پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۸۳۳۸
تعداد نظرات: ۲۸ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۵:۱۵
جدایی نادر از سیمین یکی از بدترین فیلم‌های دوران اخیر است. این فیلم حتی برای اکران در آمریکا رده‌بندی سنی 13+ خورد و این نشان می‌دهد که آنها دیدن این فیلم را برای کودکان و نوجوانان مضر می‌دانند و این ناشی از خشونت و پرخاش و سیاهی حاکم در فیلم است.
ابراهیم فیاض با بیان این مطلب به خبرنگار «نسیم» گفت:

- غربی‌ها مثل ما گیج نیستند و به چیزی جایزه می‌دهند که در راستای اهداف و سیاست‌های آنها باشد.

- جدایی نادر از سیمین یکی از بدترین فیلم‌های دوران اخیر است. این فیلم حتی برای اکران در آمریکا رده‌بندی سنی 13+ خورد و این نشان می‌دهد که آنها دیدن این فیلم را برای کودکان و نوجوانان مضر می‌دانند و این ناشی از خشونت و پرخاش و سیاهی حاکم در فیلم است.

- این فیلم یک رئالیسم سیاه از ایران است که کشور را سیاه‌نمایی کرده و راه نجات را رفتن و رجوع به غرب معرفی می‌کند. در این فیلم کشور و مملکت دچار آلزایمر نشان داده می شود که تجلی آن در پیرمردی است که نماد سنت و گذشته است دیده می‌شود.

- در "جدایی نادر از سیمین" سیاه‌‌نمایی درون کشور و غرب‌پرستی افراطی حاکم است.

- جوایزی که غرب به فیلم‌ها می‌دهد در راستای سیاست‌های خودشان است و این اشتباه جشنواره فجر است که این فیلم را انتخاب کرده و به آن جایزه داد.

- جشنواره فجر بعد از سی سال هنوز سیاست مشخص خود را ندارد و در حالی که عنوان فجر انقلاب اسلامی را یدک می کشد ولی به اثری جایزه می‌دهد که سیاه‌نمایی کشور است.

- چطور می‌شود این فیلم هم از فجر انقلاب اسلامی جایزه بگیرد هم از آلمان و آمریکا. آیا جشنواره فجر ما منطبق با سیاست‌های غرب جایزه می‌دهد. آیا انقلاب ما برای غربی کردن بوده که چنین جایزه می‌دهد؟

