كازرونيها اين خانواده را به نام «حكيم ها»، «حكما» و «حكمت ها» ميشناختهاند و با همين ويژگي از آنها ياد مي كرده و مي كنند، چرا كه در اين خطهي كشور هر كه مشكل و بيماري چشمي عارضش ميشد شهر كازرون و اين خانواده را نشانش ميدادند.
از بنادر كوچك و بزرگ بوشهر تا مناطق برازجان و دشتستان و بخش هاي كازرون و ممسني و فراشبند و حتي چابهار و ميناب و ... براي درمان بيماري چشم به اين جا مراجعه ميكردند.
پراكندگي اعضاي اين خاندان در نقاط و بلاد مختلف، آوازهي طبابت آنها را تا خوزستان و بنادرنشينان آن طرف خليج فارس هم رسانده بود. جاذبههايي كه باعث گرديد مردم آن ديار، شهر كازرون و خاندان حكما را براي درمان و معالجه انتخاب كنند. شايد اين موارد بوده باشد:
الف- مهارت كم نظير در طبابت و درمان عوارض چشم و البته بيماريهاي ديگر.
ب- ارائهي خدمات مطلوب درماني و رسيدگي لازم و كافي به بيماران
ج- توجه به جنبههاي معنوي در درمان به جهت اعتقادات قوي مذهبي، زيرا بعضاً چشم پزشكان اين خاندان علاوه بر آموزهها و مهارتهاي درماني، علوم اسلامي و فقهي را هم آموخته و مدارجي طي كرده بودند و برخي از آنها در كسوت معمول و مرسوم علماي اسلامي ميزيستند .
د- نگاه غيرمادي به امر درمان و پزشكي، زيرا با دريافت حداقل هزينهي درماني از بيماران، به افراد بيبضاعت و كم بضاعت هم علاوه بر خدمات رايگان، كمكهاي مالي نيز اهدا ميكردند.
از آن جا كه طبيبان خاندان حكما، طبابت را امري مقدس مي پنداشتند آن رابراي خود موهبتي الهي دانسته و به عنوان شغل و كسب درآمد از آن براي تكاثر ثروت و مكنت استفاده نكرده و لذا در كنار امر پزشكي ، كار كشت و زرع هم انجام مي دادند و از قِِـبَل درآمد آن هزينههائي مصروف مداواي افراد بي بضاعت (اعم از سادات، مشايخ، ارامل، ايتام، عجزه، مساكين ) ميشد.
جاذبه هاي اقتصادي و توليدي صنعتي و فني و فرهنگي و حسن برخورد مردم و آب و هوا و طبيعت زيباي شهر كازرون نيز از مواردي است كه توجه مردم دور و نزديك را براي معالجه به اين جا جلب ميكرد.
متقدمين و مُعمرين شهر و شهرستان و منطقه از ويژگيهاي فوق الاشاره خاطراتي در اذهان خود دارند .
علي الظاهر حرفه پزشكي و مهارت در معالجه عوارض چشم در خانوادهي «حكما» اصالت داشته و عقبهي آن به چندصد سال گذشته مي رسد قرائن و شواهد حكايت دارد كه سرسلسلهي شناخته شده اين خانواده، «حكيم محمدقاسم فرشته هندوشاهي» معروف به «فرشته» بوده است.
كتاب «تاريخ ادبيات ايران جلد پنجم، تأليف ذبيح الله صفا» از چنين شخصيتي نام برده است و روايت كرده كه فرشته به سال (960 هجري قمري) در شهر استرآباد (گرگان فعلي) متولد شده و در اوان جواني به همراه پدرش رهسپار هند مي گردد و به دربار هند راه مي يابد از طرف سلطان ابراهيم ثاني مامور تاليف كتابي تاريخي دربارهي سلاطين هند (بنام تاريخ فرشته) گرديد. يك اثر پزشكي نيز به نام «دستور الاطبا» دارد.
تاريخ مرگ فرشته معلوم نيست اما از گذشتگان اين خاندان نقل شده كه مرحوم فرشته هندوشاهي پس از مراجعت به ايران، هنگام عبور از شهر كازرون، بنا به تقاضاي حاكم وقت در اين شهر اقامت ميگزيند و به طبابت و معالجه و مداواي مردم مي پردازد. فرزندانش نسل اندر نسل تا سال 1371(هـ ش) در كازرون به طبابت مشغول بودند.
