بحران زباله هاي شهر!!
هنوز از تبعات حوادث قبل فارغ نشده بوديم كه معضل محل دفن زباله هاي شهر سر در آورد! براي بيان تاريخچه اين معضل بايد به عقب برگردم،سابق بر اين شهرداري كازرون محل ثابتي براي دفن زبالهها نداشت،لذا هر از مدتي، مكاني در اطراف شهر انتخاب و زبالهها را در آنجا رها ميكرد!! زبالهها هم دفن نميشد و در دشت يا حاشيهي درهاي رها ميگرديد! فقط برخي اوقات آنها را ميسوزاندند.بعد از مدتي كه اين مكان مورد اعتراض ساكنين مجاور يا اشخاص حقيقي يا حقوقي قرار ميگرفت مكان جديدي را انتخاب ميكرد!آخرين مكان ريختن زبالههاي شهرداري، تپههاي شرق روستاي سيف آباد بود كه در آنجا زبالهها در شيب تند تپه و درون شيارهاي طبيعي محل رها ميگرديد،متأسفانه شهرداري تا آن موقع برنامهاي جهت دفن بهداشتي زبالههاي شهري كه هر روز مقدار آن در حال افزايش بود نداشت! ظاهراً مسئولين بهداشتي وقت شهر هم در خصوص اين مهم هيچ اقدام مؤثري انجام ندادند،جالب اينكه در آن مقطع زماني، مدير سياسي شهرستان هم تجربهي مسئوليت بهداشت و درمان شهرستان را دركارنامه خود داشت!! فساد زبالههاي رها شده و ايجاد گازهاي بدبو و بالطبع تجمع حشرات و جانوارن موزي باعث اعتراض مردم روستاي سيف آباد گرديد و نهايتاً مردم روستا از ريختن زباله در آنجاجلوگيري به عمل آوردند؟بعد از آنجا، زبالههاي شهر در جنوب روستاي بوشيگان نو و در شيارهاي دامنهي كوه ريخته ميشد باز هم همانند مكان قبلي به روش بهداشتي و فني زبالهها دفن نميگرديد! به نظر ميرسد اگر در دو مكان فوق،دفن زباله به شكل بهداشتي صورت ميگرفت بهانهاي براي معارضين ايجاد نميكرد،لذا تعفن زباله و آثار سوء ناشي از شيرابههاي آن باعث اعتراض و ممانعت روستائيان آنجا گرديد،اما اين بار با دخالت نيروي انتظامي و به حمايت شهرداري،درگيري فيزيكي روي ميدهد و متأسفانه يك نفر در اين ميان كشته ميشود!البته به علت عدم حمايت مسئولين سياسي وقت شهرستان،از نيروي انتظامي، شهرداري از انتقال زباله به مكان مزبور منصرف ميگردد! در اين بُرهه زمان، به ناچار شهرداري(زمان تصدي مهندس بنايي و شوراي اول)زبالهها را در معادن متروكهي گچ تپههاي شرق خيابان براتي دفن ميكند( البته مدت كوتاهي هم در تپههاي غرب و شمال شهر كازرون به طور مخفيانه زباله دفن ميشد) اما اين بار دفن زباله به شكل تقريباً صحيح و تا اندازه زيادي با رعايت نكات بهداشتي صورت ميگرفت به همين علت آثار سوء آن كمتر هويدا بود و چون اين عمل بدون سروصدا انجام ميشد بعضاً افراد محل متوجه دفن زباله نميشدند اگر چه برخي افراد محل كه از اين موضوع خبردار شدند نزد بهداشت شهرستان از شهرداري شكايت ميكنند كه باپيگيري بهداشت از طريق قضايي،حكم تعطيلي اين محل دفن توسط دادگاه صادر ميگردد اما چون پيدا كردن محل دفن جديد نياز به زمان داشت لذا مسئولين وقت شهرستان براي تعطيلي مكان مزبور اقدامي صورت نميدهند!ارديبهشت 1382 كه شوراي دوم شروع به كار كرد حدود دو سال بود كه زبالههاي شهر در آن مكان دفن ميگرديد! در صورتي كه دفن زباله در محدودهي شهر كاري غيربهداشتي و غيرقانوني است و براي تعطيلي آن مكان هم اقدامات قانوني و قضايي صورت گرفته بود.