اشاره ...
در بخش نخست و دوم این نوشتار نگارنده در کنکاشی پیرامون یافتن راههای جلب مشارکت مردم در مدیریت شهر و چرخاندن نوک پیکان اتهام از سوء مدیریت مدیران به سمت کمبود منابع مالی و انسانی در برخی مقوله ها، به عنوان مقدمه ضمن اشاره به نواقص و کاستی هایی در یک بوستان شهر به عنوان نمونه و عدم تعادل امکانات با بوستان نوساز دیگر، به دنبال بیان این دیدگاه بود که راههای مختلف از جمله کنترل خروجی منابع مالی و نیز جلب مشارکتهای غیر مستقیم مردم می تواند راههای کمک به افزایش درآمد و يا حداقل جلوگيري از هدر روي منابع مالی شهرداریها باشد؛ که به دلیل عدم وجود آلترناتیوهای مالی در رفع نواقص و مشکلات شهر عاجز بوده و خصوصا توانی برای رفع انبوه مشکلات خرد و ریز که در سطح شهر مشاهده می گردد ندارد.نگارنده پس از مقدمه ای تقریبا طولانی خوانندگان را به توقف موقت برروی مساله بوستانها دعوت و نظر آنها را به مقاله ای با عنوان "چگونگی جلب مشارکتهای مردمی با توجه به خودکفا بودن شهرداریها" که در سال 1385 در پی فراخوان مسابقه مقاله نویسی شهرداری به مناسبت روز شوراها به قلم نگارنده تهیه شده بود ارجاع داده و بخشی از آن مقاله در بخش نخست و بخشي ديگر هم در قسمت دوم نوشتار از نظر خوانندگان گذشت و اکنون ادامه مقاله…
وجود تنوع در نقاط مختلف شهر براساس سلایق مردم هر محله و جلب کمکهای فکری جوانان نیز از دیگر مزایای این طرح می باشد که می تواند موجب بروز شادابی و سرزندگی و رونق و حرکت در سطح شهر شود. همچنین باتوجه به درگیر شدن مردم با نوع مشکلات اجرایی و فرارو در زمینه ها و مراحل مختلف یک طرح (از برنامه ریزی، طراحی، اجرا و پشتیبانی گرفته تا مرمت و نگهداری) سطح توقعات آنها از مدیران شهری کاهش یافته و آنها را وادار می نماید که واقع بینانه به مسائل نگاه کنند و در مواجهه با مشکلات، با کمک مدیران شهری راه حل مناسبی را پیدا نمایند. بلوک دیاگرام زیر شمای کلی طرح را که شامل تقسیم نمودن مجموعه شهری به بخشهای کوچک محلی زیر نظر شهرداری و شورای شهر و نیز کنشهای آنها را که نهایتا به خود مجموعه شهری باز می گردد نشان می دهد.
استفاده از تجهیزات و امکانات شهروندان نیز راهی دیگر برای جلب مشارکت آنان است. مثلا آنکه شهرداری از یک تعمیرگاه بخواهد تا به جای بدهی های چندین ساله اش بابت عوارض شهری، به مدت چندین ماه و تا سقف میزان بدهی، ماشین آلات شهرداری را به رایگان تعمیر نماید و یا از یک کارگاه موزاییک سازی بخواهد که بهجای بدهی های خود موزاییک های مورد نیاز یک پروژه عمران شهری را تامین نماید. به نظر می رسد ارائه این پیشنهاد به دلیل آنکه به آنها کمک می نماید تا ضمن عرضه کردن محصولاتشان که دچار رکود بازار گردیده، از بدهی های خود نیز بکاهند مورد استقبال اصناف مختلف قرار گیرد.