از حاج حكيم محمدعلي شيخ الحكما (متوفي 1349 هـ ق) دست نوشتهاي به جا مانده كه پدر و اجداد خود را تا شش نسل معرفي كرده است لذا ترسيم سلسلهي اين خاندان و انشعابات مربوطه با ذكر محل زندگي و طبابت برخي از آنها به شرح زير است:
برخي از حكماي اين خاندان از ذوق ادبي نيز برخوردار بودند و اشعاري در مضامين گوناگون خاصه در مدح ائمه اطهار سرودهاند.
* حكيم محمدعلي شيخ الحكما (معروف به حاج حكيم ):
فرزند حكيم محمدباقر، در كودكي پدرش را كه جوان 25سالهاي بوده است در بين راه شيراز كازرون از دست مي دهد و سرپرستي او را عمويش (حكيم علي محمد، طبيب مشهور بوشهر) به عهده مي گيرد لذا در بوشهر تا مدت ها به همراه عموزاده ها به تحصيل علوم ديني و نيز علوم طبي (كه تخصص خانوادگي آنها بود) مي پردازد
او به زبان انگليسي هم آشنايي داشت و بالاخره به امر طبابت مشغول مي گردد. هوش و استعداد ويژه باعث اشتهار ايشان مي شود. مشاراليه به كازرون مراجعت كرده و با دختر حكيم ماندني ازدواج مي كند كه ثمره ي آن شش فرزند ذكور است كه توصيف آن ها درسطور بعد خواهد بود.
حكيم محمدعلي به كربلا و نجف اشرف نيز عزيمت كرده و در آن جا نيز به طبابت مشغول مي گردد اما پس از فوت حكيم ماندني (طبيب حاذق آن زمان) مجدداً به كازرون بازگشته و تا آخر عمر (سال 1349هـ ق ) در اين شهر اقامت ميگزيند.
مرحوم اسداله واله شاعر مشهور در رساي حاج حكيم اشعاري مي سرايند كه چند بيت آن بدين شرح است:
رفـت سرخوش به جنان رو به سوي رب رحيم
فخر آل حـكـمـا ثـانـي لـقـمـان حـكيم
ديد با ديـده اشـفـاق بـه هـنـگـام عـلاج
به غنـي و به فقير و به غريـب و بـه يـتيم
كرد درمان هـمـه درد، مــگــر درد اجـل
گشـت تسلـيـم اجـل هـمـچو اطباي قديم
همان گونه كه در سطور قبل آمد مرحوم حاج حكيم محمدعلي داراي شش فرزند ذكور بودند كه همگي در دهههاي گذشته و تقريباً تا اواخر حياتشان به طبابت چشم و ارائه خدمات درماني ديگر به مردم شهرستان و منطقه دشتي و بوشهر و نقاط ديگر مشغول بودند.
ازآن جا كه ظهور قانون ثبت احوال و مشخصات فردي (سجلي كردن) متعلق به اوايل قرن حاضر است لذا فرزندان آن مرحوم براي گرفتن سجل همچون سايرين، شهرتهاي جداگانهاي براي خود برگزيدند:
حكماي متاخر (فرزندان حاج حكيم) همانند متقدمين شان، علوم كلام و فقه را در حوزه هاي علميه و دروس طب را نزد پدران و عموها و برادران خود مي آموختند اگرچه گذشته هاي دور در برخي مدارس علميه، علوم طب هم در برنامه كاري خود داشتند.
از ويژگي هاي اين طبيبان، داشتن تبحر و تخصص در مداواي امراض چشم بود لذا مردم منطقه و همشهريان كازروني، آن ها را با همين تـخصص يعني «چشم پزشك» مي شناخته اند. و از آن ها ياد مي كنند. مشارُاليهها علاوه بر درمان و معالجه چشم بنا به ضرورت از درمان ساير بيماريهاي مبتلابه، غافل نبودند.
انواع بيماري هاي مربوط به چشم هم چون: آنتروپيون (مايل شدن كنارهي آزاد پلك به سمت كرهي چشم كه به آن موخوردگي مي گفتند و در مناطق گرمسيري بسيار شايع بود)، عوارض دستگاه اشكي (ميل زدن مجراي اشك)، عوارض ملتحمه (ورم ملتحمه، عفونت و پرخوني ملتحمه، زخم ناشي از گرد و خاك و دود و اشياء نوك تيز مانند تراشههاي چوب و آهن و...، تراخم، خال روي ملتحمه، حساسيت هاي فصلي، ناخنك و...)، ورم و زخمهاي قرنيه، آب مرواريد (كاتاراكت)، گلوكوم (آب سبز) و... از جمله مواردي بود كه مبتلايان آن، به حكيمان و طبيبان اين خاندان مراجعه كرده و مداوا مي شدند.
