بازار معين
اين بازار كه در امتداد بازار نو قرار دارد تا ميدان شهدا كه به نام ميدان خيرات ( سرخيرات قديم ) معروف بود، ادامه داشته است.اگر چه قسمت انتهاي جنوبي آن اكنون به فضاي ميدان بزرگ شهداي فعلي الحاق و تغيير يافته است.اين بازار كه قبل ازانقلاب به بازار معين ( معين التُجار ) معروف بود يكي ازبازارهاي بزرگ و پر رونق و شلوغ شهر بود كه البته نام فعلي آن، بازار امام خميني (ره) است.چون تا قبل از دههي 1350، شهرباني شهر ( نيروي انتظامي فعلي ) در وسط اين بازار قرار داشت به بازار شهرباني هم مشهور بود.در جوار شهرباني، زندان شهر هم قرار داشت كه در اواخر دههي چهل، شهرباني و زندان به محل فعلي انتقال يافت.آقاي حاج حيدررمضاني فرزند مرحوم كربلايي لطف اله رمضاني ( كه مغازهي ملكي دوزي و كفش فروشي داشت) و از دوران كودكي در دكان پدرش حضور داشته است تعريف ميكند: براي آب و جارو زدن جلو مغازه از درون شهرباني بازار به وسيله آفتابه آب ميآوردم.برخي روزها فردي را كه به جرم دزدي دستگير كرده بودند سرش را تراشيده و بر سينه و كمرش كاغذي الصاق مينمودند و روي آن جملهي « دزد شهر را بشناسيد» مينوشتند و در بازار ميگردانيدند! محوطهي بزرگ شهرباني و زندان در حال حاضر به پاساژ و پاركينگ بزرگ برليان تبديل شده است.در كنار شهرباني، بزرگترين بانك و تنها بانك ملي شهر قرار داشت كه ساختمان متروكه و فرسوده و مخروبهي آن هنوز برپا است.آقاي رمضاني ازخاطرات ديگر دوران كودكي خود در اين بازار ميگويد: بازاريهاي باسواد،صبحها در مغازهي خود قرآن ميخواندند و برخي هم ابياتي به صورت چوشي ( چاوشي ) زمزمه ميكردند ( هر كس كه به سر زد گل بُستان محمد(ص) ـ دست طلب انداخت به دامان محمد (ص) و...).برخي افراد همچون مرحوم حاج شيخ ضياء بحراني ( كه مغازه َملكي دوزي داشت و تا آخر عمر نماز جماعتش ترك نشد) و مرحوم شيخ حاج بابا بحراني ( كه مغازه عطاري داشت ) و نيز مشهديمحمد هاشم ملايمت( كه مغازه خرازي داشتند و محل رفت و آمد انقلابيون مذهبي بود) ظهرها در وسط بازار اذان سر ميدادند كه فضاي معنوي ايجاد ميشد.
درِ مغازهها و حتي ناوداني بام آنها، چوب بود.هر در از پنج قطعه تخته به ابعاد ( 50 × 200 ) سانتيمتر تشكيل شده بود.آقاي رمضاني ميگويد: بخش زيادي ازمعاملات كاسبان بازار با عشاير و روستائيان به صورت پاياپاي و سَلف صورت ميگرفت كه چون رضايت و صداقت طرفين معامله در آنها تأمين ميشد نزول بركات مضاعف از طرف خداوند منان شامل حال آنها ميگرديد.بازاريان همراه گشايش درِ مغازهي خود،با ذكر سلام و صلوات بر محمد(ص) و خاندان طاهرينش و لعن و نفرين بر دشمنان و غاصبين آنها، انجام معاملات را شروع مينمودند.
