موقتيات بحمدا...چون چنته را هرشب پر ميكنم كم نمي آورم. واز همه مهمتر شما چه حقوق داني هستيدكه ازتفسير سخن«مغضوب امضا ندارد»عاجزي؟
برادرجان معني اين حرف يعني اينكه مغضوب هرسخني را تاييد نميكنداو وقتي امضا ميكند كه حرف شما راصحيح بداندوبه تعبير ديگر يعني هنوز حرفهايت را تاييد نكرده ام.
بنده را به زيركي مشهور كردي ودراين يك موضوع ميشود گفت اهل كلمه هستي وخوب تشخيص دادي چرا كه هرباره كه به بهانه اي رفتي با ترفندي بازت گرداندم.
اين بار ترفند خودت رابايك روش ريركانه تري بكار بستم ببينم اين حرف قبلي را تكرار ميكني يانه؟
خوشبختانه تكرار كردي درحاليكه مطمئن شدم از شوراي برنامه ريزي شهرستان اطلاعي نداري وحتي نميداني اين مبحث دركدام كتاب حقوق توضيح داده شده است.
خوشا بحالت كه كتابها را به رنگ وعكس روي جلد ميشناسي .مفهوم اين حرف كه درنظر اخيرت گفته بوديد :«حقوق اداری دکتر امامی که کتابی است قرمز رنگ بدست آوری » ميداني يعني چه؟ يعني من از داخلش خبري ندارم اين فرمايش كمتر از گلنان مرا با جمعي ازدوستان بيش از حدتصورتان خنداند.
عاقبت بخير برواز داخل كتابها هم چيزي را نگاه كن تا بداني يك من ماست چقدر كره دارد.
آخراز رنگ جلد كتاب حرف ميزني ومتوجه اين هم نيستي كه شايد روزي اين نوشته ات رتا كسي بخواند.اينكه ملاك با سوادي نيست الحق كه انسان جالب واز عجيبان دنياي حقوقي وحيدكوچولوي عزيز ودوست داشتني.
حضرت عباسي اينكه ميگويي 5سال حقوق خوانده ام راست است بو يا دروغ؟
من فكر نميكنم حتي اگركسي درطول عمرش آن هم براي يك باردر 200كيلومتري يك دانشكده حقوقي گذرش افتاده باشد افاضاتي اين چنين از او صادر شود كه از شما صادر شداين آدرسهاي كودكانه يعني من يكي دوتا كتاب حقوقي ديده ام كه يكي از آنها جلدش قرمز بودصرفنظر از نام نويسنده اش كه مردي بزرگ را برآن كتاب سرخ رنگ گمارديد..
حالابگو ببينم وحيدخان ديگر كتاب چه رنگي خوانده اي؟
قرمز رنگش را كه مطمئن شدم نخواندي ولي سبز،سفيد،زرد،آبي،بنفش،قهوهاي اينها هم كتابهاي خوش رنگي هستند.بخوان حتما بخوان چون
اگر ازاين كتابهاي رنگارنگ نخواني كه اينهمه حرف رنگارنگ بلد نبودي بزني استادم بحرالعلوم تازه شكفته در گلستان علم.
من هم وقتي بچه بودم مثل تو تنها كتابهايي را دوست داشتم كه عكس داشته باشد مثل جغرافيا وعلوم اما با اين وجود از توضيحاتي كه زير عكسها داده شده بود غفلت نكرديم حالا شما هم برويد واين كتاب جلد سرخ را با ناشر وسال چاپ معرفي كنيد تا برويم وبخوانيم. ضمنا براي تنوع روحي خودت هم كه شده دوتا رنگ ديگر كه نويسنده اش هم امامي باشدمعرفي كن.
ايها الوحيد اگر از من ميشنوي ديگر ادامه نده كه ازاين بيشتر گاف ندهي.
چرا؟
چون ما دربحث آزموده ايم ومستند حرف ميزنيم كاري ندارم كه چرا اينهمه بخودت وربستي وگهي درفرانسه وگهي در كازرون وگهي در تهران گويي كه سعدي عليه الرحمه از نو زنده شده ودرپي علم شهر بشهر وكشور به كشور مجلس استاد درك ميكند.
اماآنچه من از آن نظر اول درك كردم اكنون نتيجه دادكه اين دانشجوي حقوق نه دانشجوي حقوق است ونه فذانسه كه مهد حقوق است را بچشم ديده بلكه او جوان رعنايي است درچمنزاري يله شده كه هيچ دلبري همبه جمال نا مانوسش گوشه چشمي نداردواز سر ناچاري سر به اينترنت نهاده تا رفيقي براي خود بيابد.