البته درجه علمي و توانايي همه آن ها يكسان نبود لذا برخي تبحر بيشتري داشته و عمل جراحي چشم هم انجام مي دادند و برخي فقط با دارو، عمل مداوا را انجام مي دادند.
در مقاطعي از زمان برخي از آن ها چندنفري در كنار هم و در يك مطب طبابت مي كردند و گاهي به طور انفرادي در شهر و محله و منطقهي خاصي طبابت ميكردهاند.
نكتهي درخور توجه اين كه داروهاي مورد نياز براي درمان چشم را با استفاده از دستورات و فرمولهاي كتب طبي قديم (ايراني، يوناني و هندي) و تجربيات شخصي خود ميساختند بدين گونه كه از مغازه هاي عطاري و يا از طبيعت غني اطراف شهرستان، مواد اوليهي لازم را تهيه و سپس با تركيب و ممزوج كردن آن مواد در ظروف خاص (شيشه اي، چيني، سراميكي به نام بوته، طشت، هاون و قرع و انبيق و...) مواد دارويي مورد نظر را مي ساختند. مواد اوليهي داروها، ريشهي آلي (گياهي يا حيواني) و يا معدني داشت.
معرفي فرزندان مرحوم حاج حكيم ( حكيم حاج محمدعلي شيخ الحكما)
1- حكيم محمدباقرفرشته حكمت
فرزند ارشد مرحوم حاج حكيم، كه به سال 1264هـ ش در كازرون متولد شد. ايشان به جهت داشتن نبوغ خاص، وارث بيشترين سوابق علمي و طبي و ادبي خانواده حكما بود. اين حكيم پس از فراگيري زبان عربي و علوم ديني با مطالعه كتب اطباي قديم و در محضر پدرشان به فراگيري علوم پزشكي پرداخت. تقوي و مردم داري و غم خواري و مهرباني از ويژگي خاص اين مرحوم بود كه همين باعث مي شد اهالي محل و همشهريان حتي براي مشكلات شخصي و خانوادگي و محلي خود به ايشان مراجعه كنند.
طبابت ايشان در خصوص بيماري ها و جراحي هاي چشم با امكانات ساده ي آن زمان، خارق العاده مينمود!
اين حكيم علاوه بر تشخيص و معالجه ي اكثر بيماري هاي چشمي، با همان ابزار و وسايل ساده، بيماري آب مرواريد (كاتاراكت) را با عمل جراحي درمان مي كرد و عدسي زايل شدهي چشم را از كرهي چشم خارج ميكرد!
نيز بيماري آب سبزچشم ( گلوكوم ) را با استفاده ازداروهاي قديمي مهار مي كرد به گونه اي كه كوري ناشي از اين بيماري تا سال هاي متمادي و گاهاً تا آخر عمر به تعويق مي افتاد!!
متاسفانه مرحوم محمدباقر در سن 60سالگي بر اثر بيماري ويروس تبخال چشمي نابينا گرديد.
قابل ذكراست كه اين بيماري در زمان حاضر،با همه ي پيشرفت پزشكي، هنوز بيشترين عامل كدركنندهي قرنيهي چشم و زايل كننده بينايي محسوب مي شود!
از بين رفتن بينايي باعث نگرديد تا حكيم محمدباقر از كارهاي ادبي و علمي كناره گيري كند لذا منزل و سكوي بزرگ مجاور آن هميشه محفل تجمع و مراجعه طبقات مختلف مردم بود و درحين نابينايي با شنيدن اظهارات بيمار و نشانه هاي بيان شده، نوع كسالت و مداواي آن را تشخيص مي داد. اين حكيم ذوق ادبي خوبي هم داشت و اشعاري در مضامين توحيد و نعمات الهي و تشريح بدن و علائم بيماري ها و علاج آن ها مي سرود كه برخي ازآن ها به يادگارمانده است.
قابل ذكراست بيماران متعددي كه از اطراف و اكناف و نقاط دور به مطب ايشان مراجعه مي كردند در منازلي كه در نزديكي مطب براي همين منظور سفارش و تدارك ديده شده بود اسكان مي يافتند تا در مدت مداوا و تا بهبودي زخم هاي ناشي از عمل جراحي تحت مراقبت هاي باليني قرارگيرند. نيز مالك و ساكنين اين منازل در خصوص رعايت نكات بهداشتي و تهيه ي غذاي ويژه بيمار كاملاً توجيه شده بودند.