- غربی‌ها فهمیده‌اند که به چه کسی جایزه بدهند واین جشنواره فجر ماست که فیلمی که خوشایند اروپایی‌هاست جایزه داده است.
مطالب مرتبط :
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲۸
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
2
3
جمع کنید این حرفا رو.. کسایی که از هنر رئالیستی و سینمای رئال چیزی نمیدونن، خواهشاً اظهار نظر نکنن. چطوری اگه ده نمکی ساخته بود.. خود تلویزیون و بسیج هم براش تبلیغ میکردن...؟؟؟؟!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
1
4
با سلام جناب فیاض من دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی علوم پزشکی تهران هستم و این فیلم را دیده ام و ان را در دانشگاه تهران و علامه طباطبایی نقد کرده ام.نقد روانشناختی.و باید بگویم متاسفم که در علمی که خود را ازان میدانی دچار سو گیری شده ایید و به هیج وجه
یا فیلم را ندیده اید یا این که علم و دانش نقد فیلم را فرا نگرفته اید .جرا که دقیقا واقعیات جامعه را منعکس میکند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
1
5
وای خدای من چقدر جامعه شناسند ایشون
کشکول زائر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
1
5
سخنی با شما جناب آقای استاد استادان ای آنکه در همه امور سر رشته دارید ببخشید جناب آقای فیاض ولی مانده ام که چه اصراری دارند و دارید که این فیلم وموفقیتهایش را سیاسی جلوه دهید چندسالیست که هر آنچه توفیق جهانی هنر و ادبیات فرزندان این دیار کهن است را سیاسی میدانید و سیاسی می انگارید .مانده ام که چرا اینگونه اید و اینگونه اند.با شعار ما میتوانیم دولتمردان چه کنیم و با این تشریحات شما.باید چه کنیم تا شما شما راضی باشید ایا باید ملاک کارمان را این بگذاریم که اگر غرب :به قول شما: فیلمی از ما را نکوهش کرد آنرا تشویق کنیم ارج نهیم آیا این معیار خنده داری نیست؟کی باید سیاست را در همه حوزه ها دخالت ندهیم.جایی که بحث هنر و هنرمندی است اجازه بفرمائید هنرمندان اظهار نظر کنند خواه در جشنواره فجر باشد خواه گلدن کلوب یا غیره. من نمیدانم که در غرب +13 به این فیلم داده اند که اگر چنین باشد این خشونت جاری در زندگی روزمره مان را باید تاسف خوریم.با عرض شرمندگی فکر کنم شما برای یکبار هم این فیلم را ندیده باشید .میشه بفرمائید کجای فیلم تبلیغ غرب و غربزدگی است؟مگر هر چه خوشایند غرب و اروپایی هاس بد است.اصولا لازم است قبل از تحلیل دلایل و توجیهاتی که بر اساس آن یک فیلم یا یک اثر واجد دریاف جوایز جهانی میشود را مرور کنیم.اگر جشنواره فجر منطبق با سیاستهای غرب جایزه میدهد پس چه اشکال دارد زاویه دید را تغییر داده و به سان دولتمردان وارونه بین بفرمائید که جشنواره های اروپایی و غربی سیاست های ما را دنبال میکنند.اشکالی دارد؟کمی به دور و بر خودمان نگاه کنیم آیا این فیلم سیاه نمایی است؟یا واقع گرا همان واقعیتی که همه ما از آن بیزاریم و در حال فرار ولی مع الاسف غوطه ور در آن.کاش کمی با واقعیت به اطرافمان مینگریستیم و نظریه پردازی میکردیم تا سخنمان به دل همه بنشیند و نه اینکه با وارونه شنا کردن مدام دنبال مطرح شدن یک نظر!!باشیم.
...............
کازرون نمای عزیز لطفا این نظر را تائید بفرمائید
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
1
1
منم از این فیلم خوشم نیومد ولی اقای روانشناس مگه همه این مشکلات در کشور ما وجود نداره؟ ایا قانون دادگستری ما پر از غلط وایراد نیست چرا شما جامعه شناسان فقط پشت میز میشینید وتز میدید یه روز زحمت به خود بدهد تو دادگاه همین کازرون شعبه خانواده برید ببیند چگونه قانون خانواده ها را سلاخی میکنه چرا همشه مشکلات را به گردن غرب وشرق وشمال وجنوب میزارید چرا هیچ وقت قانون کج .کوله خودمان را به چالش نمیکشید مطمئنم که جواب قانع کننده ندارید واصلن جواب نمیدهد چون برای شما مهم نیست که برسر دیگران چی میاد.
w
|
United States
|
۲۱:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
0
4
كاش ... آقاي فياض خارج گشته جامعه شناس داخل ... نقد هاي روزنامه هاي خارجي در باب اين فيلم را بخوانند،آيا اون ديالوگ رو بخاطر مي آورند وقتي كه ليلا حاتمي به شوهرش ميگه آخه مگه بابات ميفهمه كه تو پسرشي كه بهش محبت مي كني و اون جواب ميده من كه ميفهمم اون پدرمه ، ك هنوز با شنيدنش اشك تو چشمام جمع ميشه، از كجا ... گرفتي كه حتي ... اين جمله و يكي از نقاط قوت اين فيلمو نفهميدي
سعید
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
0
4
بابا دنیا دارن به این فیلم جایزه میدن اونوقت شما....... جمعش کن بابا
پولادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
0
2
سالها بود فیلم زیادی تماشا نکرده بودم تا اینکه نوبت به دیدن جدایی نادر از سیمین رسید . فیلم را دیدم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم . ا پایبندی مرد ایرانی به ارزش احترام به والدین . زشتی دروغ . پایبندی بخشی از جامعه به اصول مذهبی خود ، تفاوت در نوع پوشش خانم ها در محیط کار و بیرون از آن و ... بسیاری نکات ریز و درشت که همه واقعیت ها عیان جامعه امروز ما بوده و هست .را اصغر فرهادی به خوبی در فیلم نمایش داده است . من نمی دانم آقای فیاض با چه دیدی بهتماشای فیلم نشسته و ذهنیتش در باره جامعه ایرانی چیست ؟ یا منظور ایشان از سیاه نمایی کدام است ؟ بهنظرم سایت محترمم کازرون نما مصاحبه ای با ایشان ترتیب دهد و نقطه نظرات ایشان را جویا شود . ایشان بیایند و صریح بفرمایند کدام سکانس ها فیلم ترویج غرب گرایی است و کدامیک از بخش های فیلم انعکاس واقعیت های امروز جامعه ما نمی باشد . ؟ اینکه فردی که خود را جامعه شناس می پندارد بیاید و بگوید که یک پیر مرد آلزایمر گرفته در یک فیلم سمبل جامعه ایرانی است حرف خنده آوری است .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
0
2
جناب دکتز فیاض متاسفم که بجاینقد جامعه شناسی و روانشناختی به دلیل سوگیری سیاسی که داشته اید نتوانستید این فیلم را با رعایت انصاف و هیچ جهت گیری ببینید.این فیلم منعکس کننده واقعیات جامعه است.دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی
امین
|
Germany
|
۰۳:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
2
متأسفانه جامعه ای که چنین جامعه شناسانی دارد حال و روزی بهتر از حال و روز ما پیدا نمی کند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
2
عجب نیست که هر چه می شود و هر چه می گذرد از بلای خانمان سوز غرب و فرهنگ سیاه شان است. پس این غرب عجب قدرتمندی است که در همه چیز ما می تواند دخالت کند و ما چه بی قدرتیم که فقط می گوییم کار، کار غرب است.
جناب آقای فیاض محترم:
اول آن که فیلم به غربی ها نشان داد کسانی که به کشور شما می آیند نه از سر شوق و اشتیاق که از سر ناچاری و واماندگی می آیند، سیمین نشانگر شخصیتی بود که از سر اجبار به خاطر جو نامطلوب جامعه ایران مجبور به جدایی از خانواده بود.
دوم آن که فکر کنم جامعه واقعی ایران به دور از آن چه نشان داده شد نیست. کم نیستند خانواده های کم درآمدی که پول دیه راه گشایشان است، راهروهای دادگاه های شلوغ ما غیر واقعی نیست و اوضاع نابسامان خانواده ها و طلاق های توافقی کم نیستند.
دکتر فیاض لطفا از دانشکده علوم اجتماعی پل گیشا تشریف ببرید طرف های خزانه و آذری و نظام آباد تا خیلی موضوعات برایتان واقعی و ملموس شود.
با این حال خیلی ارادت داریم.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
3
سلام
درود بر فرهادی به ... چشم ... و ... که فیلم فرهادی که واقعیت جامعه ماست را سیاه نمایی می دانند فيلم اسكار گرفت
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
1
توجه جناب آقاي دكتر به تنها جمله اوليه ايشان جلب مي نمايم وبس؟؟؟؟؟؟
محمدي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
2
0
متاسفم براي اصغر فرهادي
سجاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
2
با سلام خدمت خوانندگان و نویسنده محترم این مقاله
جدایی نادر از سیمین عین واقعیت جامعه ماست.
بنده به عنوان یه بیننده ، گوشه ای از جامعه خاکستری رنگ خودمون رو در این فیلم دیدم.
سیاه نمایی کدومه؟
امثال جنابعالی خواسته یا ناخواسته جلوی انتقاد از واقعیات رو می گیرن!!!
نویسنده محترم این یک خیانت محسوب خواهد شد.
با عرض تشکر از سایت خوب کازرون نما
ناشناس
|
-
|
۱۵:۴۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
1
به نظر من بهتره این مطلب را از روی سایت بردارید تا بیشتر از این ... نرود!!!!
ناشناس
|
-
|
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
1
خوبه خودتون میگید جامعه شناس کازرونی. راستی کازرون خودش کجای این جهان هستی قرار داره.
ناشناس
|
-
|
۱۹:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
1
تو خودت نیاز به یک ... داری ... ................
علیرضا
|
United Kingdom
|
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
0
2
1-واقعا ... هستند ایشون و ... راستکیه؟
2- با این ایراد گرفتن و به اصطلاح خودشون نقد کردن میخوان چی رو ثابت کنند؟
3-امروز نقطه عطف تاریخ سینمای ایران عزیزمون بود و فیلم آقای فرهادی برنده اسکار شدن.خدا رو شکر می کنم داوران از ... فیاض مون فیض نبرده بودن و الا این جایزه به فیلم جدایی نمی رسید(:
4-از واکنش خوب مردم فهیم کازرون به ... فیاض خوشحال شدم.کاش خودش هم این واکنشها رو ببینه.
احسان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۹
0
2
استاجامعه شناس کسی از جناب عال قضاوت نخواست
استادبزگوارانصافا با...چند دررشته جامعه شناسی فارغ التحصیل شدی
وای به حال جامعه ای که افکاراستادش این گونه باشه
امير آخان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۹
0
0
الحمد لله ايشان در همان جمله اول به ... خويش اقرار فرموده اند
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۹
0
1
اگه سواد داشتی میفهمیدی کازرون کجای این جهان هستی قرارداره برو تاریخ روم بخون تا بفهمی امپراتورشون والرین بعد از شکست از کدوم پادشاه ایرانی کجا زندانی شد بعد میفهمی کازرون کجاست بعدش هم برو پیش بابا مامانت تا بهت ادب صحبت کردن رو یاد بدن
جنوب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۹
0
1
متاسفم برای این این ... جامعه شناس!!!!!!جمع کنید این ... را............ فرهادی نام و فرهنگ و تمدن ایران را به جهان معرفی کرد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
0
1
آقاي فياض مگر شما در ايران زندگي نميكنيد؟
متاسفانه شما و همفكران شما ، گفتن واقعيات را سياهنمايي ميدانند. واقعياتي كه نتيجه كاركرد شماها و همفكران شما ميباشد.
احسان رستگار
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۱
0
3
این که ما فیلم جدایی نادر از سیمین را فیلمی کم ارزش و خالی از فایده بدانیم، قضاوتی احساسی و غیرمنصفانه است. نکته ای که در این بین فراموش می شود، این است که خوش ساخت و جذاب بودن یک فیلم، شرط لازم برای کسب جوایز بین المللی هست، ولی آیا شرط کافی نیز هست؟