از اقدامات جالب اين بازار همچون بازار بالايي، برپايي مراسم روضه خواني حضرت ابا عبداله الحسين (ع) در مقابل شهرباني آن روز بود كه از واعظين معروف و بنام آن زمان كشور هم براي ايراد خطابه و منبر دعوت به عمل ميآمد، وسايل پذيرايي اين مراسم ( چاي، قليان و شربت و ...) در منزل برادران صميمي كه جنب شهرباني بود آماده و تدارك ديده ميشد، بازاري آن زمان اهل اسراف نبود. و اگرتكه ناني هم افتاده بر روي زمين مشاهده مينمود فوراً آن را بر ميداشت و ميبوسيد و كنار ميگذاشت تا لگد مال نشود! ازديگر كارهاي جالب و پر خاطره اين قسمت بازار برپايي جشن بزرگ نيمه شعبان ( سالروز ميلاد قطب عالم امكان، حضرت مهدي عج) بود كه كسبه با تعاون و همكاري، بازار را با پارچههاي رنگي،شاخههاي درخت مُورد و لامپهاي ملون و پخش شربت و شيريني و مواد غذايي و خواندن چاوشي و ذكر صلوات تا چندين روز ازمردم شهر و روستاهاي اطراف پذيرايي ميكردند، كه اگر چه اين مراسم هنوز هم انجام ميگيرد اما در مقايسه با امكانات آن موقع و وضعيت درآمدي آنها، متأسفانه امروز كم رنگتر برگزار ميشود! يكي از مغازههايي كه در اين جشن ابتكارات جالبي انجام ميداد مرحوم حاج ماشاءاله بزمي بود كه ايشان علاوه بر داشتن مغازه قنادي،در همان مكان، انواع تلفن و پنكه را نيز تعمير ميكردند! لذا به علت فني بودن، در تزئينات جشن كارهاي جديدي ارايه ميكرد.از ديگر مغازههاي فني و الكتريكي و الكترونيكي در اين بازار،مغازه ي محمود اميني و حاج علي آقا كريمي بود كه در آن مكان، علاوه بر فروش صفحههاي گرامافون و دستگاههاي صوتي و قطعات آنها، كارهاي تعميرات انواع راديو و راديوگرام و آمپلي فاير توسط علي آقا كريمي صورت ميگرفت. يكي از ابتكارات آقاي كريمي ساخت فرستندهي كم قدرت (MW) بود كه به وسيلهي آن مراسم روضههاي درون بازار پخش ميكرد.لذا مغازههايي كه داراي گيرندهي راديويي بودند با تنظيم موج راديو بر روي فركانس پخش شده، از مراسم روضهي بازار استفاده ميكردند. لازم به ذكر است برخي مشاغل درون اين بازار مانند نقاط ديگر در طول زمان به تدريج تغيير يافته است كه اين تغيير شكل يا توسط مالكين اوليه و يا فرزندان آنها و يا با فروش ملك، خود به خود كاربري آن عوض ميشده است.در برخي دكاكين دو يا چند نفر به طور شراكت با هم امرار معاش ميكردند.مغازههاي زيادي در اين بازار وجود داشت كه بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر آنها را معرفي ميكنيم: كارگاه مسگري حاج شكراله صنعتي ـ كارگاه روي فروشي حاج فرج صنعتي ـ كارگاه مسگري حاج حبيب صنعتي كه سپس به كارگاه در و پنجره فلزي سازي تبديل شد ـ مغازه روي فروشي حاج اسداله اسداللهي ـ كارگاه مسگري مشهدي ماشاءاله رضوي فرد و محمد ابراهيم زروان و حاج غلامحسين محمدپور ـ مغازه نعل بندي فتح اله داودي و محمد ابراهيم داودي، بيشتر مغازههاي اين بازار كارگاه ملكي دوزي بود چرا كه اين كالاي توليدي كازرون، به نقاط مختلف كشور و شايد به خارج از كشور صادر ميشد. متأسفانه از اين همه كارگاه و مغازه ملكي دوزي و گيوه دوزي و شيوه كشي فقط يك مورد كوچك آن باقي است. مغازههاي مَلكي دوزي حاج عباس نصرپور ـ حاج محمد صادق ايماني كه مغازهي ايشان به بازار ديگري و با شغل جديدي انتقال يافت و به مغازه بزازي مرحوم حاج عبدالنبي صفايي تبديل شد ـ ملكي دوزي حاج مهدي رفان و حاج علي كدخدايي و حاج علي ايماني كه بعدها حاج مهدي رفان و حاج علي ايماني، مغازه خود را مشتركاً به بزازي تبديل نمودند..