اگر گردشگر و دانشجو و كنجكاوي بخواهد ويژگيها و مختصات فرهنگ شهر كازرون را
بفهمد بايد به كجا مراجعه كند؟ به طور حتم پاسخ مي دهيد به كتاب هاي متعددي كه در
خصوص فرهنگ كازرون (معماري بناها، آيينها و معاشرتها، رسوم و آداب مردم در مراسم
عيش و عزا و زيارت، باورها، ميزان قيود مذهبي، علايق و سلايق شخصي و خانوادگي، دل بستگيها،
زيبا شناسي، غذاها، ميهمان نوازي، شكل و محتواي ديني و ...) به زيور طبع آراسته
گرديده مراجعه كند تا همه چيز دستگيرش شود. و يا امروزه با جستجوي اينترنتي
اطلاعات مورد نياز را از شهري مثل كازرون جويا گردد! اما شنيدن كي بود مانند ديدن!
اگر محقق سمج ما بخواهد تحقيقاتش را ميداني كند و شخصاً عناصر فرهنگي كازرون را ببيند، چكار بايد بكند؟ اين بار
خواهيد گفت: مدتي زحمت اقامت در اين شهر را متحمل گردد تا در برخوردهاي رودررو با
شهروندان كازروني، فرهنگ آنها را بشناسد اما ظاهراً اين كار كمي دردسر دارد! وقت
گير هم هست، اما راه ديگري هم هست. شهرهاي تاريخي و باستاني مثل كازرون، نمادي در
درون و مركز شهر به نام بازار دارند كه بهترين ابزار شناخت فرهنگ مردم مي باشد.
قديمها(چند دهه قبل) اگر فردي وارد شهر كازرون و وارد بازارش مي شد، مي توانست
فرهنگ كازرون را بشناسد جالب اين كه يك طرف بازار كازرون در ناحيهي شرقي به مدخل
شهر منتهي مي گرديد. (بازار شاهحمزه به كوچه و بازارچهي مسجد سيد ابراهيم و از
آن جا به خروجي شهر وصل مي گرديد، وجود گاراژ و كاروانسرا در گذشته و در آن قسمت،
گوياي اين واقعيت است.)، طرف ديگر بازار ناحيه غربي و شمالي، از طريق ميدان خيرات
(شهداي فعلي) و بازار نو، به خروجي شهر متصل مي شد.
بنا و معماري بازار قديم كازرون به گونه اي است كه هر تازه واردي نگاهش به سقف
و بدنه و نماي آن بيافتد متوجه فرهنگ معماري شهر مي شود.
بازاريان قديم كازرون همگي لباسهاي سنتي مثل پيراهن بلند (قبا) و عمامه و الخُلُق
مي پوشيدند برخي از آنها مثل مرحوم حاج قاسم داوودي تا همين اواخر با لباس سنتي
ايراني (فارسي) در محل كار خود حاضر مي گرديد. شكل و رنگ و نوع لباس و طرز پوشش
مشتري هاي درون بازار به ويژه خانمها، همه گوياي نوع فرهنگ و پوشش شهروندان است.
قديمها در نقاط مختلف بازار صداي اذان شنيده مي شد. موذنهايي كه مقابل دكان
خود و رو به قبله بدون عار و ننگ دانستن، با صداي غرّا در وقت نماز ظهر، بانگ اذان
سر مي دادند. بازاري هاي ديگر از صداي موذن ناراحت نمي شدند بلكه خوشحال مي بودند
و آن را مايع بركت كسب و كار مي دانستند لذا بانگ اذان باعث مي گرديد تعداد زيادي
از بازاريها براي اقامهي نماز در اول وقت مهيا گردند. برخي هم با كشيدن پارچهاي
نازك مقابل مغازه، براي كسب فيض جماعت، راهي مسجد مي شدند. در حاشيه ي بازار طويل
و متنوع كازرون چندين مسجد بنا شده است يك طرف بازار بناي مسجد مدرسه را داريم طرف
ديگرش به مسجد نو (شهدا فعلي) و مسجد امام زاده شاهحمزه ختم مي گرديد و در طول آن
مساجد ديگري ( مسجد حاج تاج مسجد ابوالفتح) محل اجتماع متدينان بازاري بود.
بازار قديم در طول روز فعال بود اغلب نماز و استراحت نيمروزي خود را در محل
كسب و كار صرف مي كردند. شاگرد و پادوي و
يا فرزند مغازه دار مأمور آوردن غذا از منزل بود كه البته گاهي روزها در همان كار
غذا تدارك ديده مي شد.(به اصطلاح غذاي حاضري). لذا سر ظهر اگر درون بازار گذر مي
كري نوع و شكل و بوي غذاي كازروني را احساس مي كردي. ضمن اين كه غذا پزي هاي
متنوعي اعم از كباب پزي و آش پزي و پاچه پلو پزي و آشكارده اي در حاشيه بازار فعال
بودند.