يكي از دغدغههاي ما از بدو شروع،يافتن محل جديد دفن زباله بود،زيرا طبق قانون،شهرداري موظف است محل دفن زباله را مشخص و آماده سازي كند اما ايجاد شرايط امنيتي براي محل دفن به عهدهي مسئولين سياسي و امنيتي شهرستان است.اگر چه اهالي خيابان براتي گهگاهي به ما تذكر ميدادند اما ممانعتي ايجاد نميكردند لذا اقدام عاجلي از طرف شهرداري و شورا صورت نميگرفت! نگارنده كه قبل از ورود به شورا يكي از معترضين دفن زباله در محل مزبور بودم حساسيت بيشتري به خرج داده و بارها هشدار و تذكر ميدادم،طرح اين موضوع در شوراي بهداشتي شهرستان توسط عسكري رئيس شوراي شهر،باعث گرديد چندين بار به اتفاق فرماندار وقت و مسئولين ذيمدخل از نقاط مختلفي بازديد ميداني صورت گيرد.يكي از مكانهاي مورد نظر،تپههاي مشرف بر روستاي حسن آباد در شرق شهرستان كازرون بود،در يكي از روزهاي گرم خرداد ماه سال 1383 با اتومبيل شخصي به اتفاق آقاي عسكري در تپههاي مذكور به دنبال محل دفن زباله كنكاش ميكرديم تا اينكه در آن حوالي محل نسبتاً مناسبي انتخاب كرده و به شوراي بهداشت شهرستان پيشنهاد داديم كه مورد توافق همه ارگانهاي ذيربط قرار گرفت،لذا شهرداري براي آماده سازي مكان مذكور اقدام به اعزام لودر كرد كه متأسفانه به عللي كه ذكر آن خالي از دردسر نيست،كار تعطيل شد!!
اواخر سال 1383 اعتراض مردم خيابان براتي شكل عملي به خود گرفت و مانع از دفن زباله شدند اين بار با وساطت نيروي انتظامي و بزرگواري اهالي آنجا مقرر گرديد دو ماه به شهرداري مهلت داده شود تا مكان جديدي بيابد! در اين مدت هم شهرداري موفق به پيدا كردن مكان دفن نشد زيرا به هر نقطه و مكاني در سطح شهرستان مراجعه مينموديم موانع مختلفي هم چون ممانعت مردمي، تهديد منابع آب شيرين،مسير رودخانه،عوامل زيست محيطي و بهداشتي،باعث ميگرديد آن مكان مورد تأييد قرار نگيرد!! براي بار دوم و پس از انقضاي مهلت تعيين شده قبلي،در فروردين 1384 مردم خيابان براتي با تجمع مانع از انتقال زبالهها و دفن آنها شدند اين بار با وساطت و شرمندگي حقير و قول و قرار شهرداري،مدت كوتاه ديگري مهلت گرفته شد.بعد از سپري شدن اين مهلت هم مجدداً تجمع و ممانعت تكرار گرديد و اين بار هم با دوندگيها و وساطت ريش سفيدان محل مقرر گرديد تا چهارم تير آخرين مهلت داده شود!تشديد اين چالش بزرگ همزمان با پايان دومين سال عمر شوراي دوم (ارديبهشت 84) بود.
چهارم تير كه روز بعد از انتخابات نهم رياست جمهوري بود و به تعبيري پيروزي احمدينژاد يك سونامي سياسي در دولت مردان وقت پديد آورده بود! زمان پايان مهلت دفن زباله در خيابان براتي به حساب ميآمد لذا اين بار بدون اينكه با مردم روبرو گرديم از بردن زباله به محل فوق الذكر امتناع نموديم و زبالهها در پاركينگ موتوري شهرداري و درون كاميونهاي حمل زباله،تلمبار شد به اميد اينكه فرياد رسي پيدا شود و شهرداري را در اين امر مهم ياري كند!!