مرحوم حاج مهدي رفان از معتمدين و متدينين مورد وثوق بازار بودند كه نماينده برخي مراجع عظام تقليد در گرفتن وجوهات شرعي هم بودند. مرحوم رفان در برخي مساجد شهر جلسات مذهبي تشكيل ميدادند ـ مغازه حاج جواد داودي و حاج ابراهيم بهمني ـ ملكي دوزي حاج خداخواست سربخش و زروان كه اينها بعدها تغيير شغل دادند ـ ملكي دوزي نوراله فرهادي ـ ملكي دوزي استاد مهدي توانگرـ ملكي دوزي كربلايي حسن عيالي و مشهدي حبيب و كربلايي حيدر ضرغامي ـ كفاشي كربلايي حيدر كفاش ـ ملكي دوزي محمد صادق لشكري و اصغر مؤمن ـ ملكي دوزي مشهدي محمد رضا درفش ـ ملكي دوزي مشهدي شعبان خداپرست ـ كفش فروشي حاج عوض معصومي كه بعدها به مغازه وسايل خانگي يداله و صدراله معصومي تغيير يافت ـ ملكي دوزي مشهدي رضا مولايي ـ ملكي دوزي و كفش فروشي حاج محمد رضا اديبيان ـ ملكي دوزي حاج محمد تقي جمشيدي ـ كفش فروشي حاج علي آقا پناهي و خرازي ماشاءاله بادآهنگ ـ ملكي دوزي حاج محمد حسن حسن فرد ـ ملكي دوزي و كفش فروشي كربلايي لطف اله رمضاني ـ ملكي دوزي مشهدي صدراله پايان ـ ملكي دوزي كربلايي ماشاءاله خسروپور ـ ملكي دوزي و گيوه دوزي مشهدي حسين جساس ـ ملكي دوزي كربلايي اسماعيل قاسمي ــ مغازه بزازي سيد محمد رضا نبوي زاده ـ پارچه فروشي سيد محمد تقي سلامي ـ بزازي حاج مهدي نكوخلق ـ پارچه فروشي حاج حبيب اله يداللهي ـ پارچه فروشي ماشاءاله تركمن ( راسخ ) ـ پارچه فروشي حاج آقا دايي مصلايي ـ بزازي حاج خليل و اسماعيل گلابي ـ پارچه فروشي جواد ( محمد ) تقي نژاد ـ پارچه فروشي سيد عابد( سيد محمد تقي ) حسيني ـ مغازه حاج كريم و حاج اكبر گلزار ـ بزازي حاج محمود مسعودي ـ بزازي آقا باشي و سپس فرزندش شهريار نادري ـ پارچه فروشي سيد حبيب اله كشفي ـ مغازه لباس محلي ماشا ءاله لكي ـ مغاز قالي فروشي ( قاليهاي دست بافت ) مشهدي نصراله پايان ـ فرش و قالي فروشي حاج محمد بادآهنگ ( قبل از آن ملكي دوزي بود ) ـ فرش فروشي محمد حسن فرهمند ـ قالي فروشي عبدالصاحب رياضي ـ خوارو بار فروشي حسين عيسوي ـ بقالي غلامحسين مُجري ـ بقالي و ميوه فروشي رحيم تفكري ـ خواروبار فروشي حاج خليل و حاج محمدرضا يداللهي ـ خرما فروشي حاج رستم ياقوتي ـ بقالي و خشكبار مشهدي حسين رزمي ـ بقالي مشهدي حبيب آذرنيوش ـ خشكبار فروشي كربلايي صدراله بهاري ـ خياطيهاي حاج يداله قنبريان و مرادي و خاتمي ـ خياطي علياكبر غلامي ـ خياطي كربلايي مهدي بازايي ـ مغازه خرازي مشهدي نصراله جمالي ـ خرازي حاج ابراهيم توكلي ـ خرازي و سمساري مشهدي عوض برفي و خرازي مشهدي عوض جمالي ـ خرازي رضا مختاري ـ خرازي حاج ناصرمختاري ـ خرازي سيد احمد نيكبخت و سيد مهدي خديو ـ خرازي مشهدي حسين صمصام كه قبل از آن ملكي دوزي بود ـ خرازي محمد حسين وعبدالحسين نكوخلق ـ خرازي محمد حسين صديق ـ خرازي كربلايي عنايت رنجبر ( مشهدي حسين مختاري ) ـ قصابي حاج قاسم قاسمي ـ نانوايي مشهدي قنبرمختاري و مشهدي لطف اله مختاري ـ كبابي مشهدي ماشاءاله نوراحمدي ـ قند و چايي فروشي حاج لطف اله مؤذني ـ كارگاه و كارخانه قند سازي حاج غلامحسين سنگي و مشهدي علي سروري كه در اين كارخانه شكر خريداري شده و وارداتي به كشور را در آب حل كرده و با حرارت تغليظ مينمودند و در قالبهاي قنديل مانند ميريختند و پس از سرد و خشك شدن در سينيهاي بزرگ مسي (مجمعه) ميچيدند و بعد به عمدهفروشهاي داخل و خارج از شهر كازرون عرضه ميكردند ـ مغازه چاي و قند فروشي و بند فروشي حاج علي باستان ـ قند و چاي فروشي و ريسمان فروشي حاج حيدراقبالي ـ گبه و بند فروشي محمد حسين توكلي ـ ريسمان فروشي ميرزا محمد تقي محكم ـ لحاف دوزي ( ندافي ) مشهدي عبداله خسروي و مشهدي محمد خسرويان ـ عطاري كربلايي حاج علي جمشيدي ـ داروخانه جمشيدي( عبدالنبي و عبدالرضا جمشيدي فرزندان حاج علي) ـ داروخانه اسماعيل معطري ـ عطاري حاج محمد تقي جساس ـ عطاري قنبرزاده ـ عطاري شيخ ماشاءاله بحراني ـ عطاري محمد باقر صابري ـ صحافي و چمدان فروشي ميرزا حسن خرسند ـ طلا فروشي علي بابا بازايي
شعبه بانكي هم به نام بانك اصناف ( ايرانشهر ) در اين بازار وجود داشت كه بعدها تعطيل گرديد.
خیلی زحمت کشیده اید ولی کامل نیست. پدر مرحوم من 50 سال مغازه قنادی در بازارمعین داشت که ذکر نکرده اید.لطفا" اطلاعاتتان را کاملتر در اختیار عموم قرار دهید با تشکر