جشن هاي مذهبي، ميلاد ائمه اطهار به ويژه جشن امام زمان (ع) علاوه بر اين كه
در مساجد برگزار مي گرديد شكل اصلي و رسمي آن در بازار تجلي داشت. چراغاني كردن
بازار، مزين كردن در و ديوار و سقف مغازه، شكوه خاصي به بازار مي داد. پخش نقل و
شيريني و شربت، همه مشتريها و مردم شهر و غريبهها را نويد مي داد كه روز ميلاد
امام معصوم است.
ايام محرم و صفر و ايام شهادت فاطمه زهرا (س) (ايام فاطميه)، بازار سياه پوش
مي گرديد. در دههي اول محرم بعد از ظهرها بازار نسبتاً تعطيل مي گرديد و همه در
مراسم عزاداري سالار شهيدان كربلا( حسين بن علي (ع)) شركت مي كردند. تقريباً در
طول دو ماه محرم و صفر و ايام فاطميه در مساجد همجوار بازار در بعد از ظهرها مراسم
روضه خواني برپا بود و بخشي از مراسم روضه خواني نيز درون خود بازار و در چهار سوقها
و سراها برگزار مي شد.
تعداد قابل توجهي از بازاريان قديم سواد حوزوي و قرآني و مذهبي داشتند. خواندن
كتاب مكاسب از كتب فقهي مربوط به معاملات، از آموزههاي مرسوم بازاريان بود. در
ايام ماه مبارك رمضان، برخي از بازاريها، ساعاتي از روز را به قرائت قرآن و ادعيه
مخصوص آن ماه صرف مي كردند. برخي از بازاريها به حدي اهل مسائل شرعي و فقهي بودند
و در اين زمينه آن قدر درس خوانده بودند كه ملبس به لباس عالم دين شده بودند.
مغازه برخي متدينان بازاري پاتوق روحانيون شهر بود شايد يكي از حلقه هاي وصل و
ارتباط بازاري با روحاني شهر براي رتق و فتق امورات و وجوهات شرعي همينها بودند.
به كار بردن كلمات در احوالپرسيهاي روزمره به هنگام گشودن در مغازههايشان در
صبح علي الطلوع و به هنگام بستن مغازه و ترك بازار و نيز در ايام اعياد و جشنها
و زيارتيها و عروسيها و مرگ و ميرها، كه بين بازاريها رد و بدل مي شد. به نوعي
فرهنگ مراودات مردم را به نمايش مي گذاشت.
تنوع كسب و كار پيشهوران بازار، گوياي نوع فرهنگ كسب و كار و توليد در شهر
بوده است. دوخت انواع لباس هاي محلي در خياطيها، دوخت و ساخت انواع كفش هاي قديم
(گيوه و ملكي و اُرسي، چارق مخصوص آبياري و دم پايي و ... )، ساخت انواع ابزار و يراق
چوبي در بخاريها، ساخت انواع ابزار و يراق و ظروف فلزي در آهنگريها و مسگريها و
رويگريها، ساخت انواع ابزار و يراق سنگي در سنگ تراشيها، ساخت و روش انواع
ظروف سراميكي و گلي (البته كارگاه كوزهگري خارج از بازار بود)، ساخت و پخت انواع
شيريني جات و شربت آلات در قناديها، ساخت و دوخت انواع ظرف نگهداري آب در مغازه
هاي دولچه (دورچه) اي و دباغي ها، ساخت انواع فرش و كلاه و لباس نمدي در نمدماليها،
وجود انواع داروهاي گياهي در عطاريها وجود انواع حبوبات و غلات و ادويجات و
خشكبار در سقط فروشي و عمده فروشيها، انواع مغازههاي قصابي و خرازي و بزازي و
سلماني و قالي فروشي و طبافي، ساخت و دوخت انواع لحاف و تشك و پشتي و ... در ندافيها
و ...
داشتن دفتر حساب و كتاب در مغازهها و نوع خط و نوشتار و رديف بندي در معاملات
خرده فروشي و عمده فروشي و نوع تعامل با مشتريها و فروش جنس به شكل قرضي و ميزان
اعتماد متقابل مشتري و مغازه دار همه گوياي فرهنگ كسب و كار در گذشته و حال بازار
كازرون بوده است.
آنچه كه مرقوم داشتم اغلب در خصوص تجلي فرهنگ شهر كازرون در چهره بازار قديم
است اگر مي توان آن را به بازار فعلي شهر تعميم داد. در حال حاضر نيز بازار مي
تواند و بايد چنين باشد كه تابلويي از فرهنگ مردم كازرون نمايان گردد بالطبع تغيير
بافت جمعيتي (از لحاظ كيفي و كمي) بر اثر مهاجرتها و رشد و تحولات علمي و
تكنولوژي جهاني باعث تغيير فرهنگ شده است كه اين تغيير در چهره ي بازار كاملاً
مشهود است!!!