اين را ازهمان اول ميگفتي تا راه رفاقت ئتحصيل را كه دوست داري برايت باز مي نموديم.
پس وحيدم با خودت صادق باش تابا ديگران هم بتواني راه بيايي وازصراط مستقيم وانماني.
خوش انصاف نه ازآن الله الله كردنت ونه هم از اين سر به چمنزار نهادنت تو كه ازدايره اخلاق مسلم شدكه بيرون رفتي وبحث دلبر ومل بر را پيش كشيدي كه سزاوار يك انسان باحث علم نبود آن هم حقوقدان كه بايد از ظرافت انديشه برخوردار باشدواز ياوه گويي بپرهيزد.اين نوع سخنان علاوه بر اينكه بوي بي نمازي ميدهدبوي سستي عهد ميدهدوعدم توجه وپاي بندي به دين واخلاق .
نميخواهم نماز خوان شوي اما اگر به آن دعاها پاي بندي سكوت كن تا خدا خودش براه راست هدايتت كند.
ازدايره علم هم كه خروج كردي وآدرس هاي سرخ وسفيد ميدهي نميدانم خودت به اين موضوع فكر كردي كه آن نظر اولي ات هم آبكي بود.شخصي كه نماينده را به صداقت دعوت كرده بودچه ازآب درآمد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وحيد عزيز:
اين كمترين هنر من بود كه توانستم آن وحيد خدا خدا گو را مورد كنكاش قرار دهم تابه اين هپروت « امید دارم که با دلبران زیباروی در کنا ر چمنزارهای سبز وخرم وابهای روان خوش بگذرانی تا خستگی این مزاحمت را در این مدت بدر کنی »بكشانم.
خودت هم نتوانستي اين موضوع را بفهمي كه اين طرف چه ازجان من ميخواهد؟
مگر من چه گفتم كه اين همه بايد پاسخ بدهم.اين نتيجه گ.وش نكردن به همان وعظ هاي من بود كه هي گفتم وحيد برحذرباش وبرحذرباش ونشنيدي و.نكردي آنچه استادت گفت.
درضمن خوشحال ميشوم اگر از كسي چيزي را بياموزم كه تازگي داشته باشدولي جهت اطلاعت بايد عرض كنم كه كوچك شماتا اين لحظه از عمرش محضر اساتيد بزرگ حقوق،هم چون دكتر وفايي ودكترعلوي ودكتر براتي ودكترارشدي ودكتربهشتي ودكترالي بي نهايت حقوقدان درك كرده ام وشب ها پيرامون اقرار از همين اينترنت مقابل رويت به اندازه يك زونكن تمام مطلب تنها پيرامون اقرار پرينت گرفته ام كه اگر دست از رنگ كتابها برداري آدرس اين سايت ها را برايت بنويسم ضمن اينكه درمحضر فقيهان هم تحقيق كرده ام.
حالا بعيد ميدانم شما كه حتي نام مولف نويسندگان كتب سرخ را هم نميداني بتواني در اين موضوع با من رقابت كني.
چون وقتي از اقرار تعريف كردي مصداق آنرا براي نمونه سند دين ارايه دادي!!!
من اين نوع سخنان را نشانه توجه به رنگ كتاب ميدانم ونه محتواي آن كه مرتب تاكيد كردم اين علم شما يك علم تدريجي الحصول نبوده يا دانشجو نيستي يا اگر بودي براي شب امتحان خوانده اي ويا هم آن احتمالات ديگري كه دادم وهمه درست ازآب درآمدند. يادت هست در كدام نظر اين موضوع را كه درذيل مي آورم نوشته اي؟
«اقرار ممکن است شفاهی یا کتبی باشد مانند سندی که مدیون در مورد استقراض بداین خود می دهد ویا سندی که بستانکار پس از وصول طلب خود به مدیون می دهد» .
حال شما اگر وكيل بوديد وبه دادگاه ميرفتيد تا ديني را ثابت كنيد آن سند را بعنوان اقرار ميخواستي ارايه بدهي؟
آنوقت قاضي ميگفت مديون بايد اقرار به دين موضوع سند نمايدوممكن بود كه مديون انكار كندلذا ديگر وحيدجان اين سندبود كه بايد مورد كارشناسي قرارگيردنه اقرار زيرا شرايط اقرار آن شرايطي است كه من بعدها اگر خواستي ودوست داشتي مفصلا برايت توضيح دهم وقت ميگذارم. فعلا ميخواهم بروم درسهايم را بخوانم
وکیل هم آمد استاد دانشگاه را دیدیم
دیگرن هم که درراهند والحمد ا...مارا درجمع مجلس علما کم کم دارند می پذیرند وباید برخود ببالیم که این طایفه کم دانش وعلم ازحیث کیفیت اگر تعریفی ندارند با کمیتشان میشودساخت.