كلاف اين معضل به گونهاي گره خورده بود كه لحظهاي فكر كرده و تصميم ميگرفتيم.لذا مقرر گرديد شبانه و به طور مخفيانه زبالهها را در جايي دفن كنيم! مكان مورد نظر براي اين عمليات شبانه،محل سابق كارخانهي آسفالت سازي شهرداري در غرب جاده روستاي دوان (شمال غربي پادگان) بود كه اين ملك متعلق به شهرداري است.نيمه شب به اتفاق مهندس صفايي (شهردار)،عسكري و توحيديان (رئيس و نايب رئيس شورا)، بندهي حقير و فراست ( اعضاي شورا)،قاسمي (مسئول دايره خدمات شهرداري)،آزادي(رئيس شركت حمل زباله) به سبك قاچاقچيان ! كاميونهاي مملو از زباله را در جاده دوان به سمت مكان مورد نظر هدايت مينموديم! دو شب به همين منوال سپري شد و چند روزي هم به روال عادي در اين مكان زباله دفن ميشد.تا اينكه با مزاحمتهاي اهالي روستاهاي دوان و خسروآباد و پخش اطلاعيهي اداره بهداشت شهرستان! جريان اين دفن زباله هم متوقف گرديد! تمام دوندگيهاي دوماهي قبل از آن و نشان كردن نقاط مختلف به عللي كه قبلاً ذكر شد منتج به نتيجه نشده بود.سرگرم شدن مسئولين وقت شهرستان به برگزاري انتخابات هم مزيد بر علتهاي اين ناكاميها بود،بعد از انتخابات و مشخص شدن نتيجهي آن هيچ مسئولي هم حاضر نشد با شهرداري و شورا همكاري كند! شركت خدماتي را موظف نموديم چند روزي زبالههاي شهر را جمعآوري و در پاركينگ موتوري شهرداري تلمبار كند از اين صحنههاي زشت و زننده و چندش آور فيلم و عكس تهيه نموده و توسط خبرنگار صدا و سيما بر روي آنتنهاي خبر پخش گرديد! به اميد اينكه مسئولين بالادست به فرياد رسند و گشايشي صورت گيرد و يكي از مكانها مورد تأييد قرار دهند تا زبالهها به آنجا منتقل گردد اما انگار كه نه انگار فريادرسي هست! ظرفيت پاركينگ شهرداري و كاميونها هم تكميل شد! چارهاي نبود لذا زبالههاي شهر جمعآوري نشد چند روزي (كمتر از يك هفته) زبالهها پشت در خانه ها و حاشيه معابر و خيابانها و ميادين تلمبار گرديد! بوي تعفن آنها به همراه سروصدا و اعتراض مردم و طرح آن توسط امام جمعه محترم در خطبهها، كمي گوش و بيني مسئولين شهرستان و استان را تحريك نمود!( لازم به ذكر است توسط دكتر محمدصادقي نماينده شهرستان در مجلس شوراي اسلامي با مسئولين وزارت كشور و استانداري تماس گرفته شد و حساسيت اين قضيه به اطلاع آنها هم رسيده بود!) بالاخره جهت رسيدگي به اين بحران جلسه تأمين شهرستان به رياست فرماندار وقت (فدعمي)تشكيل گرديد كه در اين جلسه شهردار و برخي اعضاي شوراي شهر هم براي مدت كوتاهي حضور يافتند.
( لازم به ذكر است كه اعضاي شوراي تأمين عبارتند از : فرماندار،فرماندهان نيروهاي نظامي و انتظامي منطقه ،رئوساي ادارات اطلاعات و دادگستري و دادستان شهرستان)در اين جلسه مقرر گرديد اعضاي شوراي تأمين به اتفاق شهردار و رئيس شوراي شهر و رئوساي ادارات ذي مدخل (اداره آب،بهداشت، محيط زيست، منابع طبيعي) از مكانهاي جديدي بازديد به عمل آوردند و سپس اتخاذ تصميم نمايند.همزمان نيروي انتظامي موظف گرديد با اهالي روستاي دوان صحبت كند و به مدت 20 روز امنيت محل دفن غرب جاده دوان را تأمين كند تا محل دفن دايم تعيين و آماده شود.نتيجهي يك روز بازديد از نقاط مختلف و اظهار نظرهاي متفاوت،اين شد كه زبالهها در مكاني واقع در تپه ماهورهاي شرق منطقه شاپور دفن گردد و نيروي انتظامي هم موظف گرديد امنيت آنرا تأمين كند.خوشبختانه با درايت و همكاري و بزرگواري اهالي روستاهاي آن منطقه،مكان دفن فعلي تعيين شد، مكاني كه با آباديها فاصلهي منطقي و قانوني دارد و تمام ادارات مذكور مناسب بودن آنرا تأييد كرده بودند اما آماده سازي اين مكان براي يك دفن بهداشتي خوب و كامل حداقل شش ماه به درازا مي انجاميد لذا با دعوت از بزرگان و ريش سفيدان و معتمدين خيابان براتي در اتاق شوراي شهرو با حضور شهردار و معاون اداره اطلاعات،اين مسئله با آنها در ميان گذاشتيم و آنها هم با درايت و بزرگواري و حُسن برخوردي كه از خود نشان دادند قول دادند با شهرداري همكاري كرده كه تا پايان سال در محل قبلي (تپههاي شرق خيابان براتي) زباله به روش مطلوب دفن گردد.شهرداري هم به سرعت نسبت به آماده سازي محل تعيين شده اقدام كرد كه خوشبختانه اواخر همان سال (1384 ) محل دايم و فعلي دفن زباله آماده گرديد و زباله ها به آن جا منتقل شد.پي گيري حل بحران زباله و مسايل حاشيهاي آن در كاهش درآمد شهرداري و بالطبع در افت كارهاي عمراني تأثير جدي گذاشت و همين عامل ديگري بود كه صفايي (شهردار)را براي ادامه كار،خستهتر و نااميدتر كرد! هزينهي سنگين آماده سازي مكان جديد دفن زباله و افزايش هزينهي حمل آن به فاصلهي 20 كيلومتر دورتر از شهر،بار جديدي بر بنيهي ضعيف مالي شهرداري كازرون اضافه نمود!!