اين حكيم به سال 1347 ه ش در سن 83 سالگي دارفاني را بدرود گفت.
قابل ذكر اين كه طلبهي شهيد حميدرضا فرشته حكمت نوهي پسري ايشان محسوب ميشود و نيز استاد علي جلالي هنرمند پيشكسوت خطاط شهر كازرون نوه دختري اين مرحوم است.)
2- مرحوم حكيم فضل اله حكيم
در كازرون و درجوار برادر بزرگترشان مرحوم محمدباقر و مدتي نيز در مطب مجاور منزلشان به امر طبابت مشغول بودند. ايشان به سال 1338هـ ش به رحمت ايزدي مي پيوندند.
استاد عبدالرسول حكيم (نگارگر و نقاش و هنرمند مشهور شهرمان) از فرزندان مرحوم حكيم فضل الله هستند.
3- مرحوم حكيم حاج حبيب اله فرشته
( متولد 1276) اين حكيم مدت كوتاهي در منطقهي جره و بالاده طبابت مي كردند. از ذوق ادبي سرشاري نيزبرخورداربود و اشعار زيادي ميسرود كه متاسفانه جمع آوري و ثبت نشده است.
حافظه ي قوي داشت به گونه اي كه اكثر ادعيهي طولاني مفاتيح و برخي سوره هاي قرآني را از حفظ داشت.
محمدعلي (فيثا) فرشته حكمت (نويسنده و رمان نويس مشهور) صاحب كتابهاي (مويه، زال و گرازها و...) فرزند ارشد اين حكيم است .
فرشاد فرشته حكمت (مستندساز بنام كشور) نيز نوه ي پسري ايشان است. مرحوم فرشته بسال 1351دار فاني را وداع گفتند.
4- حكيم نعمت اله روانستان
(متوفاي 1351) از ديگر برادران اين خاندان و چهارمين فرزند حاج حكيم است كه او نيز طبابت چشم مي كرد البته اين مرحوم بيشتر در منطقه برازجان و دشتستان كار طبابت را انجام مي داد.
5- حكيم حاج نصراله شيخ الحكمايي
(متولد 1299 ه ش) كه دو سال پيش در سن 90 سالگي بدرود حيات گفتند. مرحوم حكيم نصرالله دوران سربازي را درشيراز و در كنار دكتر مشيري و دكتر غياثي به منظور آشنايي با طب جديد، سپري ميكند پس از مراجعت به كازرون مدت كوتاهي در بهداري آنجا به كار مشغول ميشود اما كار در بهداري را نميپسندد و آنجا را ترك كرده و سالهاي طولاني در ميدان ابافتح (مكاني كه اكنون به حسينيه تبديل شده است) به كار طبابت مشغول گرديدند و بيماران را به ويژه بيماري هاي چشمي را مداوا مي كردند.
طاهر (عباس) شيخ الحكمائي (مجسمه ساز بنام كشور و استاد دانشگاه هنر تهران) و نيز عمادالدين شيخ الحكمايي (نويسنده و كارشناس و محقق سازمان ميراث فرهنگي و موسس انتشارات كازرونيه و صاحب چند كتاب) از فرزندان مرحوم حكيم نصرالله هستند.
قابل ذكر است كه مزار حكماي توصيف شدهي فوق و نيز مزار پدر آنها (حكيم محمدعلي) در قطعهي خانوادگي واقع در جنوب شبستان سيد محمد نوربخش مي باشد.
6- حكيم عنايت اله شيخ الحكمايي
كوچكترين فرزند مرحوم حاج حكيم (حكيم محمد علي) بود. جواني اين مرحوم مصادف با علوم جديده بود لذا در مدتي كوتاه تا كلاس ششم ابتدايي (بالاترين مقطع تحصيلي موجود در شهر) را طي كرد، از استعداد سرشاري برخوردار بود در كناربرادر بزرگش (حكيم محمدباقر) به كار طبابت چشم پرداخت با اين سن كم و تجربهي كوتاه جراحي هاي موفقي انجام ميداد اما انگار كه دست تقدير، دفتر عمرش را كوتاه ترسيم كرده باشد لذا در دومين سفري كه به مشهد مقدس رفت در همان جا مريض شده و بر اثر بيماري و در سن 25 سالگي و بدون داشتن زن و فرزند، دارفاني را وداع مي كند و جسدش در همان جا دفن مي گردد.