استفاده از توانمندي تشكلهاي مردمي و غيردولتي (NGO ها) جهت فرهنگ سازي و اعتلاي سطح دانش مردم نيز ميتواند خود نوعي جلب مشاركت باشد. چراكه از يك سو دغدغه و هزينههاي آموزش و آگاهي عمومي را از دوش شهرداريها برداشته و از سوي ديگر باتوجه به ميزان نفوذ و تاثيرگذاري NGO ها بر مردم، به افزايش سطح فرهنگ عمومي و تبديل شدن ناهنجاريهايي چون تخريب اماكن عمومي شهري و توليد زباله و پخش آن در محيط شهري و … به هنجارهايي از قبيل تفكيك زبالههاي خانگي، نگهداري از اماكن تفريحي عمومي و وسائل و تجهيزات خدمات شهري و … كمك شاياني مينمايد و موجب كاهش هزينههاي شهرداري به ميزان بسيار زيادي ميشود. به عنوان مثال در كشورهايي چون فرانسه نيز از انجمنهاي محلي كه در حقيقت نوعي NGO محسوب ميگردند، براي اداره امور محلات خصوصا در زمينه رفع مشكلات مربوط به بازيافت زباله كمك گرفته ميشود كه اين فعاليت آنها شباهت بسياري به همين طرح شورايارها دارد.
در گذر از تمام اين مسائل، اگر خود شهرداريها بخواهند با همان ساختار سنتي، خود به طور مستقيم بر هزينه كرد منابع مالي نظارت و دخالت داشته باشند، جلب اعتماد مردم به صورت افزايش تكريم آنها و احترام به حقوق شهروندي آنها به عنوان يك ماليات دهنده، ميتواند در جمعآوري به موقع عوارض از آنها كمك مهمي نمايد. به عنوان مثال در كشورهاي اروپايي همانند فرانسه به دليل پرداخت مالياتهاي نسبتا بالا، به راحتي پيرزني با آتش نشاني تماس گرفته و طلبكارانه از آنها ميخواهد كه گربهاش را كه برروي شاخه درختي گيرافتاده نجات دهند و ماموران نيز بدون هيچ اكراهي، در سريعترين زمان ممكن اين كار را براي او انجام ميدهند؛ چراكه او يك ماليات دهنده است و در قبال مالياتي كه پرداخت نموده از كساني كه به واسطه ماليات او براي كمك به او و ساير همشهريانش ماموريت يافتهاند انتظار و توقع دارد و متقابلا نيز در موعد مقرر اين شهروندان نسبت به پرداخت عوارض اقدام مينمايند.
اما در جوامع ما كه به خواستهها، انتظارات، حقوق و مشكلات مردم در ابعاد اجتماعي و مدني و شهروندي چندان توجهي نميشود، متقابلا نميتوان انتظار داشت كه عوارض و مالياتها با رغبت و به موقع پرداخت گردد. به عنوان مثال، به دفعات مشاهده گرديده كه ساكنين يك محله مدت چند سال جهت آسفالت كوچه خود مبالغ زيادي را به عنوان خودياري و مازاد بر مالياتي كه پرداخت نمودهاند را ميپردازند و هرسال مابهالتفاوت افزايش قيمتها را نيز پرداخت اما از نتیجه کار که همان آسفالت شدن کوچه آنهاست خبری نیست. با این وجود نبایستی از این مردم انتظار داشت که به شعار مالیات برای سازندگی اعتماد نمایند.
در پایان به نظر می رسد برخورد اعتمادآمیز و صادقانه با مردم همواره موجب دلگرمی و مشارکت آنها در امور مختلف گردیده است و هرجا که مردم اثرات مشارکت خود را برای خودشان به سرعت مشاهده نمایند (همانند طرح هایی چون مشارکت در مدرسه سازی) برای برای همکاری و مشارکت پیش گام بوده اند. همچنین استفاده از تفکر و نیروی خلاق جوانان که همواره نشان داده است که به راحتی می توانند گره های پیچیده را با اتکا به شور و نشاط، اشتیاق، تفکر و قدرت خطرپذیری باز نمایند، می تواند بر رسیدن به اهداف شهری اثر گذار باشد. اما همیشه رمز موفقیت در برداشتن گام اول نیست، بلکه برداشتن گامهای صحیح بعدی است.