اما قضيهي انتخاب هيئت رئيسهي جديد در پايان دومين سال عمر شورا،حديت ناگوار ديگري در پرونده كاري شوراي دوم محسوب مي شود.در زمان تصدي رياست آقايان بنايي و صفايي،شهرداري كازرون،معاونت اجرايي نداشت لذا جناب صفايي تصميم گرفت فردي را در اين سمت بگمارد و بارها از اعضاي شورا درخواست ميكرد فردي را به ايشان معرفي نمايد،لذا از طرف شورا فردي كه حايز شرايط لازم براي اين پُست باشد به ايشان معرفي نشد از طرفي هم شهردار براي تعيين معاونين خود نياز به مجوز قانوني از شورا ندارد به همين علت جناب صفايي با شناختي كه از قبل با مهندس دهقان ( شهردار بالاده) داشت او را به سمت معاون اجرايي خود انتخاب و منصوب نمود،البته قبل از انتصاب،توسط عسكري(رئيس شورا) موافقت شفاهي اكثريت اعضاء را بدست آورده بود و در مدت چند ماه جريان نقل و انتقال مهندس دهقان،به نوعي همهي اعضا در جريان انتصاب مذكور قرار گرفته بودند و عكس العمل خاصي هم صورت نگرفت.اولين هفتهي بعد از انتصاب جناب دهقان،سه نفر از اعضاي شور (عباسپور،مصلايي پور،فراست) در اعتراض به اين انتصاب در جلسات شورا حاضر نشدند و از تاريخ 84/2/5 تا 1384/2/12 چهار جلسهي رسمي پياپي شورا به علت به حد نصاب نرسيدن اعضا،تشكيل نشد!! اين ترك جلسات مصادف با پايان دومين سال كار شوراي دوم بود و بالطبع انتخابات هيئت رئيسه هم به تعويق افتاد! دليل و بهانهاي كه عباسپور و مصلاييپور براي مخالفت خود يا انتصاب مهندس دهقان بيان ميكردند،روستايي بودن ايشان بود و ايضاً اينكه نيروي شهرداري يابد از شهري بزرگتر به كازرون منتقل گردد! (جالب اينكه بعد از رفتن مهندس صفايي از شهرداري،يكي از گزينههاي اين دو نفر براي رياست شهرداري كازرون همين مهندس دهقان بود!) توجيه اكثريت اعضاي شورا اين بود كه اولاً،شهردا به طور قانوني ميتواند معاونش را خود انتخاب كند.ثانياً،از ويژگيهاي نيروي خوب و كارآمد،هماهنگ بودن با شهردار است و اينكه مقبول او باشد.لذا هر چند اين گزينه تمام نظر ما را تأمين نميكرد اما لازم بود به انتخاب و سليقه و آزادي عمل شهردار احترام قايل شويم.بالاخره فرآيند ترك جلسه اين بار هم سپري گرديد و به جز معطل ماندن كار شورا و بررسي نامههاي مردم و پيشنهادات شهرداري،حاصل ديگري در برنداشت! انتخابات هيئت رئيسه هم با تغييراتي در تعداد آراء آن نسبت به گذشته صورت گرفت و همان افراد قبلي انتخاب گرديدند.
انشاءاله در قسمت آينده به بحران هجوم طلبكاران به شهرداري كه چالشي ديگر در كار شوراي دوم بود و رفتن صفايي از شهرداري خواهم پرداخت.