حالا معلوم می شود این وحید دربحث ومباحثه تنها خودش نیست یک طایفه وایل تباری داردوبازهم کاشف بعمل آوردم که بیشتر وحید نازنازی طایفه دار است تا صاحب علم.ولی من از چند جهت اطمینان خاطر دارم که:
اولا"- همه وکلا اهل سواد نیستند ومفهوم ادله اثبات دعوی بسی عمیق تر ازآنست که این باصطلاخ وکیل محترم بخواهد نسبت به آن اظهار نظر کند.احتمالا ین دوست گرامی از ره رسیده ازآن وکلایی هستید که هنوز نتوانستید دریک دعوا برنده شوندومغلوب ازذاذگستری به جمع ما پیوسته واگر هم برنده شده اندوکیل آن دسته از موکلان مسلم الحقی بوده اند که قاضی بدون حضور ایشان هم میتوانست اورا حاکم کند.
درضمن جالب است اگر دوباره بما بپیونددتا بدانیم این دوست گوهر فشان ازکانون وکلا پروانه گرفته اند یا بکمک ماده 187مشاور شده اند وآمده اندتا ازاین سفره علم بهره ای بری مستشاران ببرند.
راستی حال که بدون سند دلیل خودت را وکیل جا میزنی.ضمن خیر مقدم به محضر وکلای حقیقی کانون که بنده برای این قوم اخترام علمایی قایلم این موضوع راهم جناب رستمی آویزه گوش مبارک شما مشاور محترم باشد که من یا دوستم وحید ازآن آدمهایی نیستیم که نیاز به وکیل داشته باشیم وامیدوارم شما اینطوری فکر نکرده ای که میتوانی دراین میانه دعوایی درست کنی ووکیلش هم خودت شوی وخلاصه ازآب گل آلود ماهی بگیری چون حقیر کاملا ازکسادی بازاروکالت وقوف کامل دارم وبخوبی میدانم وکلای بیکاری هستندکه بلحاظ عدم قابلیت اعتماد علمی مردم به آنهادرچنین مکانهایی برای دست وپاکردن پرونده ظاهر وحاضر میشوندتا نانی به روغن بمالند.
هرچند از حضورت میتوانیم بیشتر ازاینها فیض ببریم اما محض خدا برو به کار وبارت برس که اینجابیلت گل برنمیدارد.
علی ایحال من این درس اقرار را به شما ووحید خواهم دادتا بدانید اقرار یعنی چه هرچند نسبت به تعریف اقرار من ایرادی نگرفتم نسبت به آن بخش ازاشاره وحید به مصداق اقرار حرف زدم پس معلوم مشودکه ریزبینی خاص وکلا را هم ندارید شما درتمام نظرات ببینید من اصل گفته وحیدراآورده ام تا متوجه تعریف ومثال بشود.
ثانیا-برای من معلوم است که این شخص آقای وحید است که دارد از خودش پشتیبانی میکندوگرنه استدلال منطقی قابل پذیرش است ونیازی به ایل وطایفه کشی آن هم دراین فضای مجازی ندارد.پس نتیجه میگیریم که ازلحاظ علمی ضعف هست اما زنظر ایلی وفامیلی بحمدا...قدرت زیاد است.
درحالیکه وحید جان باید این موضوع را بپذیری که بهیچ عنوان سند بمنزله اقرار نیست واقرار کتبی را باید ازمن بخواهی برایت تعریف کنم تا ببینی که اقرارشفاهی واقرار عندالحاکم واقرار خارج از دادگاه چه تفاوتهایی باهم دارند واصلا اقرار کتبی چیست که تو آنرا باسند قاطی کرده ای ؟
متاسفانه رنگ کتاب اقرار سرخ نیست که شما خوشتان بیایدممکن است مشکی باشدوبا سند هم که بعنوان مثال آوردی تفاوت آن را دریک مبحث جداگانه برایت توضیح میدهم البته مشروط براینکه شما ووکیل دعاوی از من بخواهد تا توضیح دهم وگرنه شما تا این لحظه نتوانستی سخن قانع کننده ای از اقرار یا بقیه حرفهات ارائه بدهی که من مجاب شوم آنوقت گاهی مر زیرک میخوانی وگاهی مغرور.درخالیکه از نظر من خروجی جلسات شما صفر است واین من بوده ام که دست برروی نکات حقوقی کذاشته ام وشما هم چیزی پرانده ای که شبیه سخن من بوده اگر باور نداری ببین تعریف قانونی اقرار را چه کسی درابتدا کرد وچه کسی آمد وازآن متابعت کرد این وکیل(خودت) هم اهل مطالعه نیست که بداند خود شما حرف مرا تایید کرده ای آنگاه او میگوید حرف وحید درست است.برو باب کشکت را بساب با این عنوان مقدس که سخن مقدس نمیشودبخوردمردم داد.
