چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی
صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بر رود بالا همی با اصل خود یکتاستی
در نیابد این سخن را هیچ فهم ظاهری
گر ابونصر هستی و گر بوعلی سیناستی
اما از آن جا که در نظام هستی و مشیّت الهی، نعمت ها براساس
لیاقت و شایستگی ها اعطا می شود، خداوند بهشت را بی جهت به انسان نمی دهد، بلکه
برای ورود به آن، شرایطی قائل است. قرآن کریم که به توصیف بهشت و نعمت های بی نظیر
آن می پردازد و اهل آن را در سرور و بهجت ابدی می داند، شرط ورود به آن را نیز در
آیه ای کوتاه، یعنی آیه ی 40 از سوره ی نازعات بیان می کنذ و می فرماید:
«و اَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهی النَّفسَ عَنِ
الهَوی فَاِنَّ الجَنَّهَ هِیَ الماوی؛ اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس
را از هوی و هوس بازداشت، جایگاه او بهشت خواهد بود.»
چنان چه مشاهده می شود، در این آیه، خداوند دو چیز را شرط
ورود به بهشت می داند.
اول: ترس از عظمت خدا و دوم: مخالفت با هواهای نفسانی.
در این که منظور از «مَقامَ رَبِّهِ» در آیه ی فوق چیست،
مفسران نظرات مختلفی بیان کرده اند که همگی قابل جمع می باشند اما شاید از همه
بهتر، نظری است که می گوید: منظور از «مَقامَ رَبِّه» علم خداوند و مقام مراقبت او،
نسبت به همه ی انسان هاست. و حدیثی از امام صادق (ع) می تواند مؤید این معنا باشد،
آن جا که می فرماید: «مَن عَلِمَ اَنَّ ا... یَراهُ وَ یَسمَعُ ما یَقُولُ وَ
یَعلَمُ ما یَعمَلهُ مِن خَیرٍ اَو شَرٍّ فَیَحجُزُهُ ذلِکَ عَنِ القَبیحِ مِنَ
الاَعمالِ فَذلِکَ الَّذی خافَ مقامَ رَبِّهِ وَ نَهیَ النَّفسِ عَنِ الهَوی؛ کسی
که می داند، خدا او رامی بیند و آن چه را می گوید، می شنود و از آن چه از خیر و شر
انجام می دهد آگاه است و این توجه، او را از اعمال زشت بازمی دارد، او کسی است که
از مقام پروردگارش خائف است و خود را از هوای نفس بازداشته.» (نورالثقلین، ج5،
ص195)
دومین شرط رفتن به بهشت در آیه ی مورد بحث، مخالفت با
«هواهای نفسانی» است. بی تردید همان گونه که بشر دارای عقل می باشد و همه ی کمالات
از پیروی کردن عقل برایش حاصل می شود، نیروی دیگری در وجود انسان است که با
دستورات عقل مخالفت می کند و بشر را به گمراهی می کشاند که از آن نیرو، تعبیر به
هوی و هوس می شود و تمام فسادهایی که از بشر صورت می گیرد، به خاطر پیروی از این
نیروی شیطانی است. پیروی از هوی و هوس است که انسان را به سمت لذت های کاذب، مواد
مخدر، فیلم های مبتذل، مناظر شهوت انگیز، زندگی اشرافی، شرکت در مجالس لهو و لعب،
نوشیدن مشروبات الکلی، رقص و پایکوبی، دنیاپرستی، ظلم و جنایت، قتل و آدم کشی و...
می کشاند.
خواهش های نفس اماره و هوا و هوس به ظاهر لذت بخش است اما
عاقبتی زیان بخش و خطرناک دارد. همچون ماری خوش خط و خال است که در باطنش زهر مهلک
و کشنده نهفته است. اگر شخصی دنبال نفس اماره و هوا و هوس برود، در جاده ای قدم
گذاشته که بسیار خطرناک می باشد. جاده ای که در طول آن دره های هولناکی وجود دارد
و در گردنه های آن، راهزن های شروری در کمین نشسته اند و منتهای این جاده، آتش خشم
الهی و دوزخ خداوند قهّار است. لذا در آثار دینی، هواهای نفسانی را حجابی بزرگ بین
انسان و خداوند دانسته شده و امام صادق (ع) می فرماید: «لا حجابَ اَظلَمُ و
اَوحَشُ بَینَ ا... وَ بَینَ العَبدِ مِنَ النَّفسِ وَ الهَوی؛ هیچ حجابی تاریک تر
و وحشتناک تر از هوای نفس، بین خدا و انسان نیست.» (مصباح الشریعه، ص442)
منبع : هفته نامه شهر سبز