پس از بازخوانی این مقاله، خوانندگان محترم را به بازگشت به پارگراف اول این نوشته در بخش نخست که قرار شد در پرانتزی در ذهن نگه داشته شود دعوت نموده و ضمن یادآوری مساله کم رونقی و تخريب رو به گسترش اماكن تفريحي عمومي و برخي مشكلات و نواقص ريز و درشت ديگر كه در سطح شهر به طور آزاردهندهاي مشاهده ميگردد به اين نكته تقريبا مشخص ميرسيم كه عدم شناسايي و توجه به اين نقايص به عدم وجود نيروي انساني كافي در شهرداريها بازگشته و عدم رفع نواقص شناسايي شده و اعلام شده از سوي شهرداريها نيز عموما به مشكلات مالي و كمبود اعتبار شهرداريها مربوط ميگردد كه خود ناشي از كاستي و خلل در نحوه تحقق درآمدهاي پيشبيني شده شهرداري ها برآورد ميگردد. در حقيقت نگارنده در اين نوشتار به دنبال بيان اين ديدگاه است كه ميتوان مشكل نيروي انساني را با استفاده از كمك غير مستقيم و داوطلبانه مردم و بخش دوم را تا حدودي با استفاده از امكانات مردم به عنوان عوارض غير مستقيم مرتفع نمود. به عنوان نمونه هم در بخش نخست اين نوشته، مجموعه مقالات دوست بزرگوار جناب آقاي محمد عباسي در نشريات شهر در بيان نواقص و مشكلات موجود در سطح شهر به صورت مثالي از علاقه و دقت نظر مردم براي شناسايي و حتي كمك فكري در رفع نواقص معرفي گرديد.
نگارنده خود واقف و معترف است كه نگاهي كلي به مقاله "چگونگی جلب مشارکتهای مردمی با توجه به خودکفا بودن شهرداریها" كه در بخشهاي قبلي بازخواني شد، اين برداشت را در مخاطبان بروز ميدهد كه ديدگاههاي مطرح شده در آن بيشتر آرماني و تئوريك و براي جامعه امروز ما با ساختار بسته اداري دست نيافتني است؛ اما با اين وجود ميتوان به پيشرفتهاي گام به گام در جهت تحقق چنين مشاركتهايي اميدوار بود. در حقيقت ما به دنبال اين ديدگاه هستيم كه در گام نخست از نيروهاي مردمي ميتوان براي شناسايي نواقص و مشكلات جهت تشكيل يك بانك اطلاعاتي استفاده نمود و تا حدودي مشاوره و حتي مديريت برخي اماكن عمومي از قبيل پاركها را به مردم با شرايطي كه بيان خواهد شد واگذار نمود. بديهي است كه براي انجام چنين كاري در محلات و در ميان مردم براي جلوگيري از هرگونه ناهماهنگي و سوء استفاده، احتياج به تشكيلاتي است كه از حداقلهاي انسجام و مقبوليت برخوردار باشد و اعتماد چندجانبه بين آن با دستگاههاي دولتي مربوط و مردم برقرار باشد. يكي از تشكيلاتي كه به طور آماده با شرايط مطلوب در تمامي محلات و با برخورداري از نيروي جوان و مديريت منسجم در دسترس قرار دارد، پايگاههاي مقاومت بسيج است كه ميتواند همانند طرح بسيج سازندگي و يا مبارزه با فلج اطفال در سالهاي قبل، نوعي مشاركت مديريتي و فكري در نگهداري از المانهاي عمومي و رفاهي شهري داشته باشد به طوري كه مثلا ميتوان مسئوليت بررسي نواقص هر پارك تفريحي و راهحلهاي مرتفع نمودن آن نواقص را به پايگاه مقاومت آن محل و يا هيئت امناي مساجد آن محل يا تشكلهاي مردمي با مركزيت آن محل واگذار نمود به نحوي كه آنها ضمن طراحي برنامههاي فرهنگي جهت اجرا در هر پارك، نواقص و مشكلات بروز يافته در هر مكان تحت نظر خود را از طريق رابطان خود به شهرداري ارائه و حتي در گامهاي بعدي ميتوانند براي كاهش هزينهها و دستمزدها، تنها مواد اوليه (ازقبيل لامپ) را از شهرداري تحويل گرفته و با كمك اعضا نسبت به تعويض مثلا لامپهاي سوخته پارك اقدام نمايند. حتي استفاده از پايگاههاي مقاومت بسيج اين امكان را ميدهد كه بتوان امنيت پاركها را در فصلهايي از سال كه حضور مردم در فضاهاي تفريحي بيشتر است برقرار نمود.