ما خودمان یادمان هست چه گفته ایم وبحث را اینطوری مدیریت کرده ایم که یکی مثل او هم دراین موضوع سردرگم شده اگر توانستی مورا ازماست بیرون بکشی آن وقت بیا جلو.
نه برادرجانان حرف حساب بزنیدما نوکر حرف حساب هستیم اینطوری اگر شذ ما زیر پای خودتان وهمه طایفه وایل تبراتان راحاضریم جاروب بکشیم تا چیزی بیاموزیم.
حال جالب اینجاست که این شما ئیدکه هردفعه خداحافظی میکنید وانتظار دارید که من فراری شوم این هم یک جور زرنگی است که بچه های کتاب سرخی دارند.دوست گرامی این نظرات بالا همه شان سرجای خود تکان نخورده اند وبخمدا...کازرون نمایی ها اهل امانتداری اندبروید ببینید کی بوده که قصد فرار داشته تا معلوم شود که این بنده بودم که سددفاع آخروحیدجان را شکستم وپونده مختومه اورارا بازکردم این بنده بودم که هروقتی وحید میرفت فرانسه جلویش را میگرفتم واین همین مخلص آقا وحید گل بود که هروقت شروع به حرف میکردوحید به بهانه درس خواندن فرار میکردودرس را هم ناخوانده برمیگشت ودوباره از من مطلب میگرفت.
اینموضوعات برای فخربروحید نیست اینها دلیل محکومیت وحید نسبت به این نظر اخیرش آن هم درروش مباحثه است که میفرماید:«من فکر کردم روی حرف خودت پایبندی و رفتی حال دو مرتبه آمدی »من تاصدمرتبه هم می آیم این شما ئید که جیم میکنی وحالا که توش مانده ای میخواهی مارا گردنبار کنی تا روی حرفمان بمانیم.من معتقدم حرف خودش روی خودش میماند یعنی متکی به خودسش است لازم نیست من وشما روی حرف بمانیم این حرف است که اگر زیبا ودلنشین ومنطقی وبراساس عقل باشد تا بروزگاران میماندنه من ونه شما
درضمن این هم دومرتبه نیستکه ما آمذه ایم اجر مارابردرجان خواهشاً ضایع نکن بیش از ده مرتبه من آمدم ونظر دادم تو درهمه کارهایت به حداقل بسنده میکنی وحیدجان این شرط انصاف نیست برو حداعلی را بگکیر تا به وسط برسی ماکه بیشتر ازده مرتبه آمدیم ونظر دادیم وبقول شما وعظ کردیم چطور خلاصه شد دردومرتبه..
حالا بگو ببینم... الناس بقدر عقولهم یک مقدمه ای هم داشت این مقدمه توی آن کتاب سرخ نبود یا خودت حذفش کردی چرا مسلمان خدااین سخن را تماما یاد نگرفته ای تا بموقع ازآن استفاده کنی؟مگر نمیدانی حرف ناقص تاثیرش هم ناقص است؟
اتفاقاً خوب که درحد اشاره باز هم تکرارش کردی چون من از این موضوع برای تو خیلی استفاده کردم همین موضوع مدنظر بنده از همان ابتدای بحث هم بوده وبا شما یواش وآهسته راه آمدم وتعریف ومصادیق اقرار را که توضیح نمیدهم ملاک اصلی کارم همین سخن شماست والا تا الان اقرار که هیچ وارد بحث بینه وشهادت شهود شده بودیم وقسامه را هم یادگرفته بودیاین بود که گفتم نکند طرف مغز ومخچه اش گنجایش ویا قدرت استنباط این مباحث فقهی را نداشته بشد.لذا زمینه را دارم مساعد میکنم برای بخورد دادن مطلب.