حكيم عبد الرحيم فرشته حكمت
آخرين طبيب از سلسله خاندان حكما كه تا اندازه زيادي به روش اجدادي و آموزه هاي خانوادگي به امر طبابت پرداخت مرحوم حكيم عبد الرحيم فرشته حكمت فرزند مرحوم كربلايي حكيم محمدباقر بود.
اين مرحوم دورهي نظام وظيفهي خود را در بيمارستان ارتش شيراز گذراند لذا علاوه بر آموزه هاي قديم پزشكي، با روش هاي جديد نيز تا اندازه ي زيادي آشنا شد هوش و استعداد و علاقه و پشتكار همراه با آموزه هاي قديم خانوادگي و آموزه هاي دوران سربازي در بهداري ارتش به علاوه تجربه، ايشان را به طبيبي حاذق تبديل كرده بود.
در آغاز كار چندسالي در منطقه خشت طبابت مي كرد سپس به كازرون مراجعت و در مطب پدرشان (كه ساختماني با قدمت صدساله و داراي معماري سنتي بود) واقع در كوچهي حكمت (شمال شرق ميدان آهنگران يا انقلاب) كار طبابت را ادامه داد.
اگرچه تشخيص و مداواي عوارض چشم جزو برنامهي اصلي و اهتمام ايشان بود با اين حال مطب آن مرحوم به مثابه درمانگاهي شبانه روزي به نيازمندان و شهروندان كازروني و اطراف دور و نزديك خدمات درماني ارائه مي داد.
طي چند دهه (از سال 1325 الي 1370) مرحوم حكيم عبدالرحيم در شرايطي چنين خدمات درماني ارائه ميكرد كه شهر كازرون و بالطبع اكثر مناطق اطراف، از حداقل امكانات درماني برخوردار بودند و آن هم فراگير نبود.
لذا باب خانه و مطب همجوار آن به طور دايم بر روي مردم گشوده بود نگارنده خود شاهد بودم كه در اكثر شبهاي طولاني و سرد و باراني زمستان و ميانهي روزهاي گرم و آتشين تابستان فرد يا افرادي مراجعه و دق الباب مي كردند و آن مرحوم با صرف نظر از خواب و استراحت، نياز درماني آن ها را برآورده مي كرد.
مرحوم حكيم عبدالرحيم در جراحي برخي عوارض چشم مانند آنتروپيون (موخوردگي)، ناخنك و ... تبحر خاصي داشت زخم هاي قرنيه (برق زدگي ناشي از جوشكاري، برخورد تراشه هاي آهن و سنگ و چوب و... ) كه در شهرستان ما تعداد متبلايان به آن زياد هستند را به طور ماهرانه اي درمان مي كرد .
براي تشخيص بيماري كاتاراكت و گلوكوم و زمان عمل جراحي و نيز مهار آن ها مشاوري دقيق و كارآمد بود اكثر بيماري هاي چشمي همچون عفونتهاي ملتحمه و حساسيتهاي فصلي و گرفتگي مجراي اشكي و... را تشخيص و درمان مي كرد.
تاقبل از سالهاي دههي پنجاه ، افراد زيادي از مناطق برازجان و بنادر بوشهر و بخش هاي شهرستان و... براي معالجهي چشم ( و بعضاً عمل جراحي ) به ايشان مراجعه مي كردند كه همچون پدرشان (مرحوم محمدباقر) بيماران مسافر خود را در منازلي نزديك مطب، اسكان مي داد. حُسن عمل و حُسن برخورد و هزينهي كم و بعد مسافت دلايلي بود كه باعث مي شد بيماران مناطق مذكور، كازرون و مطب ايشان را بر مراجعه به شيراز ترجيح دهند!!
مرحوم عبدالرحيم فرشته حكمت به علت كهولت و با اصرار خانواده در سال 1370 از طبابت دست كشيد اما علاقه و اطمينان و توقع همشهريان نسبت به ايشان باعث مي گرديد نتواند باب منزل خود را به روي مراجعين ببندد لذا به شيراز عزيمت كرد اما چند سالي طول نكشيد كه دار فاني را وداع گفت ( تيرماه 1378 ) جسد آن مرحوم به كازرون انتقال يافت و در سيد محمد نوربخش در قبرستان خانوادگي حُكما به خاك سپرده شد.
منبع: هفته نامه سلمان
خیلی عالی بود من که حسابی لذت بردم.به همشون افتخار میکنم.