در صورت تحقق چنين ديدگاهي و موفقيت آن پس از چندين سال ميتوان شناسايي و مديريت و جمعآوري عوارض شهري اهالي آن محل را به اين تشكيلات واگذار نمود تا بخشي از آن را مطابق هماهنگي با شهرداري و تحت نظر معاونت مالي شهرداري جهت توسعه و نگهداري پاركها هزينه كنند و بخشي ديگر را به حساب شهرداري واريز نمايند و بدين صورت مردم ضمن اينكه اثرات پرداخت عوارض خود را در بهبود وضعيت بخشي از اماكن عمومي محل خود به سرعت مشاهده مينمايند، باتوجه به اينكه خود يا يكي از اعضاي خانوادهشان به واسطه عضويت در پايگاه بسيج محل ( يا هئيت عزاداري محل يا هيئت مسجد محل) امكان مشاركت و نظارت بر روند جمعآوري، هزينهكرد و پرداخت آن عوارض به شهرداري را دارد، نوعي اعتماد و اطمينان براي آنها ايجاد ميگردد و همكاريهاي بعدي را به دنبال خواهد داشت. بدين صورت اين امكان مثلا براي يك مغازهدار هم فراهم خواهد بود كه به جاي عوارض امسال خود، تعدادي لامپ يا شير آب يا چند متر موزائيك يا چند كيسه سيمان يا مقداري كابل برق يا چند متر شيشه جهت تعميرات يك پارك به صورت غير نقدي پرداخت نمايد كه با برنامهريزي مديران محلي در راه بازسازي و تعميرات پارك همان محل، آن مصالح بهكار برده شود. قطعا اجراي چنين طرحهايي در گامهاي اول با بدبيني و بدخلقي ناشي از بي اعتمادي و قوانين دست و پاگير مسئولين همراه خواهد بود و البته مقاومت و مردم، اما با افزايش وسعت ديد و استفاده مديران از تمامي ظرفيتهاي اختيارات مديريتيشان خصوصا با همايت شوراي شهر كه يك نهاد مردمي و مدني محسوب ميگردد و نيز تفكرات نوگرايانه و اجراي آزمايش آن به صورت واگذاري يك پارك به يك پايگاه مقاومت و بررسي بازخورد آن در طول يك دوره يكساله و بعد اجرا به صورت گستردهتر ميتواند راهي براي حصول اطمينان مردم و مسئولين باشد.
در كنار تمامي اين مسائل براي موفقيت هر طرحي بايد با ديد مثبت و كارگشا به آن نگاه نمود و در راه تحقق اهداف آن صبوري پيشه كرد. چنين طرحهايي به حمايت و هماهنگي تمامي مسئولين شهر احتياج دارد و اين باور كه ساليان سال روشهاي سنتي نواقص بسيار و هدر روي سرمايه فراواني را به سيستمهاي دولتي و شهرداريها تحميل كرده است و اكنون براي يك بار هم كه شده روشهاي جديد را بررسي كرده و بدانند كه هيچگاه خسارتهاي احتمالي آن بيش از آنچه كه تاكنون بوده نخواهد شد.
*مقاله برگزیده مسابقه مقاله نویسی بر اساس فراخوان شهرداری کازرون به مناسبت روز شورا - بهار 1385