لذا با تمسک به همین دلیل عقلی که آنراناقص هم ذکر نموده ای وبا توجه به اینکه تانگرید طفل کی نوشد لبن تا حال کار را به اینجا رسانده ایم بعدش هم خداکریم است.سکوت راجایز دانسته وبر سخنان شما هرباره مهر ابطال چسبانده ام درضمن باید این را هم بدانی که مغضوب اهل آوانس دادن به بیسوادان نیست بلکه بیشتر دوست دارد همان دانش اندکش را به کسی تزریق کندکه طالب آن است.شما هم که دوست عزیز وخوبی هستید دراین جهل مرکب نسبت به اقراربا آن توضیحات فقهی سعی نکن تا ابدالذهر بمانی وگول دوسه تا ترم حقوق خواندن را نخور تا مثل وکیل حرف نزنی.البته متوجه آن سخنی که از قدیم ذرنظرات قدیمی ام بعنون وعظ گفتم ونشنیدی باش که علم همه اش نزد من وامثال شما نیست علم خقوق هر بابی ازآن دریایی وجمیعا اقیانوسی است که در ظرف کوچک وحید نمیگنجد.
علی ای حال وحید جان من که میدانم تو از شورای برنامه ریزی سردرنیاوردی چیزی که موضوع حقوق عمومی است دیگر چه انتظاری داشته باشم که اقرار راکه یک مبحث موضوع حقوق خصوصی است بلد باشی.من با تفکیک موضوعات تاحال نشان داده ام بهتر از شما حقوق را بلدم ولی شما با عجین کردن حقوق با خزعبلات نشان دادیدکه خیلی خیلی معلومات کمی دارید.
درضمن شیوه مباحثه من طوری است که از این دوستان هم وارد بخث کنم تا در جبهه متفق تری بجنگم ولی این دوستان (همین طایفه)چندان دوستان متفقی هم نیستند زیرا در زیر مباحث حاضر میشوند یک ÷ارازیت می اندازند وده برو که رفتی.
راستی وحیذجان این خودتی یا دیگرانند؟
بنابراین بیا وازخرشیطان پیاده شو وبه این سئوالات جواب بده:
1-ناشر وتاریخ چاپ وتیراز آن کتاب سرخ کی ودرکجاست ؟
2- شورای برنامه ریزی شهرستان چه کسانی و نحوه عملکرشان را توضیح دهید.
3- آیا استفاده از سنددین دردادگاه بجای اقرار وجاهت قانونی دارد یاخیر؟
4-سند را تعریف وسپس اقرار را هم با شرایط حاکم بر شخص مقر توضیح دهید.
5-مقرٌبه با اقرار چه مطابقت هایی باید داشته باشدتاحاکم آنرا درحذ یک اقرار بپذیرد؟
حال اگر اهل فنی جواب درست بده آن دلبر ودلکش ها با آن نهر خروشان ونوش نوش مستانه شما هم ارزانی دوستان ازما بهترتان باد که ما امید یک سلامتی برای جناب وحید توام ب پشتکار مینماییم.
عیدت پیشاپیش تبریک ایم بکام وروزهای خوبی را برای فهم مطلب پیش رو داشته باشد وحیذ جان ما دراین مباحثه این موضوع را دریافتیم که دوستان اهل تخقیق نیستند امیدوارم دستی برتخقیق برده تا در شهرمان بدرخشید وانگونه گم نام نمانید
استاد وحیداز اول عرض کنم که مغضوب شهرتم نیست ولی از زمان مصاحبت با حضرتعالی احساس کردم که خدای متعال یکی از غضب هایش را شامل حال این بنده فقیر نموده است که وحیدنامی است که جزادعاحرفی ندارد ودایم درحال ادعاست.
او مردیست با این ویژگی که بسیار فخور وکم دانش وبسی هم دور از علم ومنطق وبه حد دانش خویش مغرور وچه گویم وچه گویم .
بنظرم که بعضی اشما باید با تحریک افرادی مثل این کوچکتان ازطریق سرمشق دادن اید بسراغ همان الگوهای سئوالیبروند تا تحریک به روخوانی وکنکاش شوند.درضمن با شادباش های نوروزی من دراین مدت از شما چیز جدیدی یادنگرفتم وجز کتاب سرخ که جدیداا خبرش را از شما گرفتم واز شورای برنامه ریزی نتوانستی چیزی بیرون ازآن جلد سرخوبدهی هیچ مطلبی نیاموختم.
چرا؟
که آنچه از اقاریر گفتی دسته بندی شده ودارای نظم منطقی نبود.
کدام نظم؟
آن نظمی که یک نویسنده را وادار به تنظیم مقدمه وتذوین نتیجه میکند.
این موضوعات اگر جسارتی نشود همه بصورت کپی& پیست شده بودند که ما آنرا سرقت معنویات می نامیم.
حالا که از عید گفتی ودر سال جدیدگامی بسوی سالمندی نهادیم عیدت هم مبارک وازسوی دیگر به آرزوی خردمندی