یک سؤال:

چرا مثلاً فیلم «بچه های آسمان» مجید مجیدی یا «طلا و مس» همایون اسعدیان برنده اسکار نشد و مانند جدایی نادر از سیمین جوایز را درو نکرد (هرچند این دو فیلم در نوع خود افتخار آفرین شدند)؟ چرا این اتفاق برای «مارمولک» نیفتاد؟

اصلاً بیایید مثالی شاخصی را قرار دهیم که احدی در آن شک و شبهه ای وارد نمی کند و هیچ کس نمی گوید که این فیلم قوی نیست یا معرکه نیست یا اشک انسان را در نمی آورد یا روح انسان را به جوشش وا نمی دارد یا ذهن انسان را به فکر فرو نمی برد. هیچ کس نه از جهت محتوایی و فیلم نامه و نه از جنبه های فنی فیلم را حتی متوسط نمی داند؛ چه منتقدین روشن فکر، چه منتقدین سنتی تر و انقلابی. شاهکار اجتماعی-سیاسی ابراهیم حاتمی کیا یعنی «آژانس شیشه ای». آیا تا 1000 سال دیگر هم می توان متوقع بود فیلمی که در آن با دیدی منصفانه به دفاع مقدس پرداخته شده یا روحانیت را به عنوان شخصیت اصلی داستان انتخاب کرده (از منظر اکرام) را با جوایز متعدد مورد تعریف و تمجید قرار دهند؟ اما اگر فیلمی ساخته شود که در آن روحانی داستان شخصی حیوان صفت، ظالم، منحرف و دارای سوء سابقه قانونی و اخلاقی باشد مانند سنگسار ثریا م.، بارها مورد ستایش و شایسته دریافت جوایز متعدد شناخته می شود. پس احمقانه ترین حرف این است که بگوییم جشنواره های خارجی سیاسی نیستند.

خود متولیان و برگزار کنندگان جشنواره های مختلف، در نامه نگاری ها و اظهار نظرهای مختلف به انحاء رسمی و غیر رسمی، به طور مستقیم و غیر مستقیم، گفته اند که جوایز محتوایی شان را بر چه مبنایی می دهند و خط قرمزهاشان چیست که در این باب برنامه دو هفته پیش هفت با حضور آقای مسعود فراستی و نادر طالب زاده با استناد به نامه های منتشر شده و مدارک در دسترس عام، ثابت کردند که قطعاً هیچ جشنواره ای این قدر ابلهانه خود را درگیر خرج های چند ده و چند صد میلیون دلاری نمی کنند آن هم بدون سیاست گذاری های مطلوب خودشان.

این جا توهم توطئه به حالت عکس صادق است؛ یعنی خوش خیالان روشن فکر داخلی می گویند جشنواره فیلم برلین و گلدن گلوب و آکادمی (اسکار) سیاسی نیستند، آن ها خودشان به طرق مختلف در حرف و عمل می گویند که ما سیاسی هستیم! فقط کم مانده بیانیه بدهند که: "تو رو خدا! به عیسی مسیح قسم، ما سیاست گزاری می کنیم و اهداف سیاسی هم داریم! چرا ما را دراز گوش فرض کرده اید؟
شما که جشنواره فجر نیم وجبی تان سیاسی است، آن وقت مراسم اسکار چند صد برابری ما می خواهد سیاسی نباشد؟
این فرصت را در جهت بسط اهداف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را که در هم تنیده اند را به باد فنا بدهیم؟
هنوز ما را نشناخته اید که بدون توجیه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جواب سلامتان را هم نمی دهیم چه برسد به جایزه و قدردانی و چهره سازی چهانی از شما ایرانیانی که دشمنان درجه یک ما هستید و تا این اندازه علیهتان قطع نامه صادر و تحریمتان می کنیم؟"

و اما نقد جدایی نادر از سیمین: تصادف کارگر فیلم با بازی ساره بیات، یکی از مهم ترین قسمت های فیلم است که ما نمی بینیم. چرا؟ چون حتی راضیه که نماد دیانت و پایبندی به شرع است هم در فیلم دروغ می گوید!
اتفاقاً راضیه با نگفتن واقعیت، بزرگ ترین و مؤثرترین دروغ را می گوید. این دروغ آن قدر بزرگ است که حتی در فیلم هم ما با ندیدینش می فهمیم که عجب! این راضیه خانم چادری مذهبی هم که تو زرد از آب در آمد! چطور برای طهارت دادن پدر نادر از مرجع تقلیدت اجازه می گیری و این قدر وسواس داری تا خدای ناکرده حرام مرتکب نشوی؟ اما برای پنهان کردن گره کوری که همه را به جان هم انداخته و عدالت را سردرگم کرده تا لحظه ی آخر واقعیت را نمی گویی؟ خانم مذهبی؟ سر پول و دیه، حتماً باید مجبور شوی تا بگویی؟ پول این قدر مهم است؟ حتماً باید وجدان درد تو را به وضعی بیاندازد تا آن هم برای این که با پول حرام بچه تربیت نمی شود یا پول حرام خوردن ندارد و قس علی هذا، پول حرام را نگیری؟

از آن جا که نادر شخصیتی قاعده مندتر نسبت به سیمین دارد و اهل مبارزه و خانواده دوست تر است، ناخود آگاه مخاطب با وی همذات پنداری می کند و همراه می شود.
در واقع در جدایی نادر از سیمین، این شخصیت نادر است که برنده می شود در حالی که اندیشه ی سیمین پیروز میدان است. زیرا سیمین کسی است که دروغ نمی گوید، صادق است و خالص تر است. وقتی نادر دروغ می گوید، ما هم می گوییم خب با این همه مشکل، نگهداری از پدر و دخترش، طلاق و دیگر مشکلات، اگر دروغ نگوید کمرش می شکند زیر بار مشکلات و از این دست توجیهات. یعنی ما می گوییم دروغش مصلحتی است در حالی که دروغ نادر کاملاً منفعتی است و زمانی که بیچارگی خانواده ی راضیه را می بینیم، دیگر نمی توانیم دروغگویی نادر را توجیه و هضم کنیم و با یک چرخش، طرف سیمین را می گیریم که هر چه هست و اگر چه خود خواه است، ولی دروغ گو نیست. این جاست که ما مجبور می شویم از میان ارزش ها، یکی را انتخاب کنیم؛ یا راست گویی یا خانواده دوستی، یا ماندن در جامعه ی دروغ زده ی ایران یا رفتن به غربت صاف و صادق!

صحنه ی پیش از پایانی فیلم هم تکان دهنده است؛ صحنه ای که در آن شهاب حسینی به ساره بیات می گوید "تو دروغ بگو، پای من... ما بد بخت بیچاره ایم، به این پول احتیاج داریم، تو بگیر هیچی نمی شه."
در این جا نیز عقاید سست و اباحه گرایانه ی شوهر راضیه را می بینیم که نشان گر سطحی بودن و بی خاصیت بودن عقاید مذهبی در بزنگاه هاست. آیا مذهبی های ما اغلب این چنینند؟ آیا حتماً باید پای قسم خوردن وسط بیاید که راضیه حقیقت را کتمان نکند؟ آیا کسی که به عنوان یک ناظر خارجی این فیلم را می بیند، گمان نمی کند که ایران سرزمین دروغ گویان، سست عنصران و انسان های عادی است؛ مثل همه ی کشورها که اگر لازم شود هر دروغی می گویند؟

آقای فرهادی! این اسلامی که ما داریم نیست! درست است که بسیاری دیانتشان از ترسشان سرچشمه می گیرد، ولی خیلی از همین مردم ایرانی همین ایرانی که شما آن را این گونه ضعیف و رنجور می بینید، دیانتشان از عشقشان و ایمانشان سرچشمه می گیرد. پول حرام هم نمی خورند نه به این خاطر که بچه شان تربیت نمی شود یا تربیت می شود؛ بلکه چون این کار ظلم است و این عمل باطل است و ارتکاب به حرام و ناحق، در شأن مؤمن به اسلام نیست. همین و بس.

مگر امام علی (ع) فرمایشی به این مضمون ندارند که مسلمان واقعی نه به خاطر ترس از خدا و نه به خاطر شوق بهشت دینداری نمی کند، بلکه به خاطر عشق به خدا دیندار است؟ آقای فرهادی من هم بسیار به حلال بودن مالم حساسیت دارم. بسیاری را هم می شناسم که از ورود مال حرام به سفره هاشان بسیار مراقبت می کنند.

آری! در ایران امروز، این طیف اکثریت جامعه را تشکیل نمی دهند، ولی تعدادشان اصلاً کم نیست. قطعاً آن قدر کم نیست که شما در فیلمتان که بیش از ۱۰ بازیگر در آن وجود دارد، یک نفرشان هم از این جنس نباشد. شما هیچ گاه در فیلم هایتان مسلمان مؤمن پاک و سالم وجود ندارد.

شما بیشتر عمر خود را ساکن تهران بوده اید. آیا در تهران موجودی که هم آدم باشد، هم دروغ گو نباشد، هم غرب زده نباشد، هم شرق زده نباشد، هم با فرهنگ باشد، هم مؤمن باشد، هم احیاناً زن باشد، هم چادری باشد ندیدید؟ مهم نیست؟ سؤال مضحکی بود؟
قبول دارم. سؤال مضحکی است ولی در خطاب به شما کاملاً موضوعیت دارد. چرا در همه ی چادری های فیلم های شما طیفی خاص از زنان، چادری هستند؟ همه ی چادری هایی که دیده اید از فقر مالی، استضعاف فرهنگی، کم سوادی، عقب ماندگی و دیگر ضعف ها رنج می برند؟
در تهرانی که شما دیدید چادری با فرهنگ استاد دانشگاه با وضعیت مالی متوسط نبود؟ چادری خانه دار عقب نمانده غیر مستأصل راستگو و صادق و محترم تر از چادری های شخصیت های فعلی تان نبود؟ همه ی چادری ها رنگ رخسارشان به زردی می زند؟ خودشان را بد بخت و بیچاره می دانند؟ باید در حال حسرت خوردن و ناله کردن باشند؟ خانواده هاشان کارگرند؟ بی پولند؟ از فرهنگ خاصی برخوردارند؟ خانه هاشان در بخش های جغرافیایی خاصی از تهران قرار دارد؟ این اصلاً بد نیست که یک مسلمان فقیر باشد و مؤمن ولی فقط می خواهم بدانم که واقعاً فقط از این طیف جامعه تعلقات شدید مذهبی دیده اید؟!

از مردها حرف نزدم چون اصلاً و ابداً در فیلم های شما مردها نیمی از آن چه باید هم نیستند. از زن ها بیشتر گفتم چون به نظرم نه تنها به زنان، بلکه به حجاب هم در فیلم های شما بسیار ظلم شده است. حجاب و بدبختی در فیلم های شما رابطه ای تنگاتنگ با یکدیگر دارند. در فیلم چهارشنبه سوری که چادر بر سر ترانه علیدوستی است و همان اول کار آن چنان لای موتور گیر می کند که جان روح انگیز (با بازی ترانه علیدوستی) و شوهرش (با بازی هومن سیدی) را به خطر می اندازد. عجب پوشش بی خودی است این چادر آقای فرهادی نه؟ یا لای موتور گیر می کند یا توی دست و پای آدم می آید. یا سر بد بخت و بیچارگان است آقای فرهادی نه؟ تهرانی ها یا فقیر و چادری اند و اباحه گر و نسبتاً بی بند و بار و یا چادری و کارگر و مستضعف نه؟ این است آن دید واقعی و جامع شما نسبت به تهران و اهالی اش؟

آقای فرهادی! شما هم دروغ گویید. شما همان کاری را کردید که راضیه در جدایی نادر از سیمین کرد. منبع این گفته ام را به دلیل این که آن فرد محترم دست اندرکار عالی رتبه ی دوست داشتنی راضی نیست نمی گویم. البته گمان نکنم اهلش ندانند چه شد ولی قطعاً مردم نمی دانند.

ماجرای «درباره الی» خاطره تان هست؟ شاید تا کنون در رسانه ها بیان نشده باشد، ولی بنده عرض می کنم. داستان از این قرار بود که با نزدیک شدن به جشنواره فجر بیست و هفتم در سال ۸۷، خبری بر سر زبان ها افتاد که فیلم درباره الی اصغر فرهادی به دلیل حضور گلشیفته فراهانی توقیف شده است.

از روزنامه ها مجلات و سایت ها گرفته تا نخبگان همه وارد میدان شدند تا این فیلم را -که پر از بازیگران سرشناس و محبوب بود و مشخص بود حرفی برای گفتن دارد- از قربانی شدن نجات دهند.
همه خیال می کردند دارد در حق روشن فکری سینمای ایران جفا می شود. هنوز هم بسیاری همین فکر را می کنند. فکر کنید... در حق روشن فکربازی و روشن فکری جفا شود آن هم در دولتی که سیاست های فرهنگی اش را آقای مشایی رقم می زند؟! محال ممکن بود ولی این قدر اذهان متوجه این داستان بود که تنها علت ماجرا گم شد.

می دانید چرا درباره الی بعد از کلی کشمکش وارد جشنواه شد؟ به دو دلیل:یکی این که رئیس جمهور می خواست مانند یک ناجی وارد میدان شود و این فیلم را از توقیف رها کند که همین طور هم شد. از این قبیل ناجی گری های آقای رئیس جمهور، می توان به طرح تفکیک جنسیتی نیز اشاره کرد که وزیر دستور اجرا داد و آقای احمدی نژاد دستور لغو اجرا (به این وضعیت می گویند همه فدای یکی، یکی برای خودش).

دومین دلیل این که درباره الی در زمان مقرر شده اصلاً آماده نبود و بعد از همه فیلم ها به جشنواره رسید. آقای شمقدری به دروغ دلیل عدم ورود این فیلم به جشنواره بیست و هفتم را توقیفش اعلام کرد؛ چرا؟ چون فیلم اصغر فرهادی باید به بهترین نحو دیده می شد؛ با آن همه سر و صدا و هیاهوی رسانه ای که در حاشیه این فیلم ایجاد شد، معلوم بود که مخاطبین و نیز منتقدین حداقل از روی کنجکاوی فیلم را با دیدی ویژه می بینند.
هم چنین در فرصتی که تأخیر شد، تنها بهانه برای نمایش فیلم در جشنواره با آن همه تأخیر، توقیف بود. این بازی ای بود با نقش آفرینی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد و دست اندرکاران درباره الی از جمله اصغر فرهادی به عنوان همه کاره فیلم ... .

اخلاق شما را هم در سکوت معنادارتان هنگام قاچاق اخراجی های 3 دیدیم. حتی با این فرض که این فیلم سخیف بود، ولی سکوت شما که به هر ترتیب در آن زمان رقابتی خونین بین طرفداران این دو فیلم درگرفته بود، اصلاً نه اخلاقی بود نه عقلانی.

شما منصفید؛ ولی انصافتان از جنس انصاف بی بی سی است. بی بی سی معمولاً دروغ نمی گوید ولی چیدمان راست هایش دروغ پرورانه است. مثلاً در برنامه های مخاطب محورش ۸۰ درصد می شوند مخالف نظام و ۲۰ درصد می شوند موافق نظام؛ آن ۲۰ درصد هم تشکیل شده اند از انسان های سطحی نگر و عصبی. مخالفان هم می شوند اساتید دانشگاه، انسان های ژرف اندیش و با کمالات و فهیم. شما دروغی باورپذیر را به مخاطب حقنه می کنید.

آری جامعه ایران اوضاعش نابسامان است؛ در وصف بیچارگی جامعه ما همین بس که فرهادی ها می توانند با زیرکی هر وصله ای را به آن بچسبانند. دروغ در جامعه ما وقتی درد آور است که منتقد دروغش اصغر فرهادی باشد و این وقتی زجر آورتر است که خود اصغر فرهادی هم دروغ می گوید یا در دروغ به نفع آثارش مشارکت می کند. شبحی از انصاف در فیلم شما موجود و آن هم رواج دروغ در ایران بود. اما در جدایی نادر از سیمین هیچ راستگویی نبود. واقعاً در جامعه تهران هیچ راستگویی نیست؟ یا آن قدر نبود که شما در داستان بگنجانیدنش و قواره ی داستانتان قناس نشود؟

در فیلم تان ایران سرای دروغ است. ایران جایی است برای رفتن. ایران جایی است برای نماندن. ایرانی جماعت یا دروغ گوست یا در حال راست نگفتن یا در حال ترس از عواقب گفتن واقعیت و فرار از حقیقت. اما یکدفعه در مراسم گلدن گلوب مردم ایران صلح طلب می شوند! مردم ایران خوب می شوند! گل می شوند! بی همتا می شوند. این یعنی چه؟ یعنی مردم ایران خودشان خوبند ولی شرایط ایران خیلی انسان ها را به سمت بی اخلاقی می برد؟

آقای فرهادی! غرب دغدغه این را ندارد که شما فرهنگ ایرانیان را غنی تر کنید. دنیا دغدغه این را ندارد که کشورهای جهان سوم توسعه یافته تر و آزادتر شوند. دنیای دغدغه این را ندارد که حرف حقی زده شود و روحیات و شخصیت های حق طلب آنان سر شوق بیاید. دنیا احمق نیست که فقط به دلایل فنی به شما جوایز گلدن گلوب، مروارید سیاه و خرس طلایی بدهد. خودت هم می دانی از جهت فنی آن قدرها که تحویلت می گیرند فیلم تکی نساخته ای.
خودتان هم می دانید فیلمتان پدرخوانده نیست. همشهری کین هم نیست. کریمر علیه کریمر هم نیست. اصلاً چرا باید بیایند از شما این چنین چهره ای جهانی بسازند؟ از شما هنرمندتر و توانمند تر نبود؟

واقعاً به خیال شما فیلمی از همان جهت فنی که این قدر به آن می بالید، قوی تر، بدیع تر و جذاب تر نبود؟ آن ها دوربین رو دست ندیده اند؟ دکوپاژ تلویزیونی شما را ما نمی فهمیم، آن ها هم نفهمیده اند؟ برای ما سبک و سیاق شما جدید است؛ آن ها هم نمی فهمند فیلم سینمایی شما، ساخت تلویزیونی سریال های خودمان است؟ برای آن ها هم قاطی کردن شهاب حسینی و سر به دیوار کوفتنش بی بدیل است؟ برای آن ها هم پایان باز (Open Ending) داستان شما معرکه است؟

آن ها هم مبهوت بازی رهاتر تلویزیونی بازیگران با خط کشی های کم تر سینمایی شده اند؟ فکر کردید همان خارجی ها نمی فهمند تنها گزینه ی که به قطع ترمه آن را رد می کند، زندگی با پدر دروغگویش در ایران است؟ ترمه یا با مادرش می رود. حتی این که با هیچ کدام زندگی نکند محتمل تر است تا این که با نادر دروغ گو زندگی کند. پایان فیلم باز نیست؛ بلکه گویی شما یک صحنه از انتها را بریده اید، همین.

برادر من! فرنگی ها به کیارستمی که در صید جایزه و جشنواره بازی پدرخوانده ای است برای خودش هم بی حساب و کتاب جایزه نمی دهند! به شیرین کیاستمی جایزه دادند. به کپی برابر اصل کیارستمی جایزه دادند. چرا ندادند؟ چون جذاب نبود؟ چون بکر نبود؟ انصافاً منی که از سبک فیلم سازی کیارستمی و شخصیت ایشان اصلاً خوشم نمی آید هم به نظرم آثارش جذاب است. این دو اثر اخیری که نام بردم هم واقعاً خلاقانه است؛ کاری ندارم چقدر با نظرات من مطابقت دارد یا ندارد (که به وضوح ما را سنمی با امثال این بزرگوار نیست). چرا به این همه اثر که در این یادداشت نام بردم جایزه نداده و نمی دهند و نخواهند داد؟ چون به اندازه ی کافی به وطنشان ناروا و نامربوط نسبت نداده اند. چون به اندازه ی شما ضرب شصتشان کاری نبوده و ارزش های جامعه ی ایران را به سخره نگرفته اند.
جناب آقای فرهادی! این حرفم از صمیم قلب است! شما قطعاً هم هنرمندید، هم به تعبیری نابغه اید، هم صاحب فنید، هم درد آشنایید، اما انصافتان در حد شخصیت های داستان است. من به عنوان یک ایرانی شما را نماینده ی خودم و کشوری که در آن با میل خود و به انتخاب خود زندگی می کنم، نمی دانم.

فیلمتان، پیامش و شخصیت هایش را نماینده ی خودم و همسرم نمی دانم. نماینده ی دوستان و عزیزانم هم نمی دانم. شما را نماینده ی ایران اسلامی نمی دانم. نماینده ی ایران غیر اسلامی هم نمی دانم. اصلاً شما نماینده ی هیچ کشوری نیستید. آقای فرهادی؛ شما به تعبیر روشن فکران غرب زده، جهان وطنی و به تعبیر بنده ی حقیر وطن فروش هستید. شما وطن فروشی محترم و مؤدب هستید. نه! شما آبرو فروش هستید. فکر کرده اید حرف مگویی گفته اید که کسی نمی دیده یا نمی دانسته؟ این همه خبرنگار بی بی سی و دیگرانی که در ایران بوده اند و گزارش های متعدد تهیه کرده اند، این همه جامعه شناس و نخبه ی داخلی و خارجی، کنکاش و کالبدشکافی نکرده اند و گزارش هایش پخش نشده که در جامعه ما چه می گذرد؟ خیر؛ می دانید چرا همه حتی خود من این گونه پای فیلمتان میخکوب شده بودیم؟ حتماً می دانید ولی می خواهم اعتراف کنم که الحق و الانصاف فیلمتان مجذوبم کرد، حتی من منتقد شما را؛ چون تا کنون چنین دروغ باورپذیر و شیرینی در قالب یک فیلم نه شنیده و نه دیده بودم.

جناب فرهادی! آقای حاتمی کیا چرا آن نامه را خطاب به آقای میرکریمی و در تقدیر از یه حبه قند و با کنایه به شما نوشت. دیده اید هر کجا می رود از شما انتقاد می کند و برایتان ابراز تأسف؟ همان حاتمی کیایی که به موجب نقدهایش هم از شما بیشتر ناسزا و حرف نامربوط از داخل و خارج شنیده و هم بیشتر آثارش توقیف شده اند. همان حاتمی کیایی که شما فیلم نامه ارتفاع پست را به عنوان اولین کار حرفه ای و مهم سینمایی تان برایش نوشتید. همان حاتمی کیا هم شما برایش فیلم سازی وطن فروش به نظر می رسید. البته بنده نمی دانم ماجرای ویزا دادن به شما یا پناهنده شدنتان (که تکذیب کردید) یا تشابه ظاهری نظرتان با سیمین که در ایران بچه تربیت نمی شود و باید از ایران رفت، تا چه اندازه صحت دارد.

فقط این را می دانم که ما ایرانی هستیم. خوشحالیم و خدا را شاکر که در این جا متولد شده ایم. از ایران نه مهاجرت می کنیم و نه فرار. ایران را می سازیم و از هیچ کس هم جایزه نمی خواهیم. ایرانیان را هم نه برترین قوم جهان می دانیم و نه مانند شما موجوداتی دروغ گو، خود گم کرده و مأیوس. البته قبول دارم که امثال شما هم در ایران کم نیستند و این نیز حاصل دسترنج خائنانه ی امثال شماست که بر قشری از مردم که مأیوسند و خودزنی می کنند می افزاید.

آقای فرهادی! خرس طلا، مروارید سیاه، گلدن گلوب و اسکار شما برای ایرانیان وطن دوست، به مثابه جایزه ی صلح نوبل خانم شیرین عبادی است. اتفاقاً او هم شخصیتش در نوع خود شبیه شماست. از جیب ملت و با آبروی ملت خودزنی می کند؛ خود زنی که نه، ملت زنی می کند. یعنی می گوید این مردم مظلومند، بیچاره اند، فلک زده اند، همه چی داغونه، ما چقدر بدبختیم، بیایید به ما حمله کنید. شما نمی گویید حمله کنید، ولی می گویید این مردم ما حیوونی ها مردمان خوبی اند، فقط بیچاره ها مجبوند دروغ بگویند. دست خودشان نیست. فلک زده ها شرایط حاکم بر جامعه مجبورشان می کند دروغ بگویند. تقصیری ندارند. به هر حال زندگی در ایران است و هزار مشکل لاینحل! خلاصه شما سفیر ما نیستید... اصلاً هم خیال نکنید بی شمارید. کاملاً قابل شمارشید. به شمارش ایرانیان وطن فروشید. درود بر شما!
ناشناس
|
Switzerland
|
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۱
0
3
جناب به اصطلاح جامعه شناس
بهتره برای اینکه چامعه رو بهتر بشناسی به نظرات کاربران هم که نه ادعایی داشتند و بیشتر از درون همین جامعه بودند هم نطری داشته باشی.ویه این موضوع که میشه به موضوعات اطرافمون از زاویه ای به جز سیاست هم نگاه کرد.خیلی دوست دارم نظر شما در مورد اینکه کجای داستان این فیلم ترویج غرب و غرب گرایی بود بدانم ویا با چه ایده ای به این نتیجه رسیده اید که پیر مرد دچار بیماری آلزایمر نماد سنت ایران است . راستش چند شب پیش از دیدن صحنه انتخاب این فیلم به عنوان یک ایرانی احساس غرور کردم و به خود بالیدم و با تمام وجود اشک شوقم تقدیم "فرهادی" عزیز کردم ولی زمانی که نگرش های کوتاه و دور از انصاف تعداد افراد مشخص الحال را می بینم از خودم شرمسار می شوم که اینها هم ایرانیند!!!
درتمام دنیا به افتخارات داشته و نداشته شان می بالند ولی دریغ از.......
احسان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۳
0
0
اقای فیاض روزبه روز مشکلات اجتماعی درجامعه خودمان بیشترمی شه به نظرمن جامعه ای که جامعه شناسش مثل من وتوهیچ شناختی ازجامعه نداشته باشه وهمه ی تحلیل ه ونظریه اش آبکی ودوراز واقعیت جامعه باشه نتیجه اش همین خواهدبود
وای به حال جامعه ای که نخبه تحلیل گروگروه های مرجعش من وتوباشیم
دیگه آقای فیاض من وتوتاریخ مصرف نداریم البته ازاول هم تاریخ مصرف بااین گونه تحلیمان نداشتیم
به جای این تحلیل اگه بریم شلغم بفروشیم بهتره
البته استادعزیز عذرخواهی می کنم ازشما
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۸
0
0
به نظر من نقدی بود کاملا غیر حرفه ای.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
اذان صبح
۰۵:۱۲:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۳۵:۳۳
اذان ظهر
۱۱:۵۰:۵۰
غروب آفتاب
۱۷:۰۴:۴۱
اذان مغرب
۱۷:۲